Logo

صفحه اصلي > یادداشت > رزمنده ای که در 20 سالگی به کاروان عظیم شهداء پیوست

رزمنده ای که در 20 سالگی به کاروان عظیم شهداء پیوست


17 شهریور 1394. نويسنده: monshi
رزمنده ای که در 20 سالگی به کاروان عظیم شهداء پیوست


شهید رهبر سهرابی، رزمنده ای است که با حضور در جبهه های حق علیه باطل و ایستادگی در برابر دشمن بعثی، در سن 20 سالگی شهد شهادت را نوشید و به کاروان عظیم شهداء پیوست.
ندگی نامه این شهید از زبان برادر ایشان به شرح ذیل است: شهید رهبر سهرابی در سال 1347 در جوادیه تهران چشم به جهان گشود. او پس از گذراندن دوره طفولیت در سن7 سالگی برای شروع تحصیلات ابتدایی راهی مدرسه شد. در سال 56 خانواده این شهید به کرج نقل مکان نمودند و او تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال57 و همزمان با تشکیل ارگانها و نهادهای اسلامی وی در کتابخانه و انجمن اسلامی و نیز پایگاه بسیج محله عضو گردید. همچنین در کتابخانه و بسیج دانش آموزی مدرسه عضویت داشت و در تمامی فعالیتهای تشکیلات فوق الذکر نقش بسزایی را ایفا نمود. شهید رهبر در راهپیمایی ها و تظاهرات و نمازهای جمعه و جماعت و نیز کلاسهای قران و مجالس عزاداری شرکت میکرد و به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار مقید بود. با شروع جنگ تحمیلی با عشق به مبارزه شور و شوق شگرفی نسبت به شرکت در جبهه را داشت ولی بدلیل کمی سن اجازه عزیمت به مناطق جنگی را به وی نمیدادند تا اینکه در سال 64 موفق گردید به عنوان بسیجی رهسپار جبهه های نور علیه ظلمت شود. ایشان در کنار سنگر جهاد تحصیلات خویش را نیز تا کلاس سوم راهنمایی ادامه دادند. در سال 65 در سن 18 سالگی به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمده و همزمان عضو کادر لشکر 10سید الشهداء (ع) گردید. از زمان شروع فعالیت خود در بسیج و سپاه مسئولیت هایی را نیز عهده دار بود که از جمله مسئولیت تبلیغات پایگاه بسیج محل، معاونت تبلیغات گردان حبیب (ع) و بالاخره معاونت تعاون لشکر 10 حضرت سیدالشهداء (ع) را نیز می توان نام برد. آن شهید عزیز در طول 25 ماه حضور در منطقه با شرکت در عملیت های مختلف در چندین مورد مکرر سابقه مجروحیت داشت. شهید رهبر اکثر اوقات خود را در جبهه های حق علیه باطل میگذراند و در صورت زخمی شدن مجبور میگردید که به مرخصی بیاید ولی علیرغم مجروحیت خود قبل ار بهبودی کامل دوباره عازم منطقه میشد. چند روزی هم که در شهر مرخصی داشت به مبارزه علیه منکرات و عاملان مفاسد اجتماعی می پرداخت. وی از روحیه بلند بلند بسیجی برخوردار بود و به جرات میتوان گفت رهبر شیر جبهه و مظلوم شهر بود. از این شهید بزرگوار خاطرات زیادی به جای مانده است. مادر شهید می گوید: یکبار که رهبر مجروح شده و به مرخصی آمده بود، دیدم که در یکی از اتاق های خانه خلوت کرده و با خدای خود مناجات می نمود، آنچنان اشک میریخت و ضجه میزد و با خود میگفت تمام رفقام (رسول سهرابی، ضیغام تمجیدی و...) شهید شدند و من سعادت شهادت را نداشته ام. و سرانجام وی نیز در تاریخ دهم شهریور ماه سال67 در سن 20 سالگی در منطقه جنوب شهد شیرین شهادت را با نثار جان خویش نوشید و خود را از بسته شدن سفره شهادت به کاروان شهداء رسانید. او به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فی سبیل الله بود، نائل گشت و به ملکوت اعلی پیوست. آری، رهبر عاشقی بود که جان خود را در راه وصال به معشوق حقیقی نثار نمود. او از میان ما رفت تا به ما بگوید که این دنیا ناپایدار فانی و بی ارزش است. او دنیا را مانند پلی میدانست که انسان با اعمال نیک و بد از روی آن پل گذشته و به دنیای دیگری که باقی و ابدی است هجرت میکند.

بازگشت