نتیجه بصیرت، شرط لازم برای دینداری آگاهانه، یقین راسخ، و حرکت در مسیر حق است
سپیدارآنلاین: گروه اجتماعی
نماز جمعه این هفته شهر مهستان بعه امامت حجت الاسلام و المسلمین صفدری اقامه شد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در خطبه ۱۰ نهجالبلاغه میفرمایند: «وَ إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي، مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِي، وَ لَا لُبِّسَ عَلَيَّ» یعنی: «بصیرت من همراه من است، هرگز خود را فریب ندادم و کسی هم نتوانست مرا فریب دهد.»
این بیان بلیغ و ژرف، به حقیقتی مهم در حیات انسانی اشاره دارد: کسی که خود را فریب ندهد، دیگران نیز نمیتوانند او را بفریبند. آنکه در برابر تصمیمهای سرنوشتساز زندگی با اندیشه و تأمل عمل میکند، هیچ اندیشه غرضآلودی توان تأثیرگذاری بر او را نخواهد داشت.کلام علامه جعفری؛ تفسیر یک بینش عمیقعلامه محمدتقی جعفری در تفسیر نهجالبلاغه (جلد ۳، صفحه ۱۹۵) در توضیح این بخش از خطبه مینویسد: «اگر تو خودت را نشکنی، کسی نمیتواند تو را شکست دهد؛ اگر تو خود را نابینا نکنی، کسی نمیتواند تو را کور کند؛ اگر تو خود را نابود نسازی، هیچ عاملی قدرت نابود ساختن تو را ندارد.»این سخن، تبیین همان اصل علوی است که سرچشمه شکستها و انحرافات، نه در بیرون انسان، بلکه در تسلیم درون او نهفته است.
منطقه ممنوعه شخصیت؛ حق ویژه انسان
امام علی علیهالسلام در این گفتار کوتاه، به یکی از قوانین مهم اجتماعی و روانی اشاره میفرمایند: سرنوشت انسان، در گرو خواست و اراده خود اوست، نه تمایلات و خواستههای دیگران. خدای متعال ساختار روح و شخصیت انسان را چنان آفریده که در درونیترین لایههای وجودیاش، منطقهای ممنوعه قرار دارد؛ منطقهای که هیچکس جز خود انسان اجازه ورود به آن را ندارد.اگر انسان حرمت این منطقه را حفظ کند و با غفلت و بیخردی راه نفوذ بیگانگان را باز نکند، هیچ نیرویی—نه تهدید، نه تطمیع، نه تبلیغ و نه فریب—توان شکستن و تسلط بر او را نخواهد داشت. وسایل فریب تنها از سطوح ظاهری شخصیت انسان عبور میکنند، اما تا زمانی که خود انسان اجازه ورود ندهد، به هسته مرکزی تصمیمسازی و ارادهاش دسترسی نخواهند یافت.این نگاه ژرف علوی، کلید خودشناسی، استقلال شخصیت، و مقابله با هجمههای فرهنگی و فکری عصر حاضر است.
عبادت بیمعرفت، تقلیدی کور و خطرناک
نقطه مقابل بصیرت، عمل کردن بدون تفکر و تقلید کورکورانه است؛ اعمالی که ممکن است ظاهری دینی و مقدس داشته باشند، اما ریشه در جهالت، تحجر یا سادهاندیشی دارند. افراد بیبصیرت، گاه کارهایی را بهنام اطاعت و عبادت انجام میدهند که در واقع نه تنها مصداق عبادت واقعی نیست، بلکه موجب انحراف و خسارت به دین و جامعه نیز میشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه بارها نسبت به خطر چنین رفتارهایی هشدار دادهاند. بصیرت، شرط لازم برای عبادت صحیح و اطاعت آگاهانه است. کسی که فاقد بصیرت است، توان تشخیص حق از باطل، و حقیقت از ظاهر را ندارد.ملاک یقین در کلام امام علی علیهالسلام
حضرت علی علیهالسلام در خطبه ۳۱در بیان ویژگیهای اهل یقین میفرمایند:
یقین بر چهار پایه استوار است:
۱. بینش هوشمندانه
۲. دریافت حکیمانه واقعیتها
۳. عبرت گرفتن از حوادث
۴. پیمودن راه درست پیشینیان
در ادامه، حضرت میفرمایند:
«کسی که با بینش و هوشمندی بنگرد، حکمت را میبیند، و کسی که حکمت را ببیند، بصیرت مییابد، و کسی که اهل عبرت باشد، گویی با پیشینیان زیسته و در تاریخ حضور داشته است.»
