26 مهر 1404
شماره خبر: 333096

یک روز با اتوبوس گردشگری خوراک و نوشیدنی‌های سنتی البرز؛ تجربه‌ای از طعم، عطر و فرهنگ

سپیدار‌آنلاین: گروه گزارش



سفر با اتوبوس گردشگری خوراک و نوشیدنی‌های سنتی البرز تجربه‌ای تازه و زنده است؛ سفری که در آن غذا زبانی برای شناخت زندگی محلی، سنت‌ها و اقتصاد کوچک و پنهان روستاهاست. از چایخانه‌های سنتی گرفته تا بوم‌گردی‌های قدیمی. این مسیر بیش از آنکه دیدنی باشد، چشیدنی است؛ تجربه‌ای که هر لحظه‌اش حس زندگی واقعی مردم را به مسافران منتقل می‌کند.
به گزارش سپیدار نیوز صبح زود، وقتی کرج هنوز در سکوتش غرق بود، اتوبوسی زردرنگ در پارکینگ آماده حرکت ایستاده بود؛ اولین اتوبوس گردشگری خوراک و نوشیدنی‌های سنتی استان البرز. امروز قرار بود مسافران قدم در دنیایی از غذا، عطر، رنگ و فرهنگ بگذارند و یک روز کامل را میان طبیعت و سنت‌های محلی سپری کنند.
گردشگران آرام آرام سوار شدند. گروهی از تهران، برخی از قزوین و حدود نصف جمعیت از خود کرج بودند. همه پر از هیجان و کنجکاوی؛ نگاه‌ها به پنجره و زمزمه‌های کوتاه پر از انرژی. بوی صبح تازه فضای اتوبوس را پر کرده بود.
اتوبوس حرکت کرد و با هر پیچ جاده، خنده‌ها و صحبت‌های پرانرژی گردشگران، همراه با موسیقی سنتی، فضای پرهیجان و صمیمانه‌ای ساخته بود؛ لحظه‌هایی که حس می‌کردی هر کسی بخشی از این تجربه زنده است.
حسین رحیمی، دبیر کمیته گردشگری خوراک و نوشیدنی‌های سنتی البرز، پشت میکروفن ایستاده بود و با آرامش گفت: امروز می‌خواهیم شما را به دنیایی از طعم‌های سنتی، عطرهای محلی و فرهنگ اصیل البرز ببریم و نشان دهیم که روستاها چگونه می‌توانند با گردشگری خوراکی جان دوباره بگیرند.
چایخانه سنتی خان سالار
اولین توقف ما، چایخانه سنتی خان سالار بود. وقتی وارد شدیم. عطر چای و نان تازه بلند شد. فضایی خاطره‌انگیز و صمیمی؛ صدای برخورد فنجان‌ها، خنده‌های آرام و بوی مطبوع ادویه‌ همه جا را پر کرده بود.
مردی که سال‌ها این چایخانه را اداره می‌کرد با لبخند و صدایی گرم گفت: اینجا هر چای یک داستان دارد، هر نان یک خاطره.
حین صحبت‌های صاحب چایخانه، زمان به آرامی کش می‌آمد و هر لحظه، هر حرکت دست و هر لبخند کوچک، همچون نُت‌هایی از فرهنگ و روح واقعی البرز در ذهن جاری می‌شد. صدای برخورد فنجان‌ها با میز و سرفه‌های کوتاه باد از میان پنجره، تصویر زنده‌ای از زندگی محلی را شکل می‌داد؛ تصویری که با جزئیات کوچک، حس نزدیکی به ریشه‌ها و تاریخ این سرزمین را درونی می‌کرد.
رستوران سرآشپز؛ طعم سنت در دل امروز
مقصد بعدی، رستوران سرآشپز با بیش از ۲۵ سال قدمت بود. وارد که شدیم، فضای داخلی با ترکیبی از دکوراسیون کلاسیک و جزئیات مدرن، حس ورود به دنیایی متفاوت را القا ‌کرد. میزها با نظم خاصی چیده شده بودند و دیوارها با رنگ‌های دلچسب جلوه‌ای آرامش‌بخش داشتند.
