صفحه اصلي > یادداشت > مردم و مشارکت زیستمحیطی؛ از شعار تا عمل
مردم و مشارکت زیستمحیطی؛ از شعار تا عملامروز, 08:42. نويسنده: monshi |
![]() هفته محیط زیست، هر سال فرصتی است برای یادآوری مسئولیت جمعی ما در قبال طبیعت. زری اسفندفر/در کشوری همچون ایران که با چالشهای متعددی نظیر خشکسالی، آلودگی هوا، نابودی پوشش گیاهی و فرسایش خاک روبهروست، اهمیت مشارکت عمومی در حفظ محیط زیست، بیش از همیشه احساس میشود. اما پرسش بنیادین این است: چرا با وجود آگاهی عمومی نسبی، هنوز فاصلهای عمیق میان شعارهای زیستمحیطی و رفتار واقعی مردم وجود دارد؟ یکی از مهمترین دلایل ضعف مشارکت زیستمحیطی مردم، نبود نهادینهسازی این موضوع در فرهنگ عمومی است. در نظام آموزشی، محیط زیست اغلب بهعنوان موضوعی حاشیهای مطرح میشود؛ در رسانهها نیز پوشش اخبار زیستمحیطی بیشتر جنبه خبری دارد تا آموزشی یا انگیزشی. این فقدان آموزش مستمر باعث شده است که مفاهیمی مانند تفکیک زباله، صرفهجویی در مصرف انرژی یا پرهیز از آلایندگی، برای بسیاری از افراد تنها به شعارهایی سطحی و مقطعی بدل شوند.از سوی دیگر، سیاستگذاریهای غیرشفاف و گاه متناقض نیز نقش مؤثری در کاهش انگیزه مردم ایفا کردهاند. زمانی که کارخانهای بدون فیلتر در کنار رودخانه یا محل سکونت مردم فعالیت میکند، یا ساختوسازهای بیرویه در حریم جنگلها صورت میگیرد، مردم احساس میکنند مشارکت آنها در مقابل این بیتوجهیها بیثمر است. مشارکت عمومی نیازمند اعتماد عمومی است؛ و این اعتماد وقتی حاصل میشود که مردم اثرگذاری رفتار و دغدغههای خود را در تصمیمگیریها مشاهده کنند. رسانهها در ترویج فرهنگ محیطزیستی نقشی انکارناپذیر دارند. رسانهها میتوانند با روایت تجربههای موفق محلی، نمایش اثرات تغییرات اقلیمی، معرفی راهکارهای ساده اما مؤثر برای کاهش آلودگی، و همچنین نقد سیاستهای نادرست، افکار عمومی را بهسوی مشارکت فعال سوق دهند.در همین راستا، شبکههای اجتماعی نیز نقش دوگانهای دارند: از یک سو میتوانند آگاهیبخشی گستردهای ایجاد کنند، اما از سوی دیگر، خطر رواج اخبار نادرست یا سطحیسازی مسائل را هم دارند. آنچه اهمیت دارد، تولید محتوای هدفمند، مستند و اثرگذار برای اقشار مختلف جامعه است، بهویژه برای نوجوانان و جوانان که در آینده نقشآفرینان اصلی در حوزه محیط زیست خواهند بود. تجربههای جهانی نشان میدهد که موفقترین کمپینهای زیستمحیطی، از دل مشارکتهای محلی آغاز شدهاند. از پاکسازی داوطلبانه پارکها و رودخانهها تا ایجاد باغهای شهری و برنامههای آموزش بازیافت در مدارس، همه این اقدامات ساده اما مستمر، بنیانگذار تغییری عمیق در نگاه جامعه هستند. در ایران نیز نمونههایی از این فعالیتها وجود دارد، اما همچنان محدود و پراکندهاند و نیازمند حمایت رسمی و رسانهای برای گسترش هستند.اگر نهادهای محلی، شهرداریها، دهیاریها و سازمانهای مردمنهاد (NGOها) بتوانند با برنامهریزی دقیق، مشارکت مردمی را سازماندهی کنند، بسیاری از مشکلات محیطزیستی در مقیاس شهری و روستایی قابل کنترل خواهد بود. علاوه بر این، ایجاد مشوقهای اقتصادی، مانند تخفیف در عوارض شهری برای ساکنانی که اصول محیطزیستی را رعایت میکنند، میتواند عاملی مؤثر در نهادینهسازی رفتار سبز در جامعه باشد. محیط زیست تنها مسئولیت دولتها نیست، بلکه یک تعهد مشترک میان مردم و حاکمیت است. امروز دیگر صرف دانستن کافی نیست. دانستن بدون عمل، تنها به تشدید بحران میانجامد. هر فرد، هر خانواده، هر مدرسه، هر کسبوکار میتواند و باید بخشی از این مسئولیت را بر عهده بگیرد.اگر امروز ما زبالههایمان را تفکیک نکنیم، در مصرف آب صرفهجویی نکنیم، از خودروی شخصی بیشازحد استفاده کنیم، یا از ریختن زباله در طبیعت ابایی نداشته باشیم، فردا هم طبیعت برای ما و نسلهای آینده بخششی نخواهد داشت. تبدیل فرهنگ محیطزیستی از یک شعار مناسبتی به یک کنش روزمره، نیازمند سه عامل کلیدی است: آموزش مداوم، مشارکت سازمانیافته، و سیاستگذاری منسجم. بدون این سهگانه، مسیر حفظ محیط زیست در ایران همچنان ناهموار و شکننده خواهد بود. در پایان هفته محیط زیست، خوب است از خود بپرسیم: سهم من در حفظ زمین چیست؟ و چه کار کوچکی را از همین امروز میتوانم آغاز کنم که فردایی سبزتر برای فرزندانمان بسازم؟ بازگشت |