Logo

صفحه اصلي > سرمقاله > فقر پنهان؛ ریشه آسیب‌های اجتماعی

فقر پنهان؛ ریشه آسیب‌های اجتماعی


امروز, 09:27. نويسنده: monshi
فقر پنهان؛ ریشه آسیب‌های اجتماعی


فقر، همیشه آن چیزی نیست که در صف‌های طولانی کمک‌های معیشتی یا در حاشیه شهرها دیده می‌شود.
دکتر مهدی جعفری/ گاهی فقر، آرام و بی‌صدا، در خانه‌هایی جریان دارد که ظاهرشان عادی است؛ پشت درهایی بسته، در سکوتی سنگین و در دل خانواده‌هایی که ترجیح می‌دهند دردشان دیده نشود. این همان فقر پنهان است؛ زخمی عمیق که اگرچه کمتر به چشم می‌آید، اما آثارش در تار و پود جامعه گسترده شده است.فقر پنهان تنها به نداشتن پول محدود نمی‌شود. این نوع فقر، کمبود فرصت، امنیت روانی، امید به آینده و حتی احساس تعلق اجتماعی را در بر می‌گیرد. خانواده‌ای که توان تأمین حداقل نیازهای فرهنگی، آموزشی و درمانی خود را ندارد، شاید هنوز سقفی بالای سر داشته باشد، اما آرام‌آرام سرمایه‌های انسانی‌اش را از دست می‌دهد. درست از همین نقطه است که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی متولد می‌شوند.اعتیاد، یکی از نخستین پیامدهای این وضعیت است. جوانی که زیر فشار بیکاری و بی‌افقی اقتصادی قرار دارد، بیش از دیگران در معرض لغزش است. وقتی احساس بی‌فایدگی و طردشدگی جای امید را می‌گیرد، مواد مخدر یا رفتارهای پرخطر، برای برخی به پناهی موقت تبدیل می‌شود. پناهی که نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه زنجیره‌ای از آسیب‌های تازه را به‌دنبال دارد.طلاق‌های خاموش و آشکار نیز ریشه‌های عمیقی در فقر پنهان دارند. فشارهای اقتصادی مداوم، فرسایش روانی ایجاد می‌کند و گفت‌وگو را از خانواده‌ها می‌گیرد. بسیاری از زوج‌ها پیش از آنکه از نظر حقوقی جدا شوند، سال‌ها در طلاق عاطفی زندگی می‌کنند؛ زیر یک سقف، اما بی‌پیوند و بی‌همدلی. نتیجه چنین وضعیتی، نسلی است که ناخواسته قربانی تنش‌های حل‌نشده والدین می‌شود.کودکان، آسیب‌پذیرترین حلقه این چرخه‌اند. فقر پنهان، فرصت کودکی را از آن‌ها می‌گیرد؛ با ترک تحصیل، محرومیت آموزشی یا ورود زودهنگام به بازار کار. کودکانی که دیده نمی‌شوند، اما در آینده، جامعه ناچار است هزینه‌های سنگین آسیب‌های انباشته‌شده آن‌ها را بپردازد. بی‌توجهی امروز، بحران فرداست.از سوی دیگر، فقر پنهان به فرسایش سرمایه اجتماعی دامن می‌زند. وقتی بخش قابل توجهی از جامعه احساس نادیده‌گرفته‌شدن دارد، اعتماد عمومی کاهش می‌یابد و فاصله میان مردم و نهادها بیشتر می‌شود. جامعه‌ای که در آن امید کم‌رنگ شود، تاب‌آوری اجتماعی‌اش را از دست می‌دهد و بستر بروز خشونت، بزهکاری و بی‌تفاوتی فراهم می‌شود.نکته مهم اینجاست که مواجهه با فقر پنهان، صرفاً با توزیع بسته‌های حمایتی مقطعی ممکن نیست. این آسیب نیازمند سیاست‌گذاری پایدار، عدالت‌محور و مبتنی بر توانمندسازی است. ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار، تقویت نظام حمایت اجتماعی، دسترسی عادلانه به آموزش و خدمات سلامت و مهم‌تر از همه، حفظ کرامت انسانی افراد، از الزامات مقابله با این پدیده است.رسانه‌ها نیز در این میان نقش مهمی دارند. پرداختن مسئولانه به فقر پنهان، بدون سیاه‌نمایی و بدون عادی‌سازی درد، می‌تواند به آگاهی عمومی و مطالبه‌گری هوشمندانه کمک کند. سکوت رسانه‌ای، این آسیب را عمیق‌تر و پیچیده‌تر می‌کند.در نهایت باید پذیرفت که فقر پنهان، مسئله‌ای فردی یا خانوادگی نیست؛ مسئله‌ای اجتماعی است که پیامدهای آن دیر یا زود دامان همه را می‌گیرد. اگر فقر را فقط در جیب مردم ببینیم، صورت‌مسئله را کوچک کرده‌ایم. فقر امروز، پیش از آنکه اقتصادی باشد، اجتماعی و انسانی است؛ و درمان آن، جز با همدلی، مسئولیت‌پذیری و تصمیم‌های شجاعانه ممکن نخواهد بود.

بازگشت