Logo

صفحه اصلي > یادداشت > زندگی نامه شهید علی میرالی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی

زندگی نامه شهید علی میرالی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی


6 مرداد 1394. نويسنده: monshi
زندگی نامه شهید علی میرالی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی


شهید گرانقدر ایمانعلی میرالی در سال 1316 در شهرستان كرج و در یكی از روستاهای اطراف ان در كلاك شهر در یك خانواده كم بضاعت و كم در آمد دیده به جهان گشود. از همان كودكی فردی ساكت و آرام و مظلومی بود كه بر حرف پدر و مادر خویش گوش میداد.
شهید گرانقدر ایمانعلی میرالی هرگز كاری را كه بر خلاف میل پدر و مادر خویش بود انجام نمی داد. از همان كودكی هنگامی كه وارد دبستان شد تا تحصیلات ابتدایی خویش را آغاز نمایید پدرش را از دست داد و از همان كودكی با مشكلات جامعه خود و ناملایمات روزگار آشنا شد. بنابراین تصمیم گرفت كه با تلاش و سعی فراوان بتواند خواسته های خود و مادرزحمتكش و تنهایش را برآورده سازد.
در كنار تحصیلات ابتدایی و راهنمایی مجبور شد برای امرار معاش خود و خانواده كار كند تا بتواند رزق و روزی حلالی را كسب نمایید. ایشان از همان روزها كه با سختی و زحمت فراوان لقمه نانی برای خانواده و خویشتن در می امد شخصیت وجودیش پایریزی شد و دارای شخصیت والای انسانی گشت. به هنگام شنیدن سختی ها و مرارت های مردم و همسایگان تلاشش در براوردن حاجات آنها می نمود. ایشان با حضور فعالی كه در جلسات سخنرانی و محافل قرانی داشتند فردی فعال برای مسجد محله خویش و هیات امنای شهر بودند. شهید میرالی 3بار ازدواج كردند و دارای چند فرزند پسر و یك دختر شدند. اما بار مسئولیت آنها را نه چندان سنگین در كنار بار محافظت از انقلاب دید و پس از شروع جنگ احساس مسئولیت نمود و وارد بسیج شدند و ثبت نام كردند. در سال های اول جنگ با حضور خود در مرزهای ایران اسلامی به ویژه كردستان با منافقین به دفاع از جان و مال و ناموس‌ خود پرداخت و از همان آغاز جنگ در اكثر عملیات‌های برپایی شركت كردند. از تجاوز دشمن به خاك میهن خود با ایثار و از خودگذشتگی كه داشتند به مبارزه با ظلم و ستم با دشمن پرداختند و در همان سال های جنگ در بهمن ماه سال 65 در عملیات برپایی كربلای5 به شهادت رسید و پیكر پاكش را به وصیت خویش در كنار مزار پدر بزرگوار و زحمتكش به خاك سپردند.
وصیت نامه شهید
به نام الله پاسدارحرمت خون شهيدان
با سلام و درود به رهبر انقلاب و سلام خدمت شما مادر عزيزم مادر جان مردن حقيقتي است الهي که براي همه مردم اتفاق مي افتد چه زود و چه دير، به قول شما بزرگترها دير و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد، ولي مادرم شما صبر پيشه کن. ازشما خواهش مي کنم در مرگ من کمتر گريه و زاري کن. بيشتر به خاطر شهداي ديگر گريه کن و بدان که غم به سراغ همه مي آيد.
مادر جان اگر من مردم و يا به لطف الهي شهيد شدم قبر مرا هر جا که خودت خواستي بگو بکنند و سنگ قبر من خيلي معمولي باشد و براي من يک مجلس ختم بيشتر نگيريد و من در طول زندگي ام اشتباهاتي مرتکب شدم خواهش مي کنم در نمازهايت براي آمرزش گناهانم دعا کنيد. مادرجان اميدوارم مرا ببخشيد ولي نصيحتي براي شما و خواهرانم دارم و آن اينکه هرگزدروغ نگوييد، غيبت نکنيد، مردم را به باد تهمت و مسخره نگيريد، کينه نگيريد و درخط امام (ره) باشيد و همين طور از دوستانم توقعي نداشته باشيد و از شما و خواهرانم و تمامي فاميل و اهالي کوچه مان حلاليت مي طلبم. مادر جان از قول من از آنهايي که در مراسم پدرم و خودم زحمت کشيده و مي کشند تشکر کن و حلاليت بطلب. من يک سال نماز وروزه قضا دارم، اگر توانستيد انجام دهيد.
از زحماتي که براي من کشيده اي خيلي ممنون هستم. اميدوارم خداوند به شما و خواهرانم صبر عنايت کند.
به اميد پيروزي حق برباطل
علي ميرالي

بازگشت