صفحه اصلي > گفتگو > «بخوانیم» چون وطن در روشنایی فهم ساخته میشود
«بخوانیم» چون وطن در روشنایی فهم ساخته میشودامروز, 08:29. نويسنده: monshi |
وطن در همنشینی روایتها ساخته میشود؛ در سکونتِ در واژهها، در روشنایی فهم و در امیدی که از دل خواندن برمیخیزد. وطن آنجاست که واژهها خانه میسازند؛ خانهای از معنا، از گفتوگو، از امکان زیستن در جهانی که شنیدن، نخست با «خواندن» آغاز میشود. احسان قدیمی؛ شاعر و منتقد ادبی درباره انتخاب شعار «بخوانیم برای ایران» برای این رویداد اشاره کرد: «بخوانیم برای ایران» نه شعاری برای زمزمه و حفظ ویترین، که بانگی است برای برخاستن. در روزگاری که سایهها بلند شده و افقها به تیرگی گراییدهاند، «خواندن» یعنی ایستادن؛ یعنی نگذاریم که خاک وطن در سکوت فرو رود. یعنی جنگیدن با فراموشی، بیتفاوتی و خاموشی. وی افزود: ایران، سرزمین اسطورههاست؛ سرزمین ققنوس و رستم، سرزمین شعر و شمشیر. امروزه واژهها شمشیر ما هستند. هر کتابی که خوانده میشود، ضربهای است بر دیوار تاریکی و هر جملهای که فهمیده میشود، پلهای است به سوی روشنایی. «بخوانیم برای ایران» یعنی بخوانیم تا اسطورهها دوباره برخیزند، تا خاک وطن از درون واژهها بدرخشد. قدیمی ادامه داد: من باور دارم که شعر، نه فقط برای زیبایی که برای ساختن است؛ برای برافراشتن پرچم امید در دل شب. وقتی کسی کتابی را باز میکند، انگار دروازهای را میگشاید به سوی آینده. آیندهای که در آن، ایران نه فقط یک نام، بلکه یک امکان است؛ امکانی برای شکوه، برای عدالت، برای روشنی. خواندن، یعنی پذیرفتن مسئولیت این امکان.شاعر مجموعه غزل «سمت سرازیر پایتخت» در بخش دیگری از این گفتوگو به اهمیت کلام و واژه در تاریخ فرهنگی ایران اشاره کرد و گفت: در تاریخ ما همیشه واژهها پیش از شمشیر آمدهاند و همیشه شاعران پیش از سرداران برخاستهاند. ما اهل فرهنگ و اهل گفتوگو بوده و هستیم. امروزه نیز اگر بخواهیم ایران را از نو بسازیم، باید نخست واژهها را زنده کنیم. باید بخوانیم، تا بتوانیم دوباره بنویسیم. باید بنویسیم تا بتوانیم دوباره برخیزیم. این شعار، دعوتی است به همین برخاستن؛ برخاستن از دل کتاب، از دل معنا و از دل ایمان.قدیمی همچنین درباره اهمیت مطالعه در زمانه «شدت»ها چنین توضیح داد: شاید بعضیها بپرسند که در این روزگار سخت از منظر اقتصادی و... مطالعه چه فایدهای دارد؟ من میگویم، خواندن یعنی زنده نگه داشتن آتش. آتشی که در دل هر ایرانی هست، آتشی که اگر خاموش شود، دیگر چیزی از ما نمیماند. بخوانیم، چون وطن با واژهها از دل تاریکی عبور میکند. در هر صفحهای که ورق میزنیم، در هر شعری که زمزمه میکنیم، در هر داستانی که به یاد میآوریم، ایران نفس میکشد. شاعر مجموعه غزل «نت خاکستری گنجشکان» اضافه کرد: جهان، چشمهایی دارد که به ما نگاه میکند. اما اگر ما حرف نزنیم، اگر ما نخوانیم، اگر ما روایت نکنیم، آن نگاهها از ما عبور میکنند بیآنکه چیزی ببینند. خواندن نخستین گام در روایتسازی است. وقتی ما کتاب میخوانیم، زبان خودمان را زنده میکنیم و وقتی زبان زنده باشد، میتوانیم از دل آن روایتی بسازیم که جهان بشنود، بفهمد و ناچار از بهرسمیت شناختنش باشد.قدیمی همچنین بر اهمیت بازخوانی و بازتولید فرهنگ کلاسیک ایران تاکید کرد و گفت: فرهنگ ایرانی، گنجینهای است که باید از نو باز شود؛ نه بهعنوان گذشتهای باشکوه، بلکه بهعنوان امکانی برای امروز. مطالعه و خواندن، یعنی باز کردن این گنجینه. یعنی فهمیدنِ دوباره آنچه داشتهایم و ساختنِ آنچه میتوانیم داشته باشیم. وقتی ما میخوانیم، فرهنگ را بازتولید میکنیم و وقتی این بازتولید با فهم امروز همراه شود، میتوان آن را به جهان معرفی و پیشنهادش کرد؛ نه بهعنوان یادگاری، بلکه بهعنوان راهی برای زیستن. وی افزود: جهان امروز، پر از صداهای مختلف است. اما صدای ایران، اگر از دل خواندن برخیزد، صدایی است که شنیده خواهد شد. چون در آن، هم شعر هست، هم حکمت، هم رنج و هم امید. این صدا اگر با واژههای درست ساخته شود، میتواند در دل جهان نهادینه شود. میتواند بخشی از گفتوگوی جهانی باشد. طبیعتا این فقط با خواندن ممکن است؛ با خواندنی که به نوشتن منجر شود و با نوشتنی که به فهم منجر شود و در نهایت با فهمی که به «حضور» منجر شود. بنابراین من میگویم خواندن سکونت در افقی است که وطن را میسازد.قدیمی در پایان گفت: مطالعه و خواندن، نه فقط راهی برای دانستن بلکه امکانی است برای ساختن؛ ساختن وطن از دل تفاوتها، از دل گفتوگوهایی که فهمهای گوناگون را به هم میدوزند. هر کتاب دریچهای است به سوی آیندهای که در آن، ایران نه یک خاطره، بلکه یک امکان زنده است؛ امکانی که با بازخوانی گذشته، با شنیدن صدای دیگری و با پذیرفتن مسئولیت معنا، میتواند به حضور برسد. وطن در همنشینی روایتها ساخته میشود؛ در سکونتِ در واژهها، در روشنایی فهم و در امیدی که از دل خواندن برمیخیزد. وطن آنجاست که واژهها خانه میسازند؛ خانهای از معنا، از گفتوگو، از امکان زیستن در جهانی که شنیدن، نخست با خواندن آغاز میشود. بازگشت |