سرآشپز با حوصله نشان می‌داد چطور خمیرهای ورز داده شده روی تخته پهن و سبزی‌های خورشت‌ آماده می‌شوند. عطر غذا همه‌جا را پر کرده بود. هر لقمه مثل یک داستان کوچک بود؛ طعمی از تاریخ و فرهنگ البرز که روی زبان می‌رقصید. نگاه‌ها پر از هیجان، خنده‌ها و واکنش‌های کوتاه باعث شده بود آشپزخانه زنده‌تر شود؛ انگار همه برای چند لحظه در دل فرهنگ و زندگی واقعی مردم این منطقه قدم می‌زدند.
روستای برغان؛ سکوت، طبیعت و زندگی سنتی
در مسیر بعدی به روستای برغان رسیدیم؛ جایی که سبزی بی‌پایان باغ‌ها و درختان، خانه‌های چوبی کوچک و گل‌های رنگارنگ کنار دیوارها، حس ورود به دنیایی دیگر را القا می‌کرد. نسیم خنک، بوی خاک تازه و عطر گیاهان محلی را با خود می‌آورد و صدای پرندگان با زمزمه باد در شاخه‌ها ترکیب می‌شد. گردشگران با هیجان لحظه به لحظه این صحنه‌ها را با دوربین ثبت می‌کردند و با هر قدم، بیشتر با زندگی آرام و رنگی روستا آشنا می‌شدند.
راهنمای گروه کنار مسجد جامع و حسینیه اعظم برغان ایستاد و با صدایی آرام، روایت‌هایی از تاریخ و زندگی مردم محلی را بازگو کرد؛ داستان‌هایی از روزهای قدیم، رسم‌ها و خاطراتی که در دیوارهای سنگی و کاشی‌های رنگی خانه‌ها جا گرفته بود.
کوچه‌های باریک برغان با دیوارهای سنگی، سقف‌های کاهگلی و پنجره‌های چوبی زندگی گذشته را به خوبی نشان می‌داد. هر قدم روی سنگ‌فرش‌ها حس نزدیکی به فرهنگ واقعی روستا را زنده می‌کرد. گردشگران برای چند دقیقه‌ای از روزمره جدا و در دل این زندگی ساده غرق شدند.
یکی از جذاب‌ترین بخش‌های سفر، بازدید از بوم‌گردی‌های روستایی بود؛ خانه‌هایی ساده و گرم با دیوارهای کاه‌گلی و حیاط‌های پر از گلدان‌های شمعدانی. روی میزهای چوبی، شیشه‌های عسل زرد و طلایی برق می‌زد، کنارشان شیشه‌های مربا و ترشی‌های خانگی، لواشک‌های رنگارنگ و آلوهای خشک‌شده در سینی‌های حصیری چیده شده بود. گردشگران با صاحب‌خانه‌ها حرف می‌زدند، از طرز تهیه محصولات می‌پرسیدند و گاهی چیزی برای یادگاری می‌خریدند.
فضای بوم‌گردی پر از حس زندگی بود؛ ترکیبی از سادگی، رنگ، عطر و صمیمیتی که هیچ مرکز خریدی ندارد.بعد از گشت‌و‌گذار میان خانه‌های بوم‌گردی، بوی چای و نان محلی هنوز در هوا مانده بود. صدای خداحافظی گردشگران در کوچه‌های باریک ‌پیچید و همه آرام‌آرام به سمت اتوبوس آمدیم.
خورشید کم‌کم پشت کوه‌ها می‌نشست و رنگ نارنجی عصر روی برگ‌ها می‌افتاد. سوار که شدیم، سکوتی دلنشین در فضا جریان داشت؛ خستگی شیرینی که بعد از یک روز پر از تجربه روی چهره‌ها نشسته بود. کنار ناهید نشستم. او هنوز داشت عکس‌های گوشی‌اش را ورق می‌زد، لبخندی زد و ‌گفت: «باورم نمی‌شه این همه جا رو تو یه روز دیدیم».
