صفحه اصلي > یادداشت > 30 ذیالقعده، سالروز شهادت ابن الرضا(ع)
30 ذیالقعده، سالروز شهادت ابن الرضا(ع)23 شهریور 1394. نويسنده: monshi |
امام جواد(ع) فرمودند: دعای انسان پشت سر برادر دینیاش، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است. روز آخر ذیالقعده سال 220 ه. ق مصادف است با سالروز شهادت جوانترین امام شیعیان حضرت جواد (ع)، این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهرهمند ساخت. آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده، تا ابد زینتبخش صفحات تاریخ اسلام است. دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است. امام جواد (ع) در همان خردسالی امام شد و در نوجوانی، رهگشای گرههای فکری بود و بی درنگ، دشوارترین پرسشها را پاسخ میگفت و خبر از اتصال خویش به دریای علم الهی میداد. امام نهم شیعیان در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت. نام نامیاش محمد معروف به جواد و تقی است. القاب دیگری مانند رضی و متقی نیز داشته، ولی "تقی" از همه معروفتر است. مادر گرامیاش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است. امام محمد تقی (ع) هنگام وفات پدر 8 ساله بود. پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع) انتقال یافت. مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت، سعی کرد ابن الرضا(ع) را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع) درآورد، تا مراقبی دایمی و از درون خانه، بر امام گمارده باشد. رنجهای دایمی که امام جواد (ع) از ناحیه این مأمور خانگی برده است، در تاریخ معروف است. از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع) به کار میبست، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. مأمون و بعد معتصم عباسی میخواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع) را در تنگنا قرار دهند. در مورد فرزندش حضرت جواد (ع) نیز چنین روشی را به کار بستند. به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع) نگذشته بود. مأمون نمیدانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد. حضرت جواد (ع) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود و در دورهای که فرقههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی میکردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحثهای علمی شد و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت. برخورد امام با فرقههای منحرف امام جواد علیه السّلام در برابر فرقههایی که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقهها چه مواضعی در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمایی میفرمودند. اهل حدیث: اهل حدیث که مجسّمی مذهب بوده و خدا را جسم میپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان میفرمود که اجازه ندارند پشت هر کسی که خدا را جسم میداند نماز گزارده و به او زکات بپردازند. واقفیه: واقفه، یکی دیگر از فرقههای موجود انشعابی از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلی در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانی بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش علی بن موسی الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتی از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفی مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهی کردند. زیدیه: دشمنی زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضعگیری تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتی از امام جواد علیه السّلام واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ؛ خوانده شده و در ردیف ناصبیها قرار گرفتند. غلات: غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایی داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها برای شیعیان بسیار جدّی بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتی را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف میکشاندند. امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. آنگاه امام به ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهرهگیری آنها از ائمه علیهم السّلام به منظور بهرهکشی از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتی در روایتی به اسحاق انباری فرمودند: دو تن از غلات به نامهای ابوالمهری و ابن ابی الزرقاء- که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد میکردند- به هر طریقی هست باید کشته شوند. اسحاق درصدد اجرای دستور امام بود، ولی آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفی کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است. نحوه شهادت امام جواد(ع) معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مامون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکاری جعفر پسر مامون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ زمینهای فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند و او نیز آن را در کاسهای گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانی که حضرت از آن انگور میل فرمودند، طولی نکشید که آن عزیز آثار زهر را احساس فرمودند و کم کم درد شدید برایشان عارض شد به سختی ایشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه میکرد حضرت جواد علیه السلام فرمودند: اکنون که مرا کشتی - این گریهات دیگر برای چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستی گرفتار میشوی که قابل جبران نباشد و به دردی مبتلا میشوی که درمان ندارد و به بلائی گرفتار میشوی که پوشیده نماند. امام را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلوم باب الحوائجش موسی بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپردند. کوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبی که دربارۀ اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از 220 حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامی از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعی است که در شرایط سیاسی آن روز، نامههای زیادی از دست رفته باشد و نیز گفتنی است که تعداد 120 نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کردهاند. شیخ طوسی 113 تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است. از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده، میتوان به عظمت علمی و احاطه او بر مسائل فقهی، تفسیری و عقیدتی و نیز دعا و مناجات پی برد، چنان که در لابلای کلمات قصار، زیبایی که از آن حضرت بر جای مانده، کمالات اخلاقی وی به خوبی نمودار است. چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) - سه خصلت جلب محبّت میکند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آنها، همراه و همدم شدن با معنویات. - سه چیز از کارهای نیکان است: انجام واجبات الهی، ترک و دوری از گناهان، مواظبت و رعایت مسائل و احکام دین. - سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خدای متعال است: نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن، اهل تواضع و فروتن بودن، صدقه و کارهای خیر بسیار انجام دادن. - سه خصلت است که دارندهاش نمیمیرد تا عاقبت شوم آن را ببیند: ستمکاری، از خویشان بریدن و قسم دروغ که نبرد با خداست. - سه چیز پشت انسان را میشکند: مردی که عمل خویش را زیاد شمارد، گناهانش را فراموش کند و به رای خویش، خوشنود باشد. - هر چشمی روز قیامت گریان است، جز سه چشم، چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد، چشمی که از ترس خدا گریان شود و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود. - از سستی و بی قراری بپرهیز، که این دو، کلید هر بدی میباشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نکند و کسی که بی قرار شود، بر حق صبر نکند. - تواضع، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شأنش باشد و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی، و جدال را هر چند حق با تو باشد، ترک کنی. بازگشت |