رازهای سینه علوی؛ دانشی برای اهل بصیرت
در حکمت ۱۴۷ نهجالبلاغه، کمیل بن زیاد میگوید: شبی امیرالمؤمنین علیهالسلام دست مرا گرفت و به صحرا برد. پس از آهی عمیق، با اشاره به سینه خود فرمودند:«إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً، لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً»یعنی: «در این سینه، دانش فراوانی نهفته است، اگر حاملانی برای آن مییافتم.»اما حضرت بلافاصله از دو گروه اظهار ناامیدی میکنند:۱. تیزهوشانی که قابل اعتماد نیستند؛ کسانی که دین را ابزار دنیا کردهاند، با نعمت و برهان الهی بر بندگان خدا فخر میفروشند و خودنمایی میکنند.مطیعان ظاهرگرا؛ کسانی که در ظاهر تسلیم حقاند، اما تفکرشان عمق ندارد و با نخستین شبهه، آتش شک در دلشان شعلور میشود.نه گروه اول و نه گروه دوم، شایسته دریافت علوم حقیقی و اسرار دین نیستند. تنها اهل بصیرت، که از سطح تقلید عبور کردهاند و به عمق یقین و تفکر رسیدهاند، لیاقت دریافت معارف ناب را دارند.
نتیجه بصیرت، شرط لازم برای دینداری آگاهانه، یقین راسخ، و حرکت در مسیر حق است. بیبصیرتی، حتی اگر در لباس عبادت و اطاعت ظاهر شود، میتواند به انحراف و تباهی ختم شود. نگاه علوی به بصیرت، ما را به سوی دینی عقلانی، محکم و ریشهدار دعوت میکند؛ دینی که در آن، نه فریب جای دارد و نه تحجر.
معلم؛ سازنده انسان، معمار تمدن
یاد و خاطره استاد شهید، علامه مطهری رضواناللهعلیه را گرامی میداریم؛ معلمی که عمر خود را وقف تعلیم، تفکر، و روشنگری کرد و با شهادتش، درخت پربار معرفت را آبیاری کرد. همچنین روز معلم را به همه آموزگاران فهیم، متعهد و زحمتکش تبریک میگوییم؛ آنان که بیهیاهو اما مؤثر، آیندهسازان این سرزمین را تربیت میکنند.
کلاس درس، کارگاه انقلاب علمی
علم و دانش، مهمترین ابزار اقتدار فردی و پیشرفت اجتماعی است. در مقابل، جهل و نادانی، ویرانگر دنیا و آخرت انساناند. کلاس درس، نخستین کارگاه انقلاب علمی است؛ جایی که معلم با شناسایی استعدادها و هدایت آنان بهسوی تفکر و پژوهش، چرخه تولید علم را تکمیل میکند. تجربه جهش علمی ایران در سالهای سخت تحریم و فشار، نشان داد که حضور معلمانی مؤمن و فداکار میتواند جریان علمی کشور را برخلاف اراده دشمن، به سمت رشد و افتخار سوق دهد.
معلم؛ مربی اندیشه و اخلاق
معلمی تنها انتقال محفوظات نیست؛ بلکه پرورش اندیشه و آموزش سبک درست فکر کردن است. معلم، افزون بر علمآموزی، باید الگویی از اخلاق، صداقت و رفتار صحیح برای نسل آینده باشد. این مسئولیت خطیر، تنها از عهده کسانی برمیآید که دل در گرو تربیت انسان الهی دارند.
انسان؛ عصاره هستی و هدف تربیت انبیا
حضرت امام خمینی (ره) در توصیف مقام تربیت فرمودهاند:
«آنقدر که انسانِ غیرتربیتشده برای جوامع مضر است، هیچ شیطانی و حیوانی مضر نیست؛ و آنقدر که انسان تربیتشده برای جوامع مفید است، هیچ موجودی مفید نیست. اساس عالم، بر تربیت انسان است. انسان، عصاره همه موجودات و فشرده تمام عالم است. انبیا آمدند تا این عصاره بالقوه را بالفعل کنند، تا انسان الهی شود؛ انسانی که مظهر صفات حق تعالی است و جلوهگاه نور مقدس پروردگار.»
معلم، وارث راه انبیاست؛ مأمور ساختن انسانهایی که آینه صفات الهیاند و تمدنسازان تاریخ آینده. بدینسان، مقام معلمی، مقامی است قدسی، و پاسداشت آن وظیفهای ملی و دینی است.
