کانون در گذشته، حال و آیندهام تاثیر دارد
سپیدارآنلاین: گروه گفتگو
ابوالفضل توکلی، مستندساز تهیهکننده و کارگردان مجموعه مستندهای پرتره پیشکسوتان صدا و دوبله از تاثیر کانون در زندگی هنریاش می گوید .
مرکز شمارهی یک کانون کرج قدیمیترین مرکز در شهر کرج است که اعضایی بسیاری را در خود پرورش داده است، گفت وگویی کردهایم با ابوالففضل توکلی، مستندساز و یکی از اعضای قدیمی این مرکز که از اوایل دههی شصت در مرکز عضو بوده و از تاثیرات کانون در زندگی هنریاش میگوید.متولد شب یلدا سال ۱۳۵۰ در شهر تهران است، فارغ التحصیل رشتهی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی و تدوین از مرکز سینمایی باغ فردوس است.از چهار سالگی در کرج زندگی کرده و از اوایل دههی ۶۰ با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا و در مرکز شمارهی یک کانون کرج عضو شده است .معماری زیبا،رنگهای گرم و شاد و برخورد مربیان مرا به کانون جذب کرد
از اولین روزهای ورود به کانون چیزی به خاطر دارید؟
-معماری زیبا،رنگهای گرم و شاد و برخورد مربیان مرا به کانون جذب کرد ؛ راه ورود به مرکز شماره یک که از دانشکده کشاوری بود، سرسبزی راه و مارپیچ کوچکی که برای رسیدن به کتابخانه باید از آن میگذشتیم ، فضای زیبا، رنگهای گرم و شاد محیط کتابخانه و و برخورد مهربانانه و صمیمی مربیان کانون هنوز هم در خاطراتم زنده و تازه است.من سالهای زیادی عضو کتابخانه مرکز یک بودم تا بزرگسالی که کم کم احساس کردم بزرگ شدم به این محیط وابسته بودم و دائما حضور داشتم تا این که سنم به حدی رسید که دیگر از لحاظ قوانین کتابخانه جای من آن جا نبود.
از کتاب ها و مربیان کانون کدام کتاب و کدام مربی در ذهن شما مانده است ؟
- علاقهمند به گتاب بودم و زیاد کتاب امانت می گرفتم ، این علاقه هنوز هم در وجود من باقی مانده و کتابخانهی پر کتابی دارم، تمام کتاب ها و تصویرگری آنها را دوست داشتم، از بین مربیان آقای «محسن کریمی» مربی تئاتر را خیلی دوست داشتم زیرا او در پرورش خلاقیت و تئاتر خیلی به ما کمک کرد.البته شاید آن روزها متوجه نقش بزرگش نشده بودم اما بعدها که وراد دانشگاه شدم و تئاتر خواندم تازه متوجه شدم آقای کریمی چه درسهایی به ما داده درس هایی که بسیار به ما آموزش داده بود و در کودکی و نوجوانی باعث رشد ما شده بود.
نشان مرغک کانون برای شما چه حسی دارد؟
نشان مرغک از نظر زیبا شناسی آرم تاثیرگذار و نشان خوب و زیبایی است و این آرم مرا یاد روزهای خوبم در کانون میاندازد.
چه فعالیتهایی در کانون انجام میدادید؟
کتابخوانی، نقاشی، کاردستی، سفالگری و خیلی فعالیتهای دیگر
کدم فعالیت را بیشتر دوست داشتید؟
تئاتر و عروسک سازی فعالیت مورد علاقهام بود؛ اولین نمایش عروسکی که که کار کردیم «دیو سیاه خال خالی» بود و من آن قدر عروسک سازی را خوب یاد گرفتم که چند سال بعد خودم دوباره نمایش را اجرا کردم و توانستیم در جشنواره های مختلف مقام بیاوریم.
کمی از فعالیتهایتان بگویید و بفرمایید کانون چه تاثیری در زندگی حال حاضر شما داشته؟
من در حال حاضر برای شبکه مستند تلویزیون مستندسازی انجام میدهم و تا کنون حدود پانزده قسمت از مجموعه پرترههای هنرمندان دوبله کشور را حدود پانزد قسمت تا کنون ساختهام.که فیلمهای «روزگار بهروز»، پرتره هنرمند ارجمند«بهروز رضوی»،«آقا جلال و مستر رابرت»، پرترهی استاد جلال مقامی و «زادهی مهر» پرتره استاد «ایرج رضایی»، شاعر، نویسنده و از پیشکسوتان هنراز جملهی این آثار است .یکی از مستندها نیز مربوط به آقای «رضا فیاضی» بود که به واسطهی همکاری ایشان با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بخش مهمی از مستند ایشان در مرکز تئاتر کانون در پارک لاله فیلم برداری شده بود.همچنین دو مستند نیز از دو نویسندهی کانونی مهناز فتاحی و بهناز ضرابیزاده مدیران کل استانهای کرمانشاه و همدان ساختهام که مستند خانم فتاحی با عنوان «قلب دایکه ( قلب مادر) » و مستند خانم ضرابیزاده «خورشید الوند» بود.
کانون مرا با فکرهای زیبا وخلاق به آینده برد
در مورد تاثیر کانون باید بگویم کانون در زندگی گذشته، حال و آیندهی من تاثیرگذار بوده و هست چرا که مرا با فکرهای زیبا و خلاق آشنا کرده و به آینده برده است و باعث شده در هر فعالیتی فکرهاو ایده های تازه داشته باشم.مربیان کانون و کتابهایش به من آموختند مهربان باشم یعنی حداقل برای مهربان بودن تلاش کنم.
وقتی پس از سالها به کانون مراجعه کردید این جا رو چگونه دیدید؟
- بعد سالها که به همان مرکز رفتم و خواستم دخترم را ثبت نام کنم وقتی وارد آن فضا شدم نوستالژیک بود و مرا به سالهای دور برد و بسیار خرسند شدم .چیزی که مرا بسیار خوشحال تر کرد این بود که معماری مرکز دست نخورده بود و خوشبختانه بازسازیها به خوبی در کانون رعایت شده است.خانم علیپور مربی مسوول مرکز هم با روی گشاده ما را پذیرفت که مرا به یاد زمان کودکی خودم انداخت.
حرف آخر:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جایی بود که در آنجا رشد کردیم و بزرگ شدیم،نمی دانم که اگر کانون نبود سرنوشت ما چگونه رقم می خورد ولی باور دارم که ما را به خوبی برای آینده هدایت کرد .امیدوارم همچنان پایدار بماند . در پایان از خانم فاطمه علیپور مسوول مرکز شماره ۱ کانون کرج بابت ارائه اطلاعات و هماهنگی انجام مصاحبه و تهیهی تصاویر و از آقای ابوالفضل توکلی بابت قبول مصاحیه سپاسگزاریم و برایشان آرزوی توفیق میکنیم.