Logo

صفحه اصلي > یادداشت > نقش سنت ها و الگو ها در تشدید و کاهش آسیب های اجتماعی

نقش سنت ها و الگو ها در تشدید و کاهش آسیب های اجتماعی


29 مهر 1396. نويسنده: monshi
نقش سنت ها و الگو ها در تشدید و کاهش آسیب های اجتماعی


همه جوامع متناسب با شرایط حاکم و فرهنگ ، با انواعی از مشکلات مواجه است که تاثیراتی بر روی فرآیند رشد آن جامعه دارد و در کنار آن نیز عوامل مختلفی در بوجود آمدن معضلات و آسیب های اجتماعی نقش دارند که لازم است برای از بین بردن و مبارزه با این آسیب ها، در گام نخست زمینه های بوجود آورنده معضلات و آسیب های اجتماعی را بشناسیم.
همه جوامع متناسب با شرایط حاکم و فرهنگ ، با انواعی از مشکلات مواجه است که تاثیراتی بر روی فرآیند رشد آن جامعه دارد و در کنار آن نیز عوامل مختلفی در بوجود آمدن معضلات و آسیب های اجتماعی نقش دارند که لازم است برای از بین بردن و مبارزه با این آسیب ها، در گام نخست زمینه های بوجود آورنده معضلات و آسیب های اجتماعی را بشناسیم، می توان گفت، عوامل وقوع معضلات و آسیب های اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسان, روانشناسان، جرم شنا سان و دیگر صاحبنظران با یکدیگر متفاوت است. عوامل فردی، عوامل روانی، عوامل اجتماعی و محیطی در بوجود آمدن معضلات اجتماعی دخیل است. عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی، دوستان و خانواده، همواره عواملی اند که از سوی اندیشمندان به عنوان مهم ترین عوامل بوجود آورنده آسیب های اجتماعی یاد می شود
مبارزه با آسیب های اجتماعی
در بررسی نظریات اندیشمندان و صاحبنظران در میابیم، شیوه های مختلفی برای مبارزه با آسیب های اجتماعی در نظر گرفته شده است اما در این میان موضوعی که به صورت یکسان مورد تاکید قرار گرفته این است که آسیب های اجتماعی مرتبط با سنتهای جوامع است، بنابراین در برخورد با آن نمی توان از جوامع دیگر تقلید کرد همچنین رویکرد های اجتماعی هر جامعه که با عنوان سیاست های اجتماعی نیز از آن یاد می شود، روش های مختص به آن جوامع را در برخورد با آسیب های اجتماعی پیشنهاد می کند. به عنوان مثال، ارتکاب جرم به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی، در برگیرنده عوامل مختلفی می تواند باشد که از جمله آن، شرایط خانوادگی، محیط، سرکوب ها و ... است که ریشه بسیاری از عوامل بوجود آورنده را می توان در فرهنگ جستجو کرد. به عبارتی می توان گفت، بخش عمده فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است. رفتارهای جامعه هم که جزو فرهنگ عمومی و فرهنگ یک ملت است، برخاسته از همان عقاید است. در واقع، عقاید یا اخلاقیات، رفتارهای انسان را شکل می دهند و به وجود می آورند. پس به عبارتی عوامل فرهنگی می تواند رابطه مستقیم با آسیب های اجتماعی داشته باشد. جامعه ای در آن به شاخه ها ی مختلف فرهنگی به صورت عمده و یکنواخت پرداخته شود، کمتر با آسیب های اجتماعی روبرو خواهد بود. دستگاههای متولی فرهنگ، مانند ادارات فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، فرهنگسراها که زیر مجموعه ارگانهایی مانند شهرداریها و آموزش و پرورش هستند و غیره، می توانند با توزیع خدمات فرهنگی زمینه های آسیب های اجتماعی را کاهش دهند، چرا که چنین مراکزی می توانند از طریق آموزش، آگاهی های لازم را به مردم، به ویژه کودکان و نوجوانان القا نمایند. یکی دیگر از زمینه های وقوع آسیب های اجتماعی، حاشیه نشینی در شهرها است که از منظر جامعه شناسان و جرم شناسان، رابطه تنگاتنگی با جرم دارد، اختلافات طبقاتی، عدم آموزش کافی در زمینه های فرهنگی و حتی قانون، به دلیل محرومیت، تورم و ... عوامل بوجود آورنده انگیزه های بزه در افراد می باشد، همچنین کم رنگ بودن باور های دینی نیز سبب می شود که برخی افراد جرم را دور زدن قانون بِاِنگارند در صورتی که بسیاری از قوانین بر اساس شرع و دین وضع شده است و با روشن شدن این موضوع، عدم پیروی از قوانین در جوامع احساس گناه را در اشخاص بوجود می آورد و افرد مجرم کمتر مرتکب جرم یا همان گناه می شوند. این موضوع را می توان با مثالی که مجریان قانون در اعلام آمار جرائم اعلام می کنند دریافت، بدین ترتیب که آمار جرائم ارتکابی در ایامی مانند ماه محرم و صفر که مردم کشور ما بیشتر به مکان های مذهبی رفت و آمد می کنند کاهش می یابد پس می توان گفت، رشد و وقوع جرائم به عنوان یکی از آسیب های مهم اجتماعی با تقویت مذهب و باور دینی رابطه معکوس دارد که لازم است برای دستیابی به جوامع عاری از آسیب، در کنار موهبت هایی مانند امکانات و خدمات، به فرهنگ و باور های دینی افراد نیز پرداخت، بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی می تواند ناشی از عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی باشد. در این رابطه می توان گفت تعریف الگوی مناسب در افراد و جوامع نیز می تواند به عنوان مولفه ای مهم در کنترل آسیب های اجتماعی نقش داشته باشد، امام صادق علیه السلام با بیان حکیمانه ای به دوره زندگی افراد اشاره می کنند و می فرمایند: «اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سنین وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبْعَ سنین.» کودک هفت سال اول، سیّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذاری د تا استقلال در عمل پیدا کند. در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد؛ چه اینکه هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است. از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیشتر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذّاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیرٌ سبع سنین»؛ یعنی دوره «پیروی دیگران بودن» او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دست یابی به هویّت خویشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید. در ادامه می توان گفت؛ گسترش روز افزون آسیب های اجتماعی مستلزم تعمق و چا ره اندیشی اساسی است. به طور کل چنین استنباط می شود که ریشه اغلب آسیب های اجتماعی در عدم آشنایی کافی با مهارتهای اجتماعی است و استفاده از روش های آموزش، فرهنگ سازی و پرورش مهارتهای اجتماعی می تواند در کاهش این آسیب ها موثر باشد. مواردی که مطرح شد، تنها بخشی از آسیب های اجتماعی و راهکارهای مبارزه با آن بود، آسیب های اجتماعی خانواده، آسیب های اجتماعی زنان، آسیب های اجتماعی جوانان، آسیب های اجتماعی ماهواره و ... انواعی از آسیب های اجتماعی هستند که افراد با آنها دست و پنجه نرم می کنند و رویکرد های مختلفی برای مبارزه با آنها از سوی صاحبنظران در نظر گرفته شده است.
زهرا قاسمی
بازگشت