Logo

صفحه اصلي > یادداشت > روز خبرنگار؛ اتصال جریان خطیر اطلاع رسانی به خط سرخ شهادت

روز خبرنگار؛ اتصال جریان خطیر اطلاع رسانی به خط سرخ شهادت


17 مرداد 1394. نويسنده: monshi
روز خبرنگار؛ اتصال جریان خطیر اطلاع رسانی به خط سرخ شهادت


امروز 17 مرداد سالروز شهادت شهید محمود صارمی و روز خبرنگار است؛ مناسبتی که در آن جریان خطیر اطلاع رسانی به خط سرخ شهادت می پیوندد.
شهید محمود صارمی در خرداد ماه سال 1347 در شهرستان بروجرد در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر بروجرد سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان حضرت رسول (ص) در رشته علوم انسانی با موفقیت در سال تحصیلی ‎ 65 - 66پشت سر گذاشت. او همراه با تحصیل به دلیل علاقه شدید به کاراته در این رشته ورزشی فعالیت خود را آغاز کرد و در فاصله کوتاهی با گذراندن دوره‌های مختلف موفق به کسب کمربند مشکی و کارت مربیگری شد. شهید محمود صارمی در سال 1367 در کنکور سراسری رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران پذیرفته شد و دوران تحصیلات دانشگاهی خود را در سخت‌ترین شرایط زندگی با کار کردن جهت امرار معاش و تامین هزینه‌های تحصیل به پایان رساند. وی در دوران تحصیلات دانشگاهی بنا به وظیفه و احساس مسئولیت از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به جبهه‌های کردستان، حلبچه و جنوب خرمشهر اعزام و ‎ 14ماه در این جبهه‌ها در کنار سایر رزمندگان اسلام به دفاع از اسلام، کیان و تمامیت ارضی کشور پرداخت. شهید محمود صارمی در سال 71با داشتن دانشنامه کارشناسی به ‌استخدام سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی درآمد و به عنوان کارشناس متون خبری فعالیت خود را آغاز کرد. شهید محمود صارمی با پشتکار فراوان در حین اشتغال در خبرگزاری تحصیلات خود را در دوره کارشناسی ارشد ادامه داد و در سال 74موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی در رشته جغرافیای انسانی با گرایش روستایی شد. وی در ‎ 26دی ماه سال ‎ 75به عنوان مسئول نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی راهی افغانستان شد در حالیکه این کشور درگیر جنگ‌های داخلی بود. شهید محمود صارمی به خوبی می‌دانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد اما بر حسب وظیفه، رسالت و تکلیف این راه را انتخاب کرد. او با تنها سلاحش که ایمان و قلمش بود در آن وضعیت بحرانی کشور مصیبت زده افغانستان توانست مظلومیت مردم ستمدیده، زجر کشیده و بی‌دفاع و بی گناه بویژه مردم مزار شریف و جنایت گروه ضد بشری، متحجر و خائن طالبان را به طور صریح و سالم به گوش جهانیان برساند. شهید صارمی حدود ‎ 20روز قبل از سقوط مزار شریف و به اسارت درآمدن و شهادت در افغانستان دچار عارضه آپاندیسیت ‌شد که با مشکلات فراوان و تلاش و پیگیری دوستانش شبانه در محیطی غیر بهداشتی با نبود امکانات تحت عمل جراحی قرار گرفت. وی بعد از گذشت دو روز از این جراحی به ایران اعزام می‌شود و دوران نقاهت خود را در تهران سپری می کند. پس از به اوج رسیدن جنگ افغانستان بر حسب تکلیف از طریق ایرنا و با توجه به احساس مسئولیت شرعی و حرفه‌ای دوباره در چهاردهم مرداد ماه سال 77 به کشور افغانستان و محل کارش در مزار شریف اعزام می شود. شهید صارمی در زمان بسیار کوتاهی به مدت سه روز خبر سقوط مزار شریف و قتل عام زنان، مردان و کودکان بی‌گناه را به ایران و سراسر جهان مخابره کرد. بعد از آن شنبه سیاه (17 مرداد ماه سال 1377) دیگر کسی نبود تا خبر شهادت و یا به اسارت درآمدن او و 9 دیپلمات و پرستوی عاشق، غریب و بی‌گناه را که در زیر زمین کنسولگری ایران به طور فجیعانه و با بی‌رحمی تمام توسط پیشرفته‌ترین سلاح های آمریکایی به رگبار مسلسل بسته بودند به دنیا مخابره کند. آری سرانجام پیکر گلوله باران شده محمود صارمی از دیاری آمد که خون سیاه قرون وسطایی در گنداب عروق طالبانی جاری بود. اما آنان چه غافلند که با غروب پیش هنگام مهپاره ا‌یی از دیار فرهنگ سازان ایران زمین، هزاران مهتاب برآمده از چشمه‌ خون فام قلم از افق سبز عالم شرق، دوباره در حال بالا آمدن است. و امروز پس از 14 سال سخت و طاقت فرسا از عروج ملکوتی پیکی سبز از تبار رهپویان قافله قلمداران شهید، هنوز که هنوز است پرواز خونین محمود صارمی برای همکارانش باور کردنی نیست.
