Logo

صفحه اصلي > گزارش > مهر از آن توست؛ تویی که نامت دانش آموز است

مهر از آن توست؛ تویی که نامت دانش آموز است


1 مهر 1393. نويسنده: monshi
مهر از آن توست؛ تویی که نامت دانش آموز است


زنگ مدرسه... کاش می شد دوباره با شنیدن این صدا پر شوم از استرس و دلهره جا ماندن از مدرسه یا لحظه ای دیر رسیدن به کلاس؛ کاش دوباره این صدا شروع وقت آموختگی ام می شد...
زنگ مدرسه... کاش می شد دوباره با شنیدن این صدا پر شوم از استرس و دلهره جا ماندن از مدرسه یا لحظه ای دیر رسیدن به کلاس؛ کاش دوباره این صدا شروع وقت آموختگی ام می شد... مهر که می آید یادم می افتد چقدر دل تنگ بوی نویی کتاب و دفترهایم شده ام؛ دلتنگ کیف نویی که با شوق روی دوشم بیاندازم با خود فکر کنم قشنگترین کیف دنیا را خریده ام... هرچند که چشمانم دنبال همه کیف ها راه بکشد... دلم برای همان لحظه ای که با خود کلنجار می روم که کیف من قشنگتر است یا کیف همکلاسی ام هم تنگ شده است... این خاصیت مهر ماه است یا گذشت بهترین و بی ریاترین دوران زندگی که اینگونه دلتنگمان می کند... زنگ مدرسه... صف های کج و معوج... حال و هوای روز اول مدرسه چقدر برایمان ناشناخته بود... غریبی کلاس اولی ها... ناظم و مدیری که نمی شناختیم...... گریه ای که بهانه اش دوری مادرهایمان بود... مهر تمرین دوری از محل امن خانه و سرگرمی های کودکانه بود و ما با صدای زنگ مدرسه در صفی از همسالان خاله بازی را فراموش کردیم و به جای عروسک؛ مداد دست گرفتیم و خطوطی را مشق کردیم که بعد الفبای زندگی مان شد... نیمکت های چوبی؛ تخته سیاه و گچ... دانش آموز کلاس پنجم که اسمش مبصر بود... بدها و خوب ها را او بر تخته نوشت و او یادمان داد بدها و خوب ها از هم جدا شدنی اند... چقدر سفت و محکم دست به سینه نشستیم که مبادا اسممان زیر بدها نوشته شود! شادی هایمان خلاصه شده بودند در پاکن و مداد و تراش شکل دار و چه آسان این دنیای فانتزی را به دوستی که نامش همکلاسی بود می بخشیدیم. امروز که دلم لک زده برای صمیمیت های دوران مدرسه ام با خودم فکر می کنم این روزها همکلاسی های برای نشان دادن دوستی هایشان از چه چیزی می گذرند... " خانم اجازه " مدام بر سر زبان هایمان بود و با هر بار گفتنش آب دهانمان را محکم قورت می دادیم بی اینکه حتی حرف مهمی برای زدن داشته باشیم... دوباره مهر آمده؛ آمده است تا بر دستان کوچک تویی که نامت دانش آموز است بنشیند و با اراده ای از جنس قلم گره بخورد تا تو الفبای زندگی را که پیش از این تنها بر زبان داشتی، مشق کنی... مهر؛ آغاز درکی متفاوت از زندگی ات است؛ زندگی که می آموزی چگونه بودندت و چگونه شدندت را... مهر را قدم بزن. دیدگانت را بر رقص برگ های پاییزی بیندار و ترسیم کن جای خالی سبز شدنت را بر پیکر هستی... مهر از آن توست؛ تویی که نامت دانش آموز است... پیام مهر برای تو این است فردا از آن توست... فردایت پیروز

بازگشت