صفحه اصلي > یادداشت > اقتصاد روی دوش صبر مردم
اقتصاد روی دوش صبر مردمامروز, 09:31. نويسنده: monshi |
![]() در روزگاری که شاخصهای اقتصادی با نوسانهای مداوم دستوپنجه نرم میکنند، شاید مهمترین سرمایهای که در اختیار جامعه باقی مانده، «صبر و امید مردم» باشد. زری اسفندفر/ اقتصادی که بر بستر صبر عمومی و امید اجتماعی استوار بماند، میتواند از گردنههای سخت عبور کند؛ اما اگر این دو مؤلفه از جامعه رخت بربندد، هیچ سیاستگذاری و برنامهای—even با بهترین نیت—پایدار نخواهد ماند. اقتصاد ایران در سالهای اخیر، با چالشهایی روبهرو بوده که عمدتاً ریشه در عوامل ساختاری و بینالمللی دارد؛ از محدودیتهای تجاری و تحریمها گرفته تا ضعف در نظام تولید، توزیع و برنامهریزی. در چنین شرایطی، آنچه در بطن جامعه مشاهده میشود، ترکیبی از مقاومت، خستگی و امید است. مردم با وجود دشواریهای معیشتی، همچنان به آیندهای بهتر چشم دوختهاند، و همین روحیه، بزرگترین دارایی کشور است. اما باید توجه داشت که صبر اقتصادی مردم حدی دارد. اگر این صبر، با اقدام مؤثر و برنامهریزی واقعی همراه نشود، به ناامیدی تبدیل میشود. امید اجتماعی زمانی معنا پیدا میکند که نشانههای ملموس از بهبود در زندگی روزمره دیده شود؛ زمانی که مردم احساس کنند تصمیمات کلان، به نفع آنها عمل میکند، نه صرفاً بر روی کاغذ یا در تریبونها. در واقع، امید بدون کارآمدی، شعاری بیجان است. از سوی دیگر، سیاستگذاران اقتصادی باید به این نکته اساسی واقف باشند که اعتماد عمومی و امید اقتصادی، تابع رفتار و صداقت تصمیمگیران است. اگر مردم احساس کنند سیاستها بر پایه واقعیتها تنظیم شده و منافع آنان در اولویت قرار دارد، حتی در سختترین شرایط نیز همراهی میکنند. اما هرگاه فاصله میان گفتار و عمل زیاد شود، سرمایه اجتماعی تحلیل میرود و جای آن را بیاعتمادی و رکود ذهنی میگیرد. نمونههای تاریخی نشان میدهد که ملتهایی با منابع محدود اما با امید و انضباط اقتصادی، توانستهاند مسیر توسعه را طی کنند. تجربه کشورهای شرق آسیا در دهههای گذشته گواهی بر این واقعیت است که صبر همراه با سیاستگذاری دقیق، میتواند معجزه بیافریند. در مقابل، کشورهایی با منابع غنی ولی فاقد اعتماد عمومی، دچار فروپاشی اقتصادی شدهاند. ایران نیز در نقطهای حساس از همین مسیر قرار دارد؛ نقطهای که نیازمند تصمیمهای شجاعانه، شفافیت در اطلاعرسانی و تقویت امید واقعی در جامعه است. نقش رسانهها نیز در این میان بسیار تعیینکننده است. رسانههای مسئول باید واقعیتها را بیپرده بازگو کنند، اما در عین حال از دامنزدن به یأس و بیاعتمادی بپرهیزند. رسالت اصلی آنها، تقویت روحیه مشارکت اقتصادی و مطالبهگری سازنده است؛ نه تخریب و نه تسلیم در برابر وضعیت موجود. جامعهای که به گفتوگوی اقتصادی مجهز باشد، زودتر به تعادل میرسد. در سطح خرد، فرهنگ اقتصادی مردم نیز باید متحول شود. صرفهجویی، کارآفرینی، و حمایت از تولید داخلی، تنها زمانی معنا مییابد که از حالت شعار بیرون بیاید و به رفتار عمومی تبدیل شود. هر خانوادهای که امروز با برنامهریزی دقیق هزینه میکند، در واقع بخشی از اقتصاد مقاوم و امیدوار کشور را میسازد. اقتصاد صبر و امید، از خانهها آغاز میشود و به سیاستگذاری کلان ختم میگردد. در نهایت، باید پذیرفت که اقتصاد بدون امید، همچون بدن بدون روح است. رشد اقتصادی نه فقط از دلِ فرمولها، بلکه از بطن باور جمعی به آیندهای بهتر شکل میگیرد. اگر این باور حفظ شود، ایران میتواند از این مرحله سخت عبور کند و با تکیه بر توان مردم و اصلاح ساختارها، به ثبات و پیشرفت برسد.اما اگر امید از دلها برود، هیچ عدد و شاخصی نمیتواند جای آن را پر کند. بنابراین، امروز بیش از هر زمان دیگر، کشور نیازمند سیاستهایی است که هم عقلانی باشد و هم امیدآفرین؛ سیاستهایی که صبر مردم را پاس بدارد و نتیجه آن را در سفرهها و زندگی واقعی آنان نشان دهد. اقتصاد صبر و امید، شعاری نیست؛ مسیری است که اگر با صداقت و تدبیر طی شود، میتواند آیندهای روشنتر را برای ایران رقم بزند. بازگشت |