زندگی زیر تیغ خاموشی؛ بحران برق در عصر تکنولوژی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت

در سالهایی که فناوری اطلاعات، اینترنت، تولید دیجیتال، خدمات آنلاین و تجهیزات سرمایشی بیش از پیش در تار و پود زندگی شهروندان تنیده شدهاند، خاموشیهای پیاپی دیگر صرفاً یک مشکل سادهی فنی نیست.
محمد جعفری/ خاموشی امروز، تعطیلی یک اداره یا کارخانه نیست؛ توقف زندگی است. جامعهای که زیرساختهایش با برق زنده است، با قطع آن به لرزش میافتد.در روزهایی که مصرف برق در کشور از مرز ۷۴ هزار مگاوات گذشته و تابستانی سخت با دمای بالای ۴۵ درجه در بسیاری از نقاط کشور جریان دارد، خاموشیهای پراکنده و هشدارهای پیدرپی از سوی وزارت نیرو، نشاندهنده عمق بحرانی است که سالها پیش قابل پیشبینی بود. متأسفانه نه مردم به هشدارها اهمیت دادند و نه مسئولان در مدیریت مصرف، توسعه انرژیهای نو و اصلاح ساختار تولید برق، عملکردی قاطع داشتند.
در شرایط فعلی، هرچند گرمای بیسابقه سهم مهمی در افزایش مصرف برق دارد، اما واقعیت این است که بحران برق تنها به دمای هوا محدود نمیشود. بخش عمدهای از این بحران، حاصل نبود سیاستهای پایدار در حوزه انرژی، تأخیر در توسعه نیروگاهها، فرسودگی شبکه برقرسانی و کمتوجهی به الگوی مصرف است. در بسیاری از مناطق کشور، ساختمانهای پرمصرف بدون هیچ الزام یا مشوقی برای استفاده از پنلهای خورشیدی، همچنان به شبکه فرسوده برق وابستهاند.
اگر در گذشته خاموشیها صرفاً باعث قطع کولر و یخچال یا اختلال در روشنایی منازل میشد، امروز در عصر دیجیتال، قطع برق بهمعنای توقف دسترسی به اینترنت، اختلال در سامانههای پرداخت، اختلال در فرآیندهای بیمارستانی و صنعتی، و حتی خطرهای امنیتی برای زیرساختهای حیاتی است. زندگی امروزی، بیش از همیشه به برق وابسته است و همین وابستگی بیپاسخ، عمق بحران را بیشتر کرده است.
دولتها وظیفه دارند علاوه بر افزایش تولید برق از منابع موجود، بهسرعت به سمت توسعه پایدار بروند؛ یعنی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی، بادی و زمینگرمایی. ایران از نظر تابش خورشید، در بین کشورهای ممتاز دنیاست، اما سهم انرژی خورشیدی در تولید برق کشور همچنان ناچیز است. این عقبماندگی نشان از بیتوجهی به آینده دارد.در کنار آن، حمایت جدی از ساخت و واردات تجهیزات کممصرف، بهینهسازی مصرف ادارات دولتی، اعمال تعرفههای پلکانی واقعی برای مصرف بالا، و جریمه مشترکین پرمصرف میتواند در کوتاهمدت از فشار روی شبکه بکاهد.
اما نمیتوان همه بار این بحران را بر دوش دولت انداخت. بخش مهمی از مشکل، به رفتار مصرفی مردم بازمیگردد. استفاده همزمان از چند کولر، روشن گذاشتن وسایل برقی غیرضروری، بیتوجهی به ساعات اوج مصرف، و نبود آگاهی عمومی نسبت به اثرات قطع برق بر جامعه، نشانهای از خلأ فرهنگی در این حوزه است.رسانهها، مدارس، نهادهای فرهنگی و حتی ائمه جماعات میتوانند با آگاهیبخشی هدفمند، نگاه عمومی به مصرف انرژی را تغییر دهند. صرفهجویی، فقط یک وظیفه اقتصادی نیست؛ یک مسئولیت اخلاقی، اجتماعی و حتی امنیتی است.
ادامه وضعیت فعلی، میتواند پیامدهایی فراتر از اختلال در زندگی روزمره داشته باشد. زیان اقتصادی خاموشیها، بهویژه در صنایع کوچک و متوسط، آسیبزا است. کاهش راندمان تولید، از دست رفتن دادهها در بخش فناوری، نارضایتی عمومی، و حتی مهاجرتهای اقلیمی در بلندمدت، بخشی از چشمانداز تلخ این بیبرقی مزمن است.از سوی دیگر، در شرایطی که جهان بهسمت توسعه پایدار و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی حرکت کرده، وابستگی بیش از حد ایران به نیروگاههای حرارتی و گازسوز، خود یک تهدید محیطزیستی مضاعف محسوب میشود. تولید برق از گاز، بهمعنای مصرف بیشتر منابع طبیعی و تولید بیشتر گازهای گلخانهای است؛ و این دور باطل، هم اقتصاد را میفرساید و هم محیطزیست را.
در عصر تکنولوژی، برق فقط یک منبع انرژی نیست، پایهایترین زیربنای زندگی مدرن است. با ادامه خاموشیها، نه تنها آسایش که امنیت و سلامت جامعه نیز در معرض خطر قرار میگیرد. برای عبور از این بحران، نیاز به ترکیبی از سیاستگذاری هوشمند، مدیریت علمی و مشارکت عمومی داریم. امروز اگر جدی نگیریم، فردا خیلی دیر خواهد بود.