صفحه اصلي > گزارش > سفری به بهشت گمشده طالقان
سفری به بهشت گمشده طالقان14 تیر 1395. نويسنده: monshi |
لذت یک افطار در دیار رویاها می تواند خاطرات زیبایی را به ثبت برساند روستای «وشته» در شهرستان طالقان تکه ای از بهشت گمشده است. در بالکن مشرف به شاهرود طالقان ایستاده ام خنکی هوای ظهر منطقه با نسیمی از جانب رود صورتم را نوازش می دهد بر آن شدم کمر راست کرده و دمی عمیق بکشم سینه صاف کردم و شاید به جرأت بگویم اکسیژن شش ماه زندگی خود را به یکباره به ریه ام فرو دادم دمی که علاوه بر اکسیژن، بوی ریحان، درختان میوه و ماهی زنده قزل آلا هم در آن موج می زد. این دم به اندازه ای این نفس عمیق حالم را خوش کرد که از بازدمش اکراه شدید داشتم، همین یک آن برای زدودن بار خستگی راه پر پیچ و خم روستای «وشته» طالقان کافی بود تا متقاعد شوم دیگران را نیز به این قسمت از بهشت گمشده طالقان دعوت کنم. طالقان در واپسین روزهای ماه مبارک رمضان در آن ظهر گرم مرکز استان، هوایی خنک، فرح آفرین و نشاط بخش دارد که لذت روزه گرفتن را بر هر انسانی صد برابر می کند صدای آواز پرندگان در کنار سمفونی صخره و رود، گوش خسته از آلودگی های صوتی شهر را تسکین می دهد. گوشه ای از باغ زنان خانواده مشغول پختن آش محلی بر روی تنور زغالی باغ هستند عطر آش محلی سفر زمان را سهولت می بخشد و با گذر از پیچی تاریخی به زمان هایی می روم که به افسانه ها شباهت ندارد. در این بهشت رویایی میهمان سفره افطاری خانواده آقای سیفی هستیم که به گرمی از ما استقبال می کنند، خانواده ای همچون سایر طالقانی ها خونگرم و مذهبی، زن های خانواده مشغول مدیریت پخت و پز و مردان هم به تدارک سفره مشغول، این همکاری اعضای خانواده هم فارغ است از هر گونه رفتار تصنعی، نه دستوری، نه غر و لندی و نه هیچ بی احترامی، همه بر اساس شرح وظایف تاریخی با حفظ حرمت بزرگ تری به فراهم کردن سفره افطار اهتمام دارند. مادر بزرگ خانواده سیفی با آرامش در کناری نشسته است فرصتی مناسب به جود آمده تا خاطرات قدمی را مرور کنیم، مادربزرگ از سختی روزه داری در قدیم برایم می گوید، از آن زمانی که زن ها دوشادوش مردان در مزارع گندم و جو مشغول درو بودند و در آن حال روزه های خود را کامل می گرفتند از درو مزارع در شب ها با چراغ گردسوز تا عطش را احساس نکنند. مادربزرگ از مؤذن روستا که وقت سحر و افطار بانگ الله و اکبر سر می داد و مردم با ندای او فرایض خود را انجام می دادند یاد می کند، وی تسبیح به دست ذکر صلوات بر لب دارد و می گوید: روزه داری در این روزگار بسیار راحت است. در حین صحبت با مادربزرگ یکی از اهالی خانه بانگ می زند سفره افطار چیده شده است سری می چرخانم، کره و پنیر محلی، آش دوغ و سوپ جو با سبزی های کوهی، نان محلی یا همان «توتک» طالقان، دوغ محلی، سبزی های دستچین باغچه، میوه های چیده شده از باغ، نمک سفره که از معدنی در نزدیکی خانه تهیه و آسیاب شده روی سفره قرار دارد. در یک کلام سفره ای مملو از نعمات و نور خدا در برابرمان چیده شده و میزبان روزه داران طالقانی هستیم حدود دو دقیقه بعد از اذان مرکز استان یکی از برادران که روحانی است با صدایی زیبا در بالکن و رو به خروش رودخانه شروع به گفتن اذان می کند. بعد از پایان اذان و پیش از افطار اهالی به روحانی اقتدا و نمازهای مغرب و عشا را در کنار موسیقی روح نواز رودخانه و عطر نعناع اقامه می کنند. پدر که بزرگ خاندان است بالای سفره و «گته برار» یا همان برادر بزرگ نفر بعدی و کنار پدر نشسته است دیگر اعضای خانواده هم در کنار سفره ای که بوی ریحان و نعنا می دهد نشسته اند قبل از شروع افطار با صبوری فراوان دعایی برای رزق و روزی و سلامتی خانواده می خوانند و اعضا با گفتن آمین همراهی خود را دوام می بخشند. طالقان بکر و زیبا به جرأت قسمتی از بهشت است که امیدواریم ورود تکنولوژی جدید در این سرزمین افسانه ها موجب از بین رفتن اصالت و چشم اندازهای بکر این دیار رویاها نشود. بازگشت |