خوراک و اقتصاد؛ وقتی طعم پول می‌سازد
در طول مسیر، رحیمی وقتی از ایده‌ «اولین اتوبوس گردشگری خوراک و نوشیدنی» حرف می‌زد، هیجان در صدایش پیدا بود. او گفت: این طرح از یک فکر ساده شروع شد: می‌خواستیم مردم زندگی و فرهنگ پشت هر طعم را هم حس کنند. هدف ما این است که روستاها دوباره جان بگیرند، نه فقط با جاده و برق، بلکه با گردشگر و تجربه.
به گفته‌ رحیمی، این اتوبوس هر دو هفته یا ماهی یک بار از کرج حرکت می‌کند و در هر مسیر، چند ایستگاه خوراکی و فرهنگی را پشت سر می‌گذارد؛ از چایخانه‌های قدیمی گرفته تا رستوران‌ها و کارگاه‌های تولید محصولات محلی.
دبیر کمیته گردشگری خوراک و نوشیدنی‌های سنتی البرز ادامه داد: ما عمداً مسیرها را طوری طراحی کردیم که گردشگرها قدم‌به‌قدم با فرهنگ غذای البرز آشنا شوند. در هر توقف، گردشگران فرصت دارند بین یک تا یک ساعت و نیم با فضای رستوران یا کارگاه آشنا شوند، با صاحبانش صحبت کنند و ببینند چطور نسل‌ها، طعم‌ها را زنده نگه داشته‌اند.
وی توضیح داد: در اولین سفر، این اتوبوس از چایخانه سنتی خان سالار آغاز کرد، بعد به رستوران سرآشپز رفت و در پایان در روستای برغان توقف کرد؛ جایی که گردشگران در میان کوچه‌های سنگ‌فرش و خانه‌های بوم‌گردی قدم زدند، از مسجد جامع و حسینیه اعظم بازدید کردند و از نزدیک با زندگی روستایی آشنا شدند.
رحیمی ابراز کرد: در این سفر حدود نیمی از مسافران اهل کرج بودند، ولی خیلی‌هایشان برای اولین بار بعضی از این مکان‌ها را می‌دیدند. همین یعنی ما ظرفیت‌های بزرگی در استان داریم که هنوز ناشناخته مانده‌اند.
اما پشت این تجربه‌ خوش‌طعم، ایده‌ای اقتصادی نهفته است. رحیمی معتقد است گردشگری خوراکی می‌تواند به یکی از موتورهای پایدار توسعه‌ی محلی تبدیل شود: هر گردشگر وقتی از نانوایی سنتی خرید می‌کند یا در یک رستوران محلی غذا می‌خورد، در واقع چرخ اقتصاد یک روستا را می‌چرخاند. همین جریان کوچک، اگر تداوم پیدا کند، می‌تواند فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد کند. گردشگری خوراکی یعنی اتصال طعم، فرهنگ و درآمد.
وی تاکید کرد: من باور دارم که غذا یک سرمایه فرهنگی است. وقتی جوان‌ها به جای فست‌فودهای تکراری، طعم نان داغ تنور یا مربای خانگی را تجربه کنند، به گذشته و ریشه‌ خودشان نزدیک‌تر می‌شوند. این سفرها به ما یادآوری می‌کنند که اقتصاد و فرهنگ، دو روی یک سکه‌اند.
رحیمی در پایان گفت: امیدواریم این اتوبوس در مسیر همه‌ روستاهای البرز حرکت کند. از طالقان تا اشتهارد، هر منطقه حرفی برای گفتن دارد. ما فقط وسیله‌ایم برای شنیده شدن این صداها؛ صدای مردم، غذاها و فرهنگی که هنوز زنده‌اند...

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود