Logo

صفحه اصلي > فرهنگی > داستان زندگی وزیری که عاشق کتاب‌ها بود

داستان زندگی وزیری که عاشق کتاب‌ها بود


امروز, 11:49. نويسنده: monshi


جمال الدین قفطی که در حلب وزیر بود کتابی به نام «تاریخ الحکما» نوشت و در آن زندگی و اندیشه‌های صدها دانشمند، فیلسوف و پزشک از فرهنگ‌ها و شهرهای مختلف را جمع‌آوری کرد.
به گزارش ستاد خبری سی‌وسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، در شهری کوچک به نام قفط در جنوب مصر، پسری به دنیا آمد که بعدها یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌شناسان و مورخان علم در جهان اسلام شد. نامش جمال‌الدین علی قفطی بود. خانواده‌اش اهل علم و ادب بودند. به همین دلیل جمال الدین از همان کودکی با کتاب‌ها، نسخه‌ها و گفت‌وگوهای علمی بزرگ شد. وقتی هنوز نوجوان بود، همراه خانواده‌اش به قاهره رفت؛ شهری پر از کتابخانه و مدرسه و البته تعداد زیادی از دانشمندان مطرح. قفطی در آنجا خواندن و نوشتن را آموخت، و خیلی زود به علوم مختلف علاقه‌مند شد: از فقه و منطق گرفته تا نجوم و هندسه. او زبان‌های یونانی و سریانی را هم یاد گرفت تا بتواند کتاب‌های علمی قدیمی را بخواند و ترجمه کند.
در جوانی، به شهر قدس در فلسطین رفت و در آنجا به عنوان نویسنده‌ دربار مشغول شد. اما روحش همیشه دنبال دانش بود. پس به حلب مهاجرت کرد؛ شهری که در آن هم وزیر شد و هم کتاب‌دوست‌ترین مرد دربار.
قفطی در حلب در سایه شغل و سمت حکومتی‌اش از دانشمندان و نویسندگان حمایت می‌کرد. یکی از اتفاقات جالب زندگی‌اش، آشنایی با یاقوت حموی بود؛ نویسنده‌ای که از حمله‌ مغول گریخته بود. قفطی او را در خانه‌اش پذیرفت، به او کمک کرد و حتی در نوشتن کتاب‌هایش همراهش شد.اما بزرگ‌ترین کار قفطی نوشتن کتابی بود به نام «إخبار العلماء بأخبار الحكماء» که در زبان فارسی بیشتر با عنوان «تاریخ الحکما» شناخته می‌شود. جمال‌الدین در این کتاب زندگی و اندیشه‌های صدها دانشمند، فیلسوف و پزشک از فرهنگ‌ها و شهرهای مختلف را جمع‌آوری کرد؛ از یونان باستان گرفته تا بغداد و قاهره و ایران. او فقط اسم‌ها را ننوشته بود؛ بلکه درباره‌ روش‌های علمی‌ این دانشمندان، دیدگاه‌هایشان و حتی اشتباهاتشان هم حرف زده بود.
نثر قفطی ساده و دقیق بود، اما گاهی هم با طنز و روایت‌های جالب همراه می‌شد. او می‌خواست خواننده هم چیزی یاد بگیرد و هم از خواندن کتاب لذت ببرد. چون خودش به این لذت اعتیاد داشت. تاریخنگاران به عشق شدید جمال الدین قفطی به کتاب تاکید بسیار کرده‌اند. گویا در کتابخانه‌اش همه جور کتابی پیدا می‌شد.کتابفروش‌های همه‌جا برایش کتاب می‌بردند و او آنها را به دو برابر بهای پیشنهاد شده می‌خرید و هر کتابی را که به دستش می‌رسید، مطالعه می‌کرد. در همین کتاب «تاریخ الحکما» هم در هر صفحه‌ای که اشاره به کتاب نایابی می‌کند، در ادامه‌اش می‌نویسد که این کتاب را در کتابخانه‌اش دارد و خدا را بابت این داشتن شکر می‌کند. کتابخانه‌اش چندین هزار جلد کتاب داشت با ارزشی معادل پنجاه هزار دینار.در سال ۶۴۲ هجری قمری، جمال الدین قفطی در شهر حلب از دنیا رفت. آن کتابخانه بزرگ و عظیم با کتاب‌های نایاب و گرانقیمتش هم به پادشاه حلب رسید، چون قفطی وارثی نداشت. اما فرزند برومندش یعنی همان کتاب تاریخ الحکما هنوز زنده است. نوجوانانی که امروز به تاریخ علم علاقه دارند، می‌توانند با خواندن «تاریخ الحکما» با دانشمندان گذشته آشنا شوند و بفهمند که علم، فقط فرمول و عدد نیست، بلکه داستان آدم‌هایی ا‌ست که با کنجکاوی، تلاش و عشق به دانستن زندگی کردند.


بازگشت