مصرف بیمحابا، قطعیهای پیدرپی؛ تهران و البرز زیر فشار تابستان
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
تابستان 1404 را شاید بتوان یکی از گرمترین سالها در دهههای اخیر دانست؛ تابستانی که نهتنها آفتابسوزان، بلکه بحران مصرف آب و برق نیز بر آن سایه افکنده است.
در میانه هشدارهای سازمان هواشناسی، گزارشهای مکرر شرکتهای خدماترسان و گلایههای مردم از قطع مکرر برق و کمفشاری آب، مسئلهای که بیش از پیش اهمیت یافته، بحث «عدالت در مصرف» است؛ مفهومی که از سطح فردی تا ساختارهای کلان مدیریتی را در بر میگیرد. در استانهایی مانند تهران و البرز، که جمعیت بالا، تمرکز صنایع و تراکم آپارتماننشینی بر یکدیگر انباشته شدهاند، مصرف آب و برق نهتنها بالاست بلکه در بسیاری موارد بیبرنامه و غیربهینه صورت میگیرد. کافی است نگاهی به خیابانهای شمال تهران یا مناطق ویلایی کرج بیندازیم؛ فوارههای روشن در وسط روز، استخرهای بزرگ در حیاط خانهها، کولرهای گازی روشن در اتاقهای خالی، و در مقابل، در همان شهرها، خانوادههایی که با قطعی چندساعته برق دستوپنجه نرم میکنند یا سطلسطل آب ذخیره میکنند تا مبادا ناگهان لولهها خشک شوند.این نابرابری در دسترسی و نوع مصرف، مهمترین چالش عدالت در توزیع منابع حیاتی است. نمیتوان از مردم مناطق کمبرخوردار خواست صرفهجویی کنند، در حالی که مصرف افراطی در نقاط دیگر به حال خود رها شده است.
فرهنگ مصرف در ایران، متأسفانه در بسیاری از موارد بر پایه اسراف و بیتوجهی به منابع شکل گرفته است. بسیاری از شهروندان هنوز نمیدانند که روشنگذاشتن لامپهای غیرضروری، استفاده همزمان از چند وسیله پرمصرف برقی، یا بازگذاشتن شیر آب هنگام مسواکزدن، چه تأثیر مخربی بر منابع کشور دارد. رسانهها اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای آموزش مصرف بهینه داشتهاند، اما این آموزشها گاه کلی، غیرجذاب و تکراری بودهاند و در نتیجه نتوانستهاند تغییر رفتاری چشمگیری ایجاد کنند.در این میان، نقش آموزش رسمی، خانواده، و مهمتر از همه الگوهای رفتاری مسئولان و چهرههای عمومی نیز حائز اهمیت است. نمیتوان از مردم انتظار داشت به صرفهجویی پایبند باشند، در حالی که تصاویر زندگی لاکچری برخی چهرهها در شبکههای اجتماعی، پر از اسراف و مصرف بیمحاباست.
در روزهای اخیر شاهدیم که برخی نارضایتیها از قطعیهای مکرر برق و کاهش فشار آب، رنگ و بوی سیاسی گرفتهاند. اما واقعیت این است که مسئله آب و برق، بیش از آنکه موضوعی سیاسی باشد، یک چالش مدیریتی و فرهنگی است. سوءمدیریت در برخی پروژهها، عدم پیشبینی افزایش مصرف در ایام گرم، و تاخیر در نوسازی شبکههای توزیع، همگی در کنار فرهنگ مصرف ناسالم، به وضعیتی منجر شدهاند که اکنون شاهد آن هستیم.
در استان البرز بهویژه، رشد بیرویه ساختوساز و مهاجرت از استانهای دیگر، فشار زیادی بر زیرساختهای شهری وارد کرده است. مناطقی مانند فردیس، کمالشهر یا مهرشهر در تابستان با افت فشار آب یا نوسانات برق مواجه هستند، در حالی که امکانات توسعهیافتهتری در نقاط خاص شهر بدون اختلال باقی میمانند. این نابرابری در توزیع، به دلسردی و شکاف اجتماعی دامن میزند.
قبل از هر چیز، بازتعریف مفهوم «مصرف» در ذهن جامعه ضروری است. آب و برق تنها منابع طبیعی یا خدمات شهری نیستند؛ آنها بخشی از سرمایههای ملیاند که آیندگان نیز حق بهرهبرداری از آن را دارند. تبلیغات باید با زبانی ساده و تأثیرگذار، این نگرش را به زندگی روزمره شهروندان وارد کند.در گام بعدی، باید نظارت جدیتری بر مصارف پرمصرفها اعمال شود. نصب کنتورهای هوشمند، تعرفهگذاری پلکانی واقعی، و برخورد با مصارف نامتعارف در واحدهای مسکونی و تجاری میتواند به عنوان ابزار بازدارنده عمل کند.از سوی دیگر، مشارکت مردم در مدیریت منابع باید تقویت شود. نهادهای مردمی، شوراهای محلی، و انجمنهای محیط زیستی میتوانند با فعالیت در محلهها، آموزش چهرهبهچهره و برنامههای محلی، اثربخشی بیشتری نسبت به تبلیغات رسانهای داشته باشند.تابستان سختی را پشت سر میگذاریم، اما از این گرما میتوان فرصتی ساخت برای بازاندیشی در سبک زندگی و نگاهمان به منابع حیاتی. آب و برق، فقط خدمات شهری نیستند؛ آنها آینهای از رفتار ما، میزان مسئولیتپذیری ما، و نشانهای از نوع رابطه ما با طبیعتاند.