فقر اقتصادی منجر به فقر فرهنگی می شود
سپیدارآنلاین: گروه سرمقاله
فقر و نابرابریهای اقتصادی از زمره مهمترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است.
دکتر مهدی جعفری/فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای خود فقر نمیباشد، بلکه مشکلات این مساله اجتماعی زمانی شدت پیدا می کند که آن بسترساز انحرافات می گردد.فقر اقتصادی فشار سختی بر جسم انسان وارد میکند، ولی بدتر و سختتر از آن، فشاری است که بر روان آدمی وارد میسازد؛ زیرا از نظر آموزههای قرآن، فقر اقتصادی میتواند زمینهساز بیاعتقادی و کفر شود؛ فقر اقتصادی بسترساز بدگمانی به خدا شده و حتی اعتراضات و گلایههای فقیران را به دنبال دارد؛ زیرا فقیر گمان میکند که مورد اهانت خدا قرار گرفته در حالی که ثروتمند با ثروتی که خدا به او داده خود را مورد کرامت و تکریم الهی میبیند.البته از نظر قرآن، چنین نگرشی نسبت به دارایی و نداری افراد انسانی نادرست است؛ زیرا دارایی و نداری و غنا و فقر و نیز دادنها و گرفتنهای الهی همگی بر اساس سنتهای خدا از جمله سنت ابتلا، سنت قسمت و سنت قبض و بسط است. مشکلات اقتصادی موجب دهها مشکل در جامعه میشود، که یکی از آنها مشکلات فرهنگی است، اگر مشکلات اقتصادی وجود داشته باشد، مشکل ازدواج، مشکل طلاق و فروپاشی جامعه اتفاق میافتد، از نظر آموزشی جامعه تحلیل رفته و افت میکند، زمانی که خانوادهها نتوانند، فرزندانشان را در مدارس خوب برای تحصیل ثبت نام کنند، این باعث میشود که از نظر تحصیلی بچههای مستعد عقب بیفتند و فقط متمولین میتوانند فرزندانشان را برای تحصیل حمایت کنند، در دانشگاه هم همینطور است، در سایر فنون و حرف هم همینطور هست، یعنی اگر امکانات اقتصادی وجود نداشته باشد افراد نمیتوانند به خوبی و تحصیل کنند و مهارت کسب کنند. برای همین جامعه دچار فقر فرهنگی هم خواهد شد. از دیدگاه اسلام آنچه موجب فقر فرهنگی میشود فقر اقتصادی است نه بالعکس. فقر فرهنگی عامل فقر اقتصادی نیست، بلکه فقر اقتصادی عامل فقر فرهنگی است،اگر بخواهیم فقر فرهنگی در جامعه ریشه کن شود، مردم آن جامعه باید کتاب بخوانند، تحصیل کنند، باید مردم در آن جامعه امکان حضور در عرصههای فرهنگی را داشته باشند، پول بلیط سینما و تئاتر داشته باشند تا دچار فقر فرهنگی نشوند، اما همه این فعالیتها نیازمند وضعیت اقتصادی مطلوب است و شخصی میتواند در مدارس و دانشگاههای خوب تحصیل کنند و در رویدادهای فرهنگی شرکت کنند، یا سفر کند و تجربه اندوزی کند که از نظر اقتصادی تأمین باشد، بنابراین حل این مشکل باید اولویت جامعه و حکومت باشد تا همه مردم از رفاه نسبی برخوردار باشند. آن وقت است که میتوانیم کار فرهنگی و دینی را تبلیغ کنیم و انتظار داشته باشیم که مخاطبین و عموم مردم جامعه حرف ما را بشنوند.