Logo

صفحه اصلي > چند رسانه ای > غلامحسن صابری از ناریان تا افق فاو

غلامحسن صابری از ناریان تا افق فاو


دیروز, 15:38. نويسنده: monshi


میان مه نازک صبح‌های طالقان، دستی پینه‌بسته لابه‌لای چرخ‌دنده‌های کارخانه رویا می‌بافد؛ غلامحسن صابری، متولد ناریان، کارگر ساده اما قهرمان قصه‌های بی‌نشان ما.
صدایش هنوز در سحرگاهان شهرقدس، میان زمزمه گل‌های یادمان، می‌پیچد؛ آرام، پدرانه، شبیه التماس دعای مادری که سی‌وپنج سال انتظار به چشم دوخته بود تا رجعت استخوانی پسر را ببوید.
صاحب لبخندی که در فاو جا گذاشت، آرپی‌جی به دوش، مشتاق میدان والفجر۸؛ وصیت‌نامه‌اش را مثل پرهای نور، بر دوش فرزندانش حسین و قلب همسر مهربانش ‌گذاشت: «برای من ناراحت نباشید… تربیت کنید، بسازید، دعا کنید.»او حالا در کنار شهدای ناریان آرام گرفته و با هر باران، کوچه‌های البرز را غسل می‌دهد. رسالتش، ماندن نام بر حصار زمان است؛ غلامحسن صابری از ناریان تا افق فاو، شعری برای تمام روشنایی‌ها…


بازگشت