سنگتمام برای «175 مـَـــــرد»
سپیدارآنلاین: گروه گزارش
اما بودند مادران شهدایی که قاب عکس آنها تصویری نداشت و بیشتر از دیگران اشک میریختند و احتمال میدادند شاید فرزند شهید آنها یکی از همین 270 شهید تازه تفحص شده باشد.
همه آمده بودند، شور و هیجانی در میدان بهارستان برپا بود، از هر طیف و گروهی، از هر فکر و عقیدهای، از هر جنسیت و سنخیتی، از هر سن و سالی و در مجموع همه مردم بامعرفت آمده بودند، هدفشان هم استقبال از فرزندان 16 الی 19 ساله خودشان بود، فرزندانی که اگر در بین ما بودند شاید الان خودشان فرزندان 16 الی 19 ساله داشتند! قرار بود وداع با 270 شهید تازه تفحص شده که 175 نفر از آنها همان غواصان دریادل بودند، ساعت 16 عصر امروز سه شنبه 26 خرداد ماه در میدان بهارستان برگزار شود، اما از ساعت 15 میدان بهارستان و خیابانهای منتهی به این میدان با ازدحام جمعیت مواجه شد به طوری که خیلی از سواریهای شخصی، وانتبارها، اتوبوسهای خط واحد و حتی سایل امدادی در بین مردم گیر کردند و هر چه زمان میگذشت به ازدحام جمعیت افزوده میشد. شاید هیچ کس فکر نمیکرد استقبال از 270 شهید والا مقام تازه تفحص شده به اندازهای شلوغ باشد که برخی بانوان از شدت فشار مردم از هوش بروند، شاید هم بخاطر پیشبینی نکردن چنین استقبال باشکوهی مدیریت مراسم ضعیف بود چرا که نبود فضای کافی برای تردد حاضرین مشکلآفرین شد، البته با اتخاذ تدابیر دیرهنگام، مشکلات تا حدی رفع شد و اگر نبود عشق میزبانی از شهدا شاید کسی به خودش زحمت نمیداد ساعتها زیر آفتاب داغ و فشار مردمی بایستد. هنوز میهمانان وارد جمع نشده بودند، شاید در میدان شهدا به رسم ادب به همدیگر تعارف میکردند که کدامشان زودتر قدم در بین عاشقانشان بگذارد، این طرف عاشقان منتظر بودند، آفتاب به شدت سوزان بود به حدی که همه به یاد روزهای سوزان خوزستان در ایام مقاومت افتاده بودند.
البته هوای گرمای امروز یک فرق مهم با گرمای روزهای سخت مقاومت 8 ساله داشت، اگر آن روز سقای جبههها با موتور سنگر به سنگر آب میرساند، امروز مغازهداران اطراف خیابان مصطفیخمینی سقای میزبانان شهدا شده بودند، چه صحنه زیبایی خلق کردند این امت اسلامی. طبیعی بود در حین مذاکرات هستهای، شعارهای مردم حاضر در مراسم وداع با 270 شهید تازه تفحص شده نیز بوی هستهای بدهد و بخاطر همبن، پرچمهای زرد رنگ با نقش هستهای در بین مردم به فراوانی دیده میشد که شعارهای مردم نیز به آن اضافه شد آنجایی که شعار میدادند و میگفتند: «نه سازش نه تسلیم؛ نبرد با امریکا»، «میجنگیم میمیریم سازش نمیپذیریم» و ... مگر میشود مراسم تشییع شهید باشد و مادران شهدا حضور نداشته باشند، مادرانی که هر کدام عکس شهید یا شهیدان خود را در آغوش گرفته و به آرامی اشک میریختند، اما بودند مادران شهدایی که قاب عکس آنها تصویری نداشت و بیشتر از دیگران اشک میریختند و احتمال میدادند شاید فرزند شهید آنها یکی از همین 270 شهید تازه تفحص شده باشد. گلهای گلایول فرش قرمزی بود که