آخرین حضور
این روز از آن جهت در یادها ماندگار شد که شهید صارمی رسالت خبرنگاری را با خون خود آبیاری کرد و حیات تازه ای بر آن بخشید و ایثار و مقاومت را در عرصه اطلاع رسانی معنا بخشید. از اینرو شورای فرهنگ عمومی در اقدامی پسندیده و برای آنکه روز 17 مرداد 77 روز شهادت صارمی بر تارک سپهر خبرنگاری درخشنده بماند، به عنوان روز خبرنگار نامگذاری کرد. با این حسن اقدام 17 مرداد روزی شد تا به یاد شهیدان "غلامرضا رهبر"، "سیدمرتضی آوینی"، "سیدحسن شاهچراغی"، "بهروز فلاحت پور"، "حسن هادی"، "محمدرضا امانی" و عزیز بی نشان "کاظم اخوان" و دیگر شهدای این راه در یادها جاودان بماند. شهید صارمی از جمله خبرنگاران پرتلاش و آزاده ای بود که از حضور در خطرناک ترین میدان ها ترسی به دل راه نداد و با وفاداری به رسالت خویش، خط سرخ شهادت را برگزید تا عظمت "نون والقلم" را به ما در راه ماندگان بنمایاند.
آرزوی خبرنگار آسمانی یک هفته قبل از عروجش
همسر شهید «محمود صارمی» گفت: یک هفته قبل از شهادت محمود، سرودی از تلویزیون پخش شد که درباره فراق از شهادت و پایان جهاد بود؛ یک لحظه اشک در چشم های محمود حلقه زد و گفت (قطعاً جنگ خوب نیست اما حیف که با تمام شدن جنگ، درهای شهادت هم بسته شد) روزبهانی می گوید: زندگی مشترک ما با مراسمی خیلی ساده در بروجرد و تهران آغاز شد؛ در آن زمان خیلی به مشکلات کار خبرنگاری پی نبرده بودم و به ذهنم نمی رسید که همسرم چنین شغل خطیری دارد؛ شغلی که گاهی در فضای آرام منزل خلل ایجاد می کرد. شهید صارمی در سال 1372 صاحب فرزندی شد که او را «سینا» نامید؛ روزبهانی اظهار می دارد: پس از تولد سینا، محمود شب ها بیدار می ماند و نوزاد را تا زمانی که بخوابد در آغوش می گرفت؛ او بهترین پدر دنیا برای سینا بود؛ همیشه می گفت "باید با بچه به آرامی رفتار کرد و رفتار تند در خلقیات او تأثیرات منفی می گذارد؛ سعی کن از لذت های خودت به خاطر سینا عبور کنی" وی ادامه می دهد: شهید صارمی هیچ وقت اضطراب کار خبری را به ما منتقل نمی کرد و همیشه سعی داشت فضای خانه خیلی آرام باشد؛ در طول دو سال که وی در افغانستان بود، در تماس های تلفنی طوری صحبت می کرد که تصورم از افغانستان فضایی آرام بود. همسر این شهید بیان می دارد: خانواده شهید و بنده موافق اعزام وی به افغانستان نبودیم؛ اما او می گفت "در رابر شغلی که به من محول شده است، مسئولم و علاوه بر این برای کسب تجربه باید در این مأموریت حضور پیدا کنم" وی می افزاید: فکر این را هم نمی کردم که محمود روزی به شهادت برسد چرا که همیشه آینده خود و محمود را تا دوران سالخوردگی می دیدم؛ در آخرین روزهایی که محمود برای دیدن ما به تهران آمده بود، یکی از مداحی های آقای آهنگران از تلویزیون پخش شده که به موضوع بسته شدن در شهادت اشاره داشت؛ با شنیدن این مطلب اشک در چشم های محمود حلقه زد و در کمتر از یک هفته نیز در نهایت مظلومیت به دست طالبان در مزار شریف افغانستان به آرزویش رسید. روزبهانی می گوید: یک ساعت قبل از ورود طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف با محمود تلفنی صحبت کردم و هیچ ناراحتی یا اضطرابی در صدای او وجود نداشت؛ او همیشه تأکید زیادی به احترام به پدر و مادر داشت و در آخرین بار نیز گفت "ما فقط یک فرزند داریم با تمام وجود او را تربیت کن" وی می افزاید: 19 روز پس از شهادت محمود خبر شهادت را مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی به ما داد و من تا 3 سال بعد از شهادت محمود نتوانستم با موضوع فراق از او و شهادتش کنار بیایم. سینا هم که در آن دوران حدوداً 4 سال و نیم داشت و سعی کردم به او نیز بفهمانم که دیگر پدرش را نمی بیند. همسر شهید صارمی بیان داشت: محمود به یقین رسیده بود که خبرنگار موظف است پیام مظلومیت گروهی را به گوش جهان برساند و بنابراین با مسئولیتی که بر عهده داشت، تا پای جان ایستاد و خداوند مزد جهاد او را شهادت قرار داد
بازگشت