Logo

صفحه اصلي > یادداشت > غایب بودن ما و ظاهر بودن امام زمان(ع)

غایب بودن ما و ظاهر بودن امام زمان(ع)


11 دی 1393. نويسنده: monshi
غایب بودن ما و ظاهر بودن امام زمان(ع)


آفتاب هست، این ابر جلوی چشم شما را گرفته. شما غایبید، نه ما! آفتاب محجوب است یا ما محجوب؟ این ابر، جلوی آفتاب را گرفته یا جلوی ما را گرفته؟
وجود مبارک امام زمان (ع) فرمودند: آفتاب هست، این ابر جلوی چشم شما را گرفته، شما غایبید، نه ما! این که در جواب آن سؤال که در زمان غیبت از شما چگونه استفاده می کنند، فرمودند: مثل آفتاب پشت ابر است؛ یعنی شما غایبید، نه ما! آفتاب محجوب است یا ما محجوب؟ این ابر، جلوی آفتاب را گرفته یا جلوی ما را گرفته؟ درِ جریان ظلّ گرفتن و کسوف و خسوف چطور است؟! آن را ظلّ گرفته یا ما را ظلّ گرفته؟! ما را ظلّ گرفته. یعنی وقتی زمین بین ما و شمس فاصله شد، آنجا که رو به آفتاب است که کاملاً نور دارد. سایه ماه می افتد روی زمین، زمین را ظلّ می‌گیرد، زمین تاریک می‌شود، ما را ظلّ گرفته، نه شمس را! ما چون آن شمس را نمی‌بینیم، می‌گوییم: آفتاب را ظلّ گرفته، وگرنه او همچنان روشن است. چون هم آن سمت کره ماه روشن است و هم سایر نظام کیهانی روشن است. آن را ظلّ نگرفته، ما را ظلّ گرفته، این سحاب هم جلوی آن را نگرفته؛ بلکه مانع ما شده؛ ولی بالاخره از او برمی آید که مشکل ما را حل کند. بنابراین هدف خلقت این است که ما فقط عبادت کنیم، یعنی اطاعت. چون بخش پایانی سوره «ذاریات» یک قضیه نیست که بشر برای عبادت خلق شد، دو تا قضیه است، یکی موجبه، دیگری سالبه. نفرمود:«خلقت الجنّ والانس لیعبدون»، بلکه فرمود:«و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون»؛ یعنی برای غیر عبادت خلق نشد. بنابراین اگر کسی کارهای عادّی انجام بدهد که حرام نیست؛ ولی اثر دینی ندارد. لهو و لعب است، معصیت نیست، او در این 10 ساعت یا 20 ساعت در راستای خلقت حرکت نکرده است. او، هم باید قضیه موجبه را حفظ بکند، هم قضیه سالبه را تا جمیع شئونش بشود انّ صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین. چنین انسانی، خلیفه کامل است و در عصر کنونی وجود مبارک ولیّ عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، یعنی مهدی شخصی موجود موعود از یک سو، قائم غایب(‌علیه آلاف التحیه و الثناء) از سوی دیگر است که جمعیت را می‌برد به سمتی که به مصداق: و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون عمل می‌کنند و همه کارها می‌شود عبادی. تولید می‌شود عبادی، مصرف می‌شود عبادی، هنر می‌شود عبادی، ادبیات می‌شود عبادی...؛ هم حسن فعلی دارد، هم حسن فاعلی. هم کار خوب می‌کند، هم برای رضای خدا می‌کند. اگر کسی آدم خوبی باشد؛ ولی کارش بازی باشد، معصیت نکرده، مؤمن هست؛ اما چون یک رکن را از دست داده، به هدف نمی‌رسد یا کارش کار خوبی است، به نفع جامعه است؛ ولی او موحّد نیست؛ چون فاقد حسن فاعلی است، یک گوشه را از دست داده است. ما به سمتی در سایه آن حضرت حرکت می‌کنیم که هم حسن فاعلی داشته باشیم، هم حسن فعلی بشود جمیع شئون ما لله، آن وقت بشر به این وضع می‌رسد، آنگاه می‌شود، لیظهرهُ علی الدین کلّه و لو کره المُشرکون.
گفتاری از آیت الله جوادی آملی
بازگشت