صفحه اصلي > گزارش > داستان عکس؛ زندگی کارتنی، کارتون نیست
داستان عکس؛ زندگی کارتنی، کارتون نیست17 آذر 1393. نويسنده: monshi |
آواره نیستند. جایشان خیلی هم ثابت است. روی نیمکت پارکها، زیر پلها، کنار بزرگراهها ... یا مثل همین کرج در بلوار شورا پایینتر از محله زورآباد، کنار رودخانه پارک چمران، حوالی میدان توحید یا حتی وسط میدان کرج! در بعضی جاها چادر زدهاند و دستهجمعی، یک زندگی بدوی را تجربه میکنند. مثلا «کارتنخواب» هستند اما بیشترشان پتوهای نسبتا خوبی دارند و مثل نسل قدیم «کارتنخواب»ها، دیگر خبری از کارتن هم نیست. گدایی میکنند، اسفند دود میکنند، آشغال جمع میکنند، فال میفروشند و بعضی هم سهم خود را از صندوق صدقات برمیدارند! بعضیها سهم خود را از صندوق صدقات برمیدارند صبحها هستند، ظهرها هستند، شبها هم. بیشتر میخوابند. بیدار میشوند و خسته از خواب، قدری استراحت میکنند، دوباره میخوابند. فاصله بین تولد و مرگشان را خواب و افیون پر میکند. دقیقا با همینها شدهایم 76 میلیون نفر. هرچند تعدادشان به نسبت کل آدمها زیاد نیست اما زیاد به چشم میآیند. وصله ناجورند. به شهر ما، به فرهنگ ما، به تمدن فلان هزارساله ما، نمیآیند. انگار ما هم مثل آنها معتاد شدهایم. یعنی عادت کردهایم. به اینکه کنارشان زندگی کنیم، از کنارشان رد شویم، هر روز ببینیمشان و برایمان مثل دیوارها و خیابانها و کوچهها، جزئی از شهرمان شوند. اغلب آنها را حتی به اسم میشناسیم. عادت کردهایم از کنارشان رد شویم از نوزاد داریم تا پیر. تحصیلکرده هم داریم. شهردار تهران چند روز پیش در یک برنامه زنده تلویزیونی میگفت که «امروز متاسفانه شهر تهران حدود 15 هزارکارتن خواب دارد و باید بپذیرید که قریب به اتفاق آنها عزت نفس دارند. در میان این افراد، کسانی هستند که چهار پنج کتاب ترجمه کردهاند و عزیزی را دیدم که در عملیات بدر حضور داشته و فارغالتحصیل دانشگاه دولتی است.» زن و مرد هم اینجا تقریبا برابرند. هرچند یک مقام مسئول میگوید که تعداد زنان «کارتنخواب» رو به افزایش است. بعضیهایشان وضع مالی بدی ندارند. عکاسی که زندگی اینها را به تصویر کشیده، میگوید به یکی از زنها که درخواست پول کرده بود، 2000 تومان داده است و چند ساعت بعد، همان زن را مقابل یک عابربانک دیده، در حالی که کارتش را داخل دستگاه فرستاده و پول زیادی برداشت کرده است! نمیخواهیم دهانهای نیمهباز را ببینیم میگویند همه جای دنیا، حتی در کشورهای پیشرفته، «کارتنخواب» وجود دارد. خب وجود داشته باشد. ما نمیخواهیم لااقل در این یک مورد، شبیه کشورهای دیگر باشیم. ما دوست نداریم وقتی از داخل پارک، خیابان، زیر پل، کنار بزرگراه یا حاشیه رودخانه که رد میشویم، دهانهای نیمهباز، آدمهای ولوشده روی نیمکتها، انسانهای مچاله کلافه از خماری، لبخندهای آنی وقتهای نشئگی، دستهای کاوشگر در کثافت زبالهها و حجمی از چرک شبیه آدمیزاد را ببینیم. ما دوست داریم همه آدمها بیدار، سرزنده، راحت و تمیز باشند. نمیخواهیم دستهای کاوشگر در زبالهها را ببینیم عباس شریعتی - عکاس ایسنا - چند روز صبحها و ظهرها محلههای مختلف کرج را از زورآباد گرفته تا میدان کرج، زیر پا گذاشته و گوشهای از زندگی معتادان بیخانمان در این مناطق را به تصویر کشیده است. اغلب آدمهایی که سوژه عکسهای او بودهاند، مقاومتی در برابر ثبت تصویرشان نداشتهاند. فقط یکی از آنها به طرف او سنگ پرتاب کرده و سرش را شکسته است. عکسهای عباس شریعتی که در قالب گزارش تصویری زندگیهای کارتنی در کرج منتشر شده، میگوید که زندگیهای کارتنی، اصلا کارتون نیست و عین واقعیت است. بازگشت |