به مناسبت روز كارگر: زندگي در حوالي بازوانت احساس خوشايندي است/ كارگر؛ نماد تحرك و پويايي
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
میشناسمت ای از نسل درد و زندگی. می شناسم تو را با موسیقیِ دلنوازِ تحرک. زندگی در حوالیِ بازوانت، احساس خوشایندی دارد. درست مثلِ نوروزی که پشت در ایستاده باشد تا همه چیز را نو کند. زندگی، حقیقتی شدید دارد وقتی گرمِ کار هستی. و تو مرا بهترین الگویی که دلگرم کنی برای رفتن و رسیدن.
بزرگداشت روز گارگر، این ستون فقرات استقلال کشور و این اسطوره سرنوشت ساز و رهایی بخش از وابستگی ها و پیوستگی ها، وظیفه ای ملی و همگانی است.ساعات کار در کارگاه ها و کارخانه ها، لحظات عبادت، ساعات ادای دین به شهیدان و محرومان و مستضعفانِ جامعه است. سلاح کارگران، کار آنان است که از این سلاح باید برای تداوم انقلاب، گسستن زنجیر وابستگی و در نهایت، کسب استقلال اقتصادی استفاده شود.انبیا که اسوه های جهان خلقت و اشرف مخلوقات عالم هستند همگی کار کرده، نان از دست رنج خویش می خوردند. حضرت آدم علیه السلام کشاورزی می کرد؛ حضرت نوح علیه السلام نجّار بود؛ حضرت داوود نبی زنبیل می بافت؛ حضرت ادریس علیه السلام خیّاط بود؛ بسیاری از پیامبران کشاورزی می کردند؛ بعضی چون حضرت موسی علیه السلام و پیامبر ما چوپانی می نمودند؛ حضرت علی علیه السلام چاه می کند و خرما می کاشت. کارکردن همه انبیا و اولیای خدا نشان از عظمت و ارزش والای این امر دارد.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از بیکاری و بطالت متنفر بود و می گفت: «خدایا، از کسالت و بی نشاطی، از سستی و تنبلی و از عجز و زبونی به تو پناه می برم». مسلمانان را به کار کردن تشویق می کرد و می گفت: «عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین جزء آن کسب حلال است».حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است. پس کار لازمه زندگی بشری و نیاز حیات اوست.اگر دفتر فرهنگ شکوهمند ایران را ورق زنیم و اشعار، ضرب المثل ها، داستان ها و فصول تاریخی آن را بکاویم، گنجینه پایان ناپذیری می یابیم که اهمیت و ارزش فرهنگی کار را در آیین و تاریخ ما نشان می دهد. از غزالی تا فیض کاشانی، از فردوسی و ناصرخسرو تا مولوی و ابن یمین، از سعدی تا جامی، همه جا به اشعار و عبارات نغزی بر می خوریم که به ایما و اشاره و با تعبیرات بدیع و زیبا انسان را به کوشش و پرهیز از اتلاف وقت و کسالت و بی عاری فرا می خواند و با پندهای نیکو ما را به تدبّر و تأمل در آثار و نتایج کار دعوت می کند.دانشمندان، جامعه بشری را به انسان تشبیه کرده اند و ده ها وجه شباهت در این باره گفته اند: همان طور که در بدن آدمی کارها تقسیم شده اند و هر عضو عهده دار کاری مخصوص است، در جامعه نیز باید کارها قسمت شوند و هر گروه کار مخصوص خود را انجام دهد. دیگر آن که گروه سلولی هر عضوی از نظر ساختمان طبیعی شایسته و متناسب آن کاری است که بر عهده اش واگذار شده و گروه عضوی اجتماع نیز باید از نظر استعداد طبیعی و ساختمان عقلی و جسمی شایسته کاری باشد که بر عهده می گیرد. همچنین همان طور که همه اعضای بدن آدمی وظیفه ای حیاتی بر عهده دارند و بیهوده آفریده نشده اند، افراد اجتماع انسانی نیز نباید بی کار و بی هدف باشند.اگر انگیزه کار و به دست آوردن مال، تأمین معاش خود و خانواده یا بالا بردن سطح زندگی آنان باشد، آن کار مقدس و آن مال ستایش شده و صاحبش مورد احترام است؛ ولی اگر مقصود از کار و کوشش، ثروت اندوزی و جمع مال برای فخرفروشی و موجب غرور باشد، نه تنها چنین کار و مالی شریف و مقدس نیست، بلکه صاحبش نیز از راه فضیلت و اخلاق منحرف شده و پیرو حرص و افکار شیطانی شده است.از بررسی تاریخ زندگی شخصیت های بزرگ علمی و فلاسفه مشهور جهان به خوبی معلوم می شود که بسیاری از آنان با سختی زیاد و کوشش فراوان به تحصیلات خود ادامه می دادند؛ مثلاً افلاطون حکیم وقتی برای تکمیل تحصیل خود در مصر به سیاحت پرداخت، خرج سفرش را از راه روغن فروشی تأمین می کرد. «اسپینوزا» هنگامی که مباحث فلسفی خود را شروع کرده بود، با پاک کردن شیشه امرار معاش می کرد. «لی نیوس»، گیاه شناس مشهور، با کفش دوزی هزینه تحصیلات خود را به دست می آورد.قبول کار و مسئولیت، لازمه زندگی شرافتمندانه در اجتماع بشری است. کسی که می خواهد با عزت و آبرومندی زندگی کند، باید خود عضو مفید جامعه باشد و با شایستگی کاری را بر عهده گیرد تا همان طور که وی از نتایج کار دیگران بهره مند می شود، دیگران نیز از حاصل کار او سود جویند. فرومایگانی که از قبول مسئولیت و انجام دادن کار شانه خالی می کنند، در زندگی سربار مردمند و هم چون انگلی از دست رنج دیگران ارتزاق می کنند. اینان در مظان بدبینی مردم، و مورد نکوهش اسلام و منفور جوامع بشری هستند و سرانجام، بی کاری و تن پروری آنان را به راه فساد اخلاق و تباهی سوق می دهد و در منجلاب رذالت ها غرق می سازد.کارگر، ای شکوه استقامت و ایمان، ای اقیانوس جنبش و حرکت، تو گنج هایی از رنجی؛ تو قصه غُصه های بلندی. همه آبادی ها بازتابی از همّت والای توست. شکوه سازندگی ها دست رنج گران قدر تلاش توست؛ نشاط امروز ما حاصل زحمت دیروز تو و زندگی فردای ما وام دار کوشش امروز توست. هیچ کس نیست که مقروض سعی تو نباشد، ای کوه خلوص و صفا و عشق، روزت مبارک باد.
پايگاه خبري مديريت شهري كرج