پایگاه خبری و تحلیلی سپیدار آنلاین

میان غبار سومار و شوقِ بی‌پایان پرواز، قصه‌ای از کرج به آسمان رسید.
نادر شاکری‌نیا، فرزند ابوالفضل، پسری از کوچه‌های ساوجبلاغ، که دست‌های زحمتکش پدر را می‌گرفت و لبخند مادر را به وسعت بچه‌های انقلاب بخشید. او تنها ۱۸ بهار را با پرچم عشق پیمود تا در فضای عملیات مسلم‌ابن‌عقیل، فصل نهایی زندگی‌اش را بنویسد.پشت نیمکت‌های دوم راهنمایی، او رؤیاها را بیشتر خط می‌زد تا حساب کارهای شبانه روزی‌اش با مردم محل جور شود؛ اما وقتی رنگ آتش جنگ رسید، نادر دیگر نتوانست مرزهای دنیا را تاب بیاورد. خسته از دیوارها و منتظر برای پرواز، دانش‌آموز انقلابی، بسیجی دلاور، سومار را با حماسه‌هایش تا همیشه، آشیانه شجاعت ساخت.
در هوای بی‌بی سکینه، مزار نادر هنوز به زمزمه می‌آید؛ گویی آواز یک قلب زنده می‌تراود که از سنگ‌ها عبور کرده است. وقار یک عاشق جاودانه، بر خاک صفادشت، روایت ماندگار عشق به آسمان را تکرار می‌کند… .