Logo

صفحه اصلي > سرمقاله > رسانه‌ها و آتش‌بس ایران و اسرائیل؛ روایت‌سازی در سایه واقعیت‌ها

رسانه‌ها و آتش‌بس ایران و اسرائیل؛ روایت‌سازی در سایه واقعیت‌ها


امروز, 08:30. نويسنده: monshi
رسانه‌ها و آتش‌بس ایران و اسرائیل؛ روایت‌سازی در سایه واقعیت‌ها


در جنگ‌ها، گلوله‌ها و موشک‌ها تنها ابزار نبرد نیستند.
احسان فلاحت پیشه/ همان‌قدر که سلاح‌ها در میدان تعیین‌کننده‌اند، روایت‌ها نیز در ذهن‌ها می‌جنگند. ماجرای درگیری اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی و آتش‌بس ناگهانیِ حاصل از آن، بدون بررسی نقش رسانه‌ها – از شبکه‌های خبری تا پلتفرم‌های اجتماعی – تحلیلی ناقص خواهد بود. رسانه‌ها در این بحران نه‌تنها نقش مخابره خبر را ایفا کردند، بلکه فعالانه در شکل‌دهی افکار عمومی، مدیریت روانی جامعه، و حتی تأثیرگذاری بر تصمیم‌های سیاسی نیز نقش داشتند.از لحظه‌ای که تنش‌ها اوج گرفت، رسانه‌های وابسته به هر دو طرف، وارد فاز عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای شدند. رسانه‌های ایرانی تمرکز خود را بر «اقتدار بازدارندگی» و پاسخ‌های دقیق موشکی قرار دادند. آن‌ها کوشیدند افکار عمومی داخلی را قانع کنند که ایران نه‌تنها در برابر تهدیدات اسرائیل کوتاه نیامده، بلکه ابتکار عمل را در اختیار دارد. در طرف مقابل، رسانه‌های اسرائیلی سعی داشتند ضمن پنهان‌سازی تلفات و خسارات، حملات ایران را بی‌اثر جلوه دهند و روایت «قربانی‌بودن اسرائیل» را بازسازی کنند.در این میان، رسانه‌های بین‌المللی غربی – به‌ویژه آن‌هایی که از مواضع تل‌آویو حمایت می‌کنند – نیز عمدتاً کوشیدند از بروز یک چهره «تهاجمی» از ایران جلوگیری کنند و هم‌زمان با فشار به اسرائیل برای توقف حملات، مسیر را برای طرح آتش‌بس باز کنند. آن‌ها با برجسته‌سازی نگرانی جهانی نسبت به گسترش جنگ و افزایش تلفات غیرنظامیان، بستر روانی را برای پذیرش آتش‌بس در افکار عمومی مهیا ساختند.
در داخل ایران، رسانه‌های رسمی به‌ویژه صداوسیما و خبرگزاری‌های دولتی، در جریان درگیری‌ها و پس از آتش‌بس، مأموریت دوگانه‌ای بر عهده داشتند: نخست، ایجاد آرامش روانی در جامعه و جلوگیری از بروز اضطراب عمومی ناشی از احتمال جنگ گسترده؛ و دوم، برجسته‌سازی موفقیت‌های دفاعی و بازدارندگی برای تقویت انسجام ملی.هم‌زمان، بسیاری از رسانه‌های مستقل و حتی شبکه‌های اجتماعی تلاش کردند با تحلیل‌هایی متنوع‌تر، از تبدیل شدن فضای رسانه‌ای به ابزاری صرفاً تبلیغاتی جلوگیری کنند. انتشار ویدیوهای واقعی، تحلیل‌های نظامی کارشناسان و پوشش دقیق رخدادها در مناطق مرزی، به افزایش آگاهی مردم و تقویت حس آمادگی اجتماعی کمک کرد. یکی از جنبه‌های مهم این بحران، تأثیر آن بر افکار عمومی خارج از منطقه بود. رسانه‌های مطرح جهانی نظیر بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، نیویورک تایمز، الجزیره و حتی شبکه‌های خبری چین و روسیه، هر یک با چارچوب‌های متفاوت، تحولات را پوشش دادند. برخی نقش ایران را تهدیدآمیز و مخرب جلوه دادند، برخی دیگر به نقد سیاست‌های اسرائیل و عملیات نظامی گسترده‌اش پرداختند.در این میان، آنچه قابل تأمل بود، چرخش تدریجی برخی رسانه‌های غربی در روزهای پایانی درگیری‌ها بود. با افزایش فشار افکار عمومی جهان، به‌ویژه پس از انتشار تصاویر قربانیان غیرنظامی و خسارات زیرساختی، جریان رسانه‌ای به‌سوی حمایت از آتش‌بس و لزوم توقف خشونت تغییر مسیر داد. این تغییر فضا در نهایت، مسیر دیپلماتیک را برای میانجی‌گری هموار کرد.
پس از اعلام آتش‌بس، رسانه‌ها وارد مرحله جدیدی شدند: روایت‌سازی از نتیجه درگیری. رسانه‌های ایران تلاش کردند آتش‌بس را نشانه‌ای از قدرت بازدارندگی و پیروزی روایت مقاومت جلوه دهند. این در حالی بود که رسانه‌های اسرائیلی و غربی کوشیدند با تحریف یا سانسور بخشی از واقعیات میدانی، چهره‌ای «پیروز» از خود بسازند.نکته کلیدی در این مرحله، نحوه بازنمایی آتش‌بس در افکار عمومی دو کشور است. اگر این اتفاق در ذهن مردم به عنوان «عقب‌نشینی» یا «ضعف» یکی از طرفین تصویر شود، نه‌تنها منجر به بی‌اعتمادی اجتماعی می‌شود، بلکه می‌تواند طرفین را به سمت نقض زودهنگام آتش‌بس سوق دهد. بنابراین رسانه‌ها در مقطع کنونی، نقش پررنگی در تثبیت صلح، یا شعله‌ور کردن دوباره جنگ دارند.در جنگ اخیر ایران و اسرائیل، رسانه‌ها نه‌تنها بازتاب‌دهنده جنگ بودند، بلکه خود بخشی از میدان نبرد شدند. آن‌ها در قالب جنگ روایت‌ها، افکار عمومی را شکل دادند، فشار سیاسی ایجاد کردند، مسیرهای دیپلماسی را گشودند و اکنون نیز مسئولیت سنگینی در حفظ آرامش دارند.

بازگشت