ولایت؛ پیوند آگاهانه و عملی با ولی الهی
ولایت در فرهنگ دینی، بهمعنای محبت صرف نیست، بلکه پیوندی عمیق، آگاهانه و روزافزون میان انسان و ولیّ الهی است؛ پیوندی که فکر، عمل، روح و سبک زندگی انسان را به ولی متصل میسازد.وقتی انسان «ولی» جامعه اسلامی را شناخت، وظیفه او بهعنوان فردی ولایتمدار، این است که در همه ابعاد زندگیاش، خود را به ولی نزدیک کند:از نظر فکری، اندیشههای خود را با مبانی ولایت تنظیم نماید،از نظر عملی، مسیر و برنامهاش را هماهنگ با جهتگیری ولی قرار دهد،ز نظر روحی، محبت و اعتماد قلبی به ولی داشته باشد،و از نظر سبک زندگی، روش و منش خود را با خط ولایت تطبیق دهد.اگر کسی چنین وابستگی آگاهانهای به ولی داشت، ولایتمدار واقعی خواهد بود؛ یعنی نهتنها محبت ولی را در دل دارد، بلکه آثار این محبت در افکار و اعمال او نیز نمایان است.در چنین حالتی، طبق وعدههای قرآن و معارف اسلامی، خداوند چنین انسانهایی را از عذاب الهی محفوظ میدارد؛ چرا که در مسیر حق و در زمره حزبالله قرار گرفتهاند:«وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» (مائده، ۵۶)یعنی هر کس خدا، پیامبر و مؤمنان (ولیّ مؤمنان) را ولیّ خود بگیرد، در حزب خداست و حزب خدا همیشه پیروز است.
سه دور مذاکره بدون دستاورد ملموس
مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا تاکنون در سه مرحله برگزار شده، اما هنوز توافقی برای دور چهارم حاصل نشده است. در همین مدت کوتاه، دولت جدید آمریکا طی صد روز نخست خود، ۱۸۲ مورد تحریم تازه علیه ایران وضع کرده که حاکی از استمرار سیاست فشار و خصومت واشنگتن در برابر تهران است.
مواضع تند، آینده مبهم در روزهای گذشته نیز، وزیر خارجه و وزیر خزانهداری آمریکا با ادبیاتی تند علیه ایران موضعگیری کردند. این اظهارات در حالی مطرح میشود که افکار عمومی و نخبگان کشور هیچگاه امیدی به خروجی خارقالعاده این مذاکرات نداشتهاند. بهروشنی پیداست که جمهوری اسلامی، بر پایه تجربه و واقعبینی، جایگاهی برای اعتماد به آمریکا در راهبردهای کلان خود قائل نیست.
رهبر انقلاب: کشور را به مذاکرات گره نزنید
رهبر معظم انقلاب اسلامی از آغاز مذاکرات هشدار دادند: «همه چیز را به مذاکرات گره نزنید». این هشدار، امروز بیش از گذشته اهمیت و ضرورت خود را نشان میدهد. مذاکره تنها یکی از ابزارهای دیپلماسی است، نه راهحل نهایی و قطعی همه مسائل کشور.
جنگ روایتها در رسانهها
در کنار فشار سیاسی و تحریم، رسانههای دشمن با روشهایی هدفمند، واقعیات را وارونه جلوه میدهند.نقاط ضعف بزرگنمایی میشوند،دستاوردها پنهان میمانند،و فضای یأس و بیاعتمادی به جامعه تزریق میشود.
این عملیات رسانهای، بخشی از جنگ ترکیبی است که با ابزارهای نوین علیه ملت ایران در جریان است. در این میان، برخی افراد و جریانهای داخلی نیز—آگاهانه یا از سر غفلت—همصدای رسانههای بیگانه شدهاند و با سوءاستفاده از آزادی بیان در کشور، به بلندگوی دشمن تبدیل شدهاند.
ایران بر مدار واقعبینی و عزت
با تجربهای چهلساله از بدعهدیهای آمریکا، جمهوری اسلامی ایران مسیر خود را شناخته و روشن کرده است. انتظار معجزه از میز مذاکره، نه واقعبینانه است و نه نشانه عقلانیت. ایران راهبرد خود را بر مبنای عزت، تدبیر، و تکیه بر ظرفیتهای درونی بنا نهاده و همچنان با قدرت این مسیر را ادامه خواهد داد.