در سوگ بهترین پدر دنیا، خورشید بی غروب
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
سپیدارآنلاین: داغدارانه و بی شکیب، در بیست و چهارمین سال غروب آن خورشید بی غروب، همچنان در سوگیم.
پس ... ای اشکها، ای دیده ها، ببارید و در سینه ها بذر غم واندوه بکارید. ما هنوز هم، رنج صبوری در دوری از امام راحل(ره)را، همچنان دردمندانه، تحمل می کنیم. بر این باوریم که: خرسندی آن بزرگ، در تداوم راهش و استمرارخطش، با حضور در صحنه، با حفظ ارزشهای انقلاب، با وفاداری به آرمانهای والای امام، با «وحدت کلمه » و با «اطاعت ازرهبری » است. این است شاخص و مرز در «خط امام » بودن. حق، همچنان در رگهای آگاهی امت ما جاری است. سالگرد نیمه خرداد، هم یادآور به خون خفتگان آن روز سرخ است،که در حمایت از امام و مبارزه با طاغوت، به خون خفتند، هم تداعی کننده هجرت امام عارفان و قلب مبازران و جان بسیجیان وروح حوزه و حوزویان به حکومت اعلاست. از آن نیمه خرداد خونین، تا این خرداد غم آجین، چه حادثه ها وفراز و نشیب ها بوده است که دل عظیم امام امت، تحمل آن همه موجهای سنگین را داشته است. در آخرین بیت یکی از غزلهایش فرموده است: سالها می گذرد، حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم باری، خرداد، بار غم بر دلمان می نهد و یاد آن «حادثه »، شوری در دلها و رستاخیزی در جانها پدید می آورد. چشمه خرداد، هنوز هم جوششی زلال، از معنویت و حماسه وارزشهاست، هر چند دستهایی بخواهند این چشمه را بیالایند. نیمه خرداد، هنوز هم مظهر صلابت و مقاومت دینداران خداباور دربرابر «موج بی دینی » و «سلطه طاغوتی » است، هر چند کسانی بخواهند آن را از خاصیت بیندازند. چهاردهم خرداد، هنوز هم علی رغم گذشت بیست و دو سال ،روز اندوه و مصیبت فرزندان معنوی امام وسوختگان عشق آن پیر و مراد است، هر چند بعضی بخواهند به نام شادی و نشاط، جامه عزا در سوگ آن یار سفر کرده را از تن امت درآورند و «عصر خمینی » را پایان یافته تلقی کنند. اینک، گر چه امام نیست، راهش که هست! «خط امام »، صراط مستقیم این امت مصطفایی است. «کلام امام »، ترسیم کننده سمت و جهت حرکت انقلابی ماست. «یاد امام »، احیاگر ارزشها و یادآور اهداف و آرمانهایی است که به خاطر آنها، جانها فدا شد و خونها نثار گشت و دیده ها به خون نشست و دلها خون شد. امروز، خوشحالیم که در «افق رهبری »، خورشیدی فروزان می تابد، که کلامش «خمینی گونه » ومواضع او قاطع و پر صلابت است. اینک، «بیست و چهار سال » از آن «مصیبت عظمی » که دست تقدیر برسرنوشت امت ما رقم زد، می گذرد. بیست و چهار سالی که یک روزش هم بی «یاد امام » به سر نکرده ایم. بیست و چهار سالی که هر روزش، در تعقیب نمازهایمان، رضوان خدا را برای آن پیر و مراد، و دوام و نصرت را برای انقلاب و نهضتش ازخداوند خواسته ایم.بیست و دو سالی که علی رغم توطئه های نهان و آشکار برای شکست انقلاب و تغییر مسیر و تحریف مواضع و احداث موانع، نه رخنه ای در ارکان آن پدید آمده است، نه گرد یاس بر چهره ها نشسته و نه «آمریکا» در طرح نفوذ در بدنه انقلاب، به توفیقی دست یافته است. نه امت وفادار ما، گوش به یاس آفرینی های بوقهای دشمن سپرده اند و نه ذره ای از سنگر حمایت از اسلام و نظام ولایت، عقب نشسته اند. آن قافله سالار رهایی، آن امام بزرگ، چهره در نقاب خاک کشید وما را به داغ یتیمی مبتلا ساخت، اما بنیان انقلابش و شالوده نهضتش را چنان عمیق و استوار پی افکنده و برآورده است که این همه سیل توطئه و موج فتنه و طوفان دشمنی آن را نلرزانده است. آن جان، از تن امت جدا شد، ولی روح «ولایت فقیه »، این تن راهمچنان شاداب در مسیر همان جان و جانان، نگه داشته است. اگر عفونتی به مشام می رسد، از مردارهایی است که از این روح،جدایند! خدا را شکر که سایه ولایت بر سرماست. پروردگارا! نعمت ولایت و رهبری را از ما مگیر. فراق پدر برای ما پدر بودی و رفتی بشر را راهبر بودی و رفتی تو رویاندی کویر سینه ها را زباران پاکتر بودی و رفتی تو ای روز آفرین خورشید روشن شب ما را قمر بودی و رفتی زبانت چشمه عرفان و حق بود تو گنجی پرگهر بودی و رفتی ز امداد الهی بهره بردی هم آغوش ظفر بودی و رفتی دلت آرامش دریای ایمان ولی شوریده سر بودی و رفتی بر این دنیا نبستی لحظه ای دل ز دنیایی دگر بودی و رفتی تو ای روح خدا، از عالم غیب به دنیا رهگذر بودی و رفتی برای کوچ کردن تا بر دوست سراپا بال و پر بودی و رفتی فراقت، درد ما را بیشتر کرد قضا بودی، قدر بودی و رفتی
کجاست آن که در این فصل سرخ، توفان کرد کجاست آن که دلم را شکوفه باران کرد
کجاست آن که در گدازه های عطش به بزم ساده و زیبای عشق مهمان کرد
کجاست آن که شبی زخم داغ داران را به بوی مرهم جادوی عشق درمان کرد
کجاست آن که شب سرد غربت ما را به یک نگاه خداگونه نورباران کرد
کجاست آن که به اندوه رفتنش ناگاه هزار قافله عشق را پریشان کرد
کجاست آن که پیام آور شکفتن بود چه کس بهارمرا زیرا خاک پنهان کرد
دلم قرار نمی گیرد این چه غوغایی است کجاست آن که در این فصل سرخ توفان کرد
مهدی جعفری -مدیر مسول