صفحه اصلي > گزارش > جایگاه هنر در البرز مهجور مانده است
جایگاه هنر در البرز مهجور مانده است31 خرداد 1393. نويسنده: monshi |
هنر به عنوان کارآمد ترین و اثرگذارترین شیوه و روش برای انتقال مفاهیم معنوی و انسانی ، جایگاهش در استان البرز مهجور مانده است. انتقال مفاهیم ارزشی و انسانی در دنیای امروز به عنوان عصر ارتباطات رسانه ای با گذشته ها تفاوت آشکارو روشنی دارد، در جهان کنونی بر کمتر کسی اثر گذاری هنر پوشیده مانده است. سر آمدان و ژنرال های فرهنگی عصر حاضر با تمام آن چه توان در بازوان محتوایی خود دارند با قصدو نیت تعمیق اندیشه های خود از اثر گذاری های دنیای امروز بهره می برند. شاید نقطه تقارن و هم افزایی در اثر گذاری اندیشه ها در عهد قدیم فرهنگ و دنیای جدید آن استفاده از زبان موجز و اثر گذاری است که چشم ها را به لطافت می کشاند و اندیشه ها را متعالی می سازد، زبانی که بیش از هر کس خدای سبحان و متعال در انتقال مفاهیمش به بشر بر روی زمین از آن بهره ها برده است. این زبان، زبان موجز، رسا، نافذ و پر اثر هنر است که ذات انسان بالفطره به سوی آن تمایل دارد ، فردی نیست که زیبایی عجیب پرهای طاووس یا نسیم خوش آوای بلبلان سحرگاهی وی را به وجد نیاورد و لحظاتی را در حظ زیبای آرامش بخش طی ننماید. هنر با تمام ابعاد آن و بالذات خویش زیباست، چرا که خدا زیباست و زیبا پسندی را دوست دارد. این امر بدیهی بر کسی پوشیده نمانده است که هنر و به مثابه آن فرهنگ از چنان ظرفیت و پتانسیلی در انتقال بالای مفاهیم برخوردارند که کمتر اندیشمندی از شناخت و بازیابی استعدادهای آن غافل مانده و شاید در جهان امروز به سادگی توانست هنر را به قلب تپنده و حیات بخش آرمان ها، اندیشه ها و خواست های حیات بشری تشبیه کرد که چونان وظیفه خطیر قلب، اکسیژن حیات و تنفس و سرزندگی را به سرانگشتان یک ملت و مردم دنیا می رساند. مصادیق این نفوذ هنر در طبقات اجتماع آن قدر فراوان و گسترده است که مجال نام بردن از آن زمانی به عمر آدمی را می طلبد، چه مثال نفوذ هنردر کلام باشد مانند اثر عمیق واژه های شعر، چه دست هنرمند فرشچیان در خلق تابلوی ماندگار عصرعاشورا. استان البرز در طول سالیان دور تا امروز هنرمندان زیادی را در خود پرورش داده است، هنرمندانی که آوازه نامشان در عرصه های مختلف هنر تا کران عالم در شرق و غرب رسیده است. در البرز تنوع غالبی از عرصه های مختلف هنری در سطوح مختلف قابل رویت است چرا که کرج ایرانی کوچک است و عجیب نیست در آن هنر هر قومی از کرد و لر و بلوچ و گیلکی تا هنرمندان خوش دست آذری نمود بارز و عینی پیدا کند. با تمام این تفاسیر و آوازه بلند کرج قدیم در هنر متعهد و ارزشی و ستارگان پر فروغ این استان با عدم توجه کافی به ساماندهی فعالیت های فرهنگی هنری و خاصه تعمیق محتوایی این روند در استان تلاش برای رشد هنر نتیجه ای جز بی ثباتی و عدم وجود هویت مشخص هنری و فرهنگی در میان اهالی هنرشناس استان در بر نداشته است . دست آخر وضعیت کنونی فرهنگ و هنر استان به پیکره پرنده ای زخمی در دشتی بی نشان، بیشتر می ماند تا غزالی تیزپا و چابک در صحرایی مصفا. بی تعارف اگر سخن بگوییم مدیران موثر البرز نشین تمایلی به استفاده از ظرفیت هنر بومی استان از خود نشان نمی دهند و نکته تاسف برانگیز تر آن که هنر البرز با تمام ظرفیت های انسان خود را گویی اصلا نمی شناسند. برای مثال و در این مقال باید گفت تیز بینی و زیرکی مدیران فرهنگی استان عزیز همسایه دورتر یعنی قم باعث آن شد که نشان پر افتخار و بالنده شعر آیینی که پیش ازاین در مهد البرز برافراشته بود و هم اکنون نیز بدون شعرای آیینی البرز دفاعی جانانه از خود ندارد به نام این استان رقم خورد. این مهم بیش از آنکه زرنگی مدیران قم باشد عدم دغدغه و نگاه مطلوب مدیران کلان استان البرز به این مقوله مهم می باشد. همین روند باعث شده تا هنرمندان البرزی،کرج و حوالی آن را برای عرضه هنر خود محل مناسبی نبینند. هنرمند نیاز به دیده شدن دارد و باید لذت کار هنرمندانه خود را در چشمان مردم شهر و دیار خود ببیند. طراح و نقاش و نگارگر البرزی باید امروز که خستگی مردم از عدم زیبایی و زیبا سازی شهر را مدام می بیند آثار خود را بر دیوارهای شهرمان ببیند. شاعران البرزی آرزو دارند، مدیران استعدادهای فرا باور آنان را درک نمایند و هنرمندان عرصه نمایش می گویند کدام صحنه برای اجرای یک نمایش در البرز ساخته و پرداخته شده است؟این ها تنها بخشی از دریای متلاطم دل پرخون هنرمندان بومی البرز است ، چرا که پرورش فرهنگ بومی و هنر هنرمندان البرزی هیچ گاه در دستور کار جدی مدیران استان قرار نگرفته است. به طوریقین مخاطبان نیز بر این باورند که ازمیان وزنه های سنگین و پر رنگ گزارش عملکرد دستگاه ها و نهادهای فرهنگی تاکنون ارتقایی واقعی در سطح فرهنگ استان عزیز البرز بر نیامده و به چشم نمی خورد. شاید نیز این سخن کارشناسان فن پسندیده باشد که دولتی شدن هنر و فرهنگ دیگر میسر نیست و باید جوششی از میان آحاد مردم و طبقات اجتماع بر این درد درمان گشاید. به هر حال البرز برای رشد و بالندگی و یافتن هویت خود باید نگاه ویژه به هنر و هنرمندان را در عینک مدیران خویش بگنجاند. بازگشت |