پایگاه خبری و تحلیلی سپیدار آنلاین

در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، مشاور شهردار و مدیرهسته گزینش شهرداری کرج با نگارش یادداشتی، ضمن عرض تسلیت به مناسب ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) و 72 تن از یاران با وفای ایشان، از حادثه عظیم کربلا به عنوان نمایش اخلاق اسلامی یاد کرده است.
وقتی که به حادثه عظیم کربلا می نگریم یک صحنه نمایش اخلاق اسلامی است.
مروت:
مروت غیر از شجاعت است.
مروت یعنی در خط امام سختی ها را تحمل کردن،تا آخر ایستادن و جان دادن، مروت یعنی پرهیز از کارهای غیرانسانی آنجا که امام و یاران او آغاز گر جنگ نبودند و مروت داشتند و حتی در روز عاشورا سپاه دشمن آغازگر جنگ بود.
ایثار و وفا:
صحنه کربلا چه نمایشگاه ایثاری بوده است.
آیا ایثاری بهتر از داستان حضرت ابوالفضل(ع) می توان پیدا کرد، عباس رفت آب بیاورد همین که خواست خودش آب بخورد، فَذَکرَ عَطَشَ الحُسَین،یادش افتاد که حسین و یاران تشنه هستند. ایثارگری عباس اجازه نداد آب بخورد. عباس وقتی از شریعه بیرون آمد شروع به رجز خواندن کرد.
از رجز او فهمیدند که چرا آب نخورد.
یا نفسُ مِن بعدالحسین هونی فَبَعدُهُ لاکُنت اَن تکونی
ای نفس عباس می خواهم بعد از حسین زنده نمانی- تو می خواهی آب بخوری و زنده بمانی- به خدا رسم نوکری، رسم برادری، رسم امام داشتن و رسم وفاداری چنین نیست. این یعنی سراسر وفاداری و ایثار. یکی از یاران و اصحاب امام عمروبن کعب انصاری در وقت نماز روز عاشورا به امام سپر شد و آنقدر تیر به این مرد اصابت کرد،وقتی امام به بالینش آمد از امام سوال کرد(اَوَفَیتُ یا اباعبدالله؟)آیا من توانستم وفاداری کنم.
مساوات اسلامی:
در بحبوبه جنگ یکی از غلامان که جزء یاران و لشگریان امام بود از روی اسب افتاد امام به بالین او رفت، او بی هوش شده بود وقتی به هوش آمد امام سر او را روی زانوی خودش گذاشت با دستش خون صورت و چشمهای او را تمیز کرد،وقتی به هوش آمد نگاهی به امام کرد و تبسمی زد امام صورتش را به صورت این غلام گذاشتند و این حالت در مورد حضرت علی اکبر (ع) است. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّ ِه- صورتش را روی صورت گذاشت، او خیلی خوشحال شد و تبسم کرد. فَتَبَسَّمَ ثُمَّ صارَ اِلی رَبَّه – تبسم کرد و سپس بسوی خدا پرواز کرد. گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را در صحنه عاشورا تمام جنبه های اخلاقی، اجتماعی، عرفانی، حماسی و اعتقادی را می بینم از طفل شیرخوار تا پیرمرد هشتاد ساله و...
حسین جان:
تو طبیب دل بیمار منی
سید و سرور و سالار منی
تن من شعله ور از آتش عشق
تو شفای تن طب دار منی


عباس ميــري