Logo

صفحه اصلي > فرهنگی > پیکر باقر صحرارودی به سوی آرامگاه ابدی رفت

پیکر باقر صحرارودی به سوی آرامگاه ابدی رفت


10 تیر 1393. نويسنده: monshi
پیکر باقر صحرارودی به سوی آرامگاه ابدی رفت


پیکر باقر صحرارودی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با همراهی جمعی از مردم و هنرمندان به سمت آرامگاه ابدیش در بهشت زهرا(س) تشییع شد.
پیکر باقر صحرارودی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه 10 تیر از روبروی خانه سینما به سمت بهشت زهرا تشییع شد. در مراسم تشییع این هنرمند جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون حضور داشتند که از میان آنها می توان به امین تارخ، حسین محجوب، مهدی میامی، داریوش مودبیان، آتش تقی پور، جلیل فرجاد، گیتی معینی، رضا ناجی، محمود جعفری و .... اشاره کرد. امین تارخ رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران در ابتدای این مراسم با تسلیت به خانواده این مرحوم گفت: هر روز از این غافله عمر هنرمندی رخت برمی‌بندد. احساس من این است که با رفتن هر کدام از این عزیزان بخشی از وجود ما هم می رود و ما را به مرگ نزدیک تر می‌کند. وی ادامه داد: من برای درگذشت آقای صحرارودی بسیار متاسفم. آقای صحرارودی از موقعیت بسیار درست و محبوبی برخوردار بود. وی هرگز روز بیکاری و دوران فترت نداشت و همیشه مشغول کار و فعالیت بود و من از اتفاقی که افتاده بسیار متاسفم اما تقدیر اینچنین رخ داده است. تارخ با اشاره به وضعیت بیماری صحرارودی عنوان کرد: من حداقل خوشحالم که حدود سه ماه پیش بر حسب وظیفه توانستیم تسهیلاتی را هرچند در توان کممان در انجمن بازیگران برای وی فراهم کنیم. این بازیگر سیمای ایران در پایان گفت: من به خانواده‌اش که دوران بسیار سختی را گذراندند تسلیت می گویم، دورانی که در آن نه هر روز بلکه هر لحظه مجبور بودند ازاین هنرمند پرستاری کنند، یک پرستاری دایم، بسیار سخت و طاقت فرسا.
در ادامه مهدی میامی با بیان این که از این واقعه شوکه است پیام محمد اسکندری دوست دیرینه باقر صحرارودی را خواند. همچنین داریوش مودبیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون دیگر هنرمندی بود که با عرض تسلیت به خانواده باقر صحرارودی چند کلامی صحبت کرد و گفت: باور دارم و باور کنید که باقر صحرارودی آدم بی ریایی بود. وی پاک و زلال بود و همیشه خنده بر لب داشت، شیرین کام بود، طنز را خوب می فهمید و در بهترین شکل فاخرترین رفتار را همیشه و در همه حال از خود نشان می داد. صحرارودی همه جا و در همه حال به خوش کردن حال دیگران دل خوش می کرد و الان اگرچه از میان ما رفته اما با آن چشمان تیز و نافذش همواره به ما لبخند می زند. وی ادامه داد: باقر صحرارودی غم ما را نمی خواهد و نمی پسندد چراکه همیشه غمخوار ما بوده است. او همیشه بی ادعا بود، هیچگاه اهل گله و گله‌گذاری نبود گرچه بر او جفای زیادی رفت. مودبیان در پایان گفت: من از خویش شرمسارم که قدر وی را به خوبی نشناختم اما می دانم که صحرارودی من و شما را نیز به بزرگی که داشت خواهد بخشید و اکنون تنها از ما می خواهد که قدر یکدیگر را بدانیم. او همیشه این بیت حافظ را زمزمه می کرد: «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم/که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم». محمود جعفری دیگر بازیگری بود که از باقر صحرارودی سخن گفت و بیان کرد: من باقر صحرارودی را بسیار دوست داشتم. باقر صحرارودی بسیار پاک بود، هرگاه دل من می گرفت نزد او می رفتم زیرا سرشار از محبت بود و ما جای خالی او را همیشه خواهیم داشت. بازیگر مجموعه تلویزیونی «پدرسالار» با اشاره به دوران بیماری این هنرمند عنوان کرد: علت مریضی باقر صحرارودی بیکاری و تنهایی اش بود، چند وقت پیش به چند کارگردان زنگ زد تا کاری کند، علیرغم این که به گفته همسرش مساله مالی در میان نبوده است بلکه واقعا تنها بود چون هنرمند مثل ماهی در آب است زمانی که ماهی را از آب بیرون بکشید خواهد مرد. در ادامه جلیل فرجاد بازیگر تلویزیون با بیان این که نمی دانم آیا باید تسلیت گفت یا خیر، عنوان کرد: وقتی به خانه سینما آمدم لبخند باقر صحرارودی را در تابلوی عکس وی دیدیم، باقر صحرارودی انسان با معرفتی بود و زبان بذله گو و در عین حال انتقاد آمیزی داشت. بازیگر مجموعه تلویزیونی «فاخته» ادامه داد: به خاطر همین زبان انتقادآمیزش بود که سالها در جایی که کار می کرد و نامش را نمی برم گرفتار بود. من از سال 52 باقر صحرارودی را می شناخم او هیچوقت غم و غصه خود را بروز نمی داد اما زبان طنز و انتقادآمیزش گاهی کار دستش می داد. این بازیگر در پایان گفت: با این حال خدا را شکر می کنم که حق به حقدار رسید و هیچگاه او را اذیت نکردند. صحرارودی همیشه دست بازیگران مبتدی را می گرفت و آنها را کمک می کرد و من حال نمی توانم باور کنم که باقر عزیز هم اکنون از میان ما رفته چون دارم لبخندش را می بینم.
در پایان این مراسم فرزند باقر صحرارودی از پدر خود گفت و بیان کرد: پدرم همیشه مطالعه می کرد، حافظ می خواند و همیشه یک فلاکس چای داشت. او علیرغم این که فشار مالی داشت اما هرگاه کارگردانی با او تماس می گرفت تک تک آثار را بررسی می کرد. پدرم همیشه معتقد بود که هنرمند باید هنرمند باشد نه این که در بند هنر باشد اما من متاسفم که با این که پسرش بودم اما هیچگاه او را درک نکردم. این مراسم با مداحی حامد خمسه ادامه یافت و در پایان هم مردم و هنرمندان با ذکر لا اله الا الله پیکر این هنرمند را به سمت بهشت زهرا(س) بدرقه کردند. پنجشنبه 12 تیرماه از ساعت 14 الی 15:30 در مسجد جامع شهرک غرب مراسمی برای یادبود این هنرمند برگزار می‌شود.



بازگشت