
صفحه اصلي > یادداشت > یلدا؛ روایت امید در بلندترین شب سال
یلدا؛ روایت امید در بلندترین شب سالامروز, 08:38. نويسنده: monshi |
![]() شب یلدا، بیش از آنکه یک رسم کهن باشد، یک روایت زنده از فرهنگ ایستادگی و امید است؛ شبی که قرنهاست ایرانیان آن را نه با ترس از تاریکی، بلکه با گرمای باهمبودن معنا کردهاند. احسان فلاحت پیشه/ یلدا، بلندترین شب سال است، اما هرگز نماد ماندگاری تاریکی نبوده؛ بلکه نشانهای روشن از ایمان انسان به طلوع دوباره نور است.در تقویم فرهنگی ما، یلدا نقطهای است که زمان برای لحظهای میایستد. شبی که شتاب زندگی مدرن، مکث میکند تا آدمها دوباره به اصل خود بازگردند؛ به گفتوگو، به خاطره، به خانواده و به ریشههایی که هویت جمعی ما را ساختهاند. شاید راز ماندگاری یلدا نیز همین باشد؛ اینکه در دل پیچیدهترین تحولات تاریخی، هنوز توانسته انسان ایرانی را دور یک سفره ساده، اما پرمعنا، گرد هم بیاورد.یلدا یادآور این حقیقت است که تاریکی، هرچقدر هم طولانی باشد، پایانپذیر است. نیاکان ما با هوشمندی، این شب را به جشن بدل کردند تا به خود و آیندگان بگویند که امید، انتخابی آگاهانه است. انتخابی که حتی در سردترین و طولانیترین شبها نیز میتواند راهگشا باشد. انارِ سرخ یلدا، تنها یک میوه نیست؛ نماد زندگی، تداوم و خونِ جاری در رگهای تاریخ این سرزمین است. هندوانه، نشانهای از تابستانِ ذخیرهشده برای روزهای سرد. و شمعها، یادآور نوری که هرگز نباید خاموش شود.در شب یلدا، خانواده معنا پیدا میکند. صدای بزرگترها، روایت خاطرات گذشته، لبخندهایی که از دل سادگی میآیند و فال حافظی که گاهی بیش از هر سخن رسمی، آرامشبخش است. حافظ در یلدا فقط شاعر نیست؛ واسطهای است میان دلِ امروز و حکمت دیروز. گویی فرهنگ ایرانی، حتی برای امید بستن هم راهی نجیب و اندیشمندانه انتخاب کرده است.اما یلدای امروز، تنها جشن نیست؛ فرصتی برای تأمل است. تأمل در روزگاری که بسیاری از انسانها، زیر بار دغدغهها، فشارهای معیشتی و خبرهای ناگوار، خستهاند. در چنین شرایطی، یلدا بیش از همیشه به ما یادآوری میکند که هنوز میتوان به هم تکیه داد. هنوز میتوان از دل تاریکی، به روشنایی ایمان داشت. هنوز میتوان با یک دیدار ساده، یک تماس کوتاه یا حتی یک یادآوری صمیمانه، باری از دل یکدیگر برداشت.جای خالی عزیزانی که دیگر در کنار ما نیستند، در شب یلدا بیشتر احساس میشود. صندلیهای خالی، سکوتهایی که پر از خاطرهاند و نگاههایی که ناخودآگاه به گذشته برمیگردند. اما یلدا، شبی برای غرق شدن در اندوه نیست؛ شبی است برای زنده نگه داشتن یادها. برای آنکه بدانیم رفتگان، بخشی از چراغ راه ما هستند و حضورشان، هرچند نادیدنی، همچنان در کنار سفرههای ما جاری است.یلدا، فرصتی است برای بازسازی پیوندها. برای ترمیم فاصلههایی که شاید در طول سال، بیآنکه بخواهیم، میان ما و عزیزانمان افتاده است. شبی است برای شنیدن بیقضاوت، گفتن بیواسطه و نگاه کردن بیعجله. در جهانی که ارتباطات گاه سطحی و شتابزده شدهاند، یلدا ما را به عمق دعوت میکند؛ به گفتوگویی که از دل برمیآید و بر دل مینشیند.از منظر اجتماعی، یلدا نماد همبستگی است. فرهنگی که به ما آموخته شادی را انحصاری نکنیم و تاریکی را به تنهایی تحمل نکنیم. شاید امروز، بیش از هر زمان دیگری، جامعه ما به همین نگاه نیاز دارد؛ نگاهی که باور دارد عبور از دشواریها، تنها در سایه همدلی و مشارکت ممکن است.یلدا به ما میآموزد که هیچ شب بلندی، همیشگی نیست. حتی اگر سرد باشد، حتی اگر سنگین و فرساینده به نظر برسد. خورشید، سرانجام طلوع میکند؛ همانگونه که پس از هر دوره سختی، فرصت تازهای برای آغاز فراهم میشود. این پیام ساده اما عمیق، همان چیزی است که یلدا را از یک آیین، به یک درس ماندگار تبدیل کرده است.امشب، اگر کنار خانواده و عزیزانتان هستید، قدر این لحظهها را بدانید؛ چرا که همین لحظههای ساده، سرمایههای واقعی زندگیاند. و اگر به هر دلیل دورید، بدانید یلدا فاصلهها را به رسمیت نمیشناسد؛ دلها را به هم نزدیک میکند.یلدا، جشن نور است در دل تاریکی؛ جشن امید، صبر و باهمبودن. باشد که پس از این بلندترین شب، روزهایمان روشنتر، دلهایمان آرامتر و مسیر فردایمان هموارتر باشد.یلدا مبارک بازگشت |