مادران شهدا با خود آوده بودند تا زیر پای شهیدان در خواب آرامیده پهن کنند، البته شهیدان هم آنها را بی پاسخ نگذاشتند و از گلهایی که بر روی ماشینهای حامل پیکر پاکشان بود به مردم تقدیم کردند به وسیله سربازان حاضر در آنجا. مسئولان لشکری و کشور هم آمده بودند، از وزیر اطلاعات تا وزیر کشوری که حین برگشت موتور سواری کرد، از رییس فرهنگستان زیان و ادب فارسی تا فرمانده سپاه پاسداران، از دولتیها تا نمایندگانی که با ویلچر آمده بودند، از وزرا تا رییس دولت قبل و ... اما اصلیترین میزبان این مراسم فرمانده سپاه پاسدران در زمان مقاومت 8 ساله بود، سردار محسن رضایی که 270 شهید تازه نفحص شده او را به اسم برادر محسن میشناسند، همان فرماندهای که از هر کس بیشتر و بهتر میداند در شب 3 دیماه 1365 چه اتفاقی افتاد، بهتر از هر کسی میداند غواصانی که خطشکن عملیات والفجر 4 بودند چه قهرمانانه به وظیفه خود عمل کردند، کسی که با شنیدن لو رفتن عملیات بیشتر از هر کسی غصه خورده و زجر کشیده است. فرماندهای که امروز ردای دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد و در حین سخنرانیش گفت: همین غواصان دست بسته ما چه چیزی به شما میگویند، این غواصان میگویند که اگر دستان ما بسته باشد و ما را تیرباران کنید ما تسلیم زور و زیادهخواهی نخواهیم شد. ساعت حدود 17 بود که ماشینهای حامل پیکر پاک 270 شهدا از خیابان مجاهدین وارد خیابان مصطفیخمینی شدند، یعنی از ضلع شمالی مجلس شورای اسلامی به سمت ضلع غربی مجلس، 8 دستگاه ماشین بود، که روی 7 دستگاه پیکر پاک شهدا حمل میشد به طوری که روی هر یک دستگاه ماشین پیکیر پاک 40 شهید قرار داشت، در 4 ردیف 10 تایی. قسمت جلوی هر دستگاه حامل پیکر پاک شهدا هم بنری با نوشته« نه سازش نه تسلیم، نبرد با آمریکا» نقش بسته بود. هر یک از ماشینهای حامل پیکر پاک 270 شهید گمنام که از بین مردم با سرعت بسیار پایین عبور میکرد عدهای خود را به تابوتهای پیکر پاک شهیدان میرساندند، عدهای درد دل میکرد، عدهای دلنوشتهای مینوشت، عدهای هم وسایل خود را تبرک میکردند. در میدان بهارستان غوغایی بود، در یک طرف کریمی و هلالی مداحی میکردند در طرف دیگر عدهای وارد حوض وسط میدان بهارستان شده بودند تا شاید تصویر واقعی از حضور غواصان در دل اروند سرکش خلق کنند، شاید در حد یک هزارم آن صحنهها. جمعیت همچناندر حال افزایش بود، کاروان شهدا به آرامی در حال حرکت به مقصد معراجالشهدا بود تا شهیدان را با عزت و حرمت تحویل خاک دهد آن هم خاک ایران نه خاک غریبه. بالاخره بعد از 3 و نیم کاروان شهدا به معراجالشهدا رسید، وقت اذان مغرب و عشا شده بود، میزبانان شهدا به احترام میهمانان خود نماز مغرب و عشا را در جوار آنها به جماعت اقامه کردند. مراسم تشییع 270 شهید والامقام که در جمع آنها 175 شهید غواص هم حضور داشتند با دستان گرم مردم پرشور به خاک سپرده شدند تا برای همیشه در جایگاه ابدی خود آرام بگیرند البته نه با دستان بسته.
منبع باشگاه خبرنگاران