ملاک ما تیراژ بود، بر توسعه محصول تمرکز نکردیم
سپیدارآنلاین: گروه گفتگو
یک تکنوکرات است و مخالف حضور سیاسیون در راس شرکتهای خودروساز. نظارت دولت را میپذیرد؛ اما دخالت را برنمیتابد. این روزها که شرکت تحت مدیریتش با کاهش تولید روبهرو است از توسعه محصول سخن میگوید و امیدوار به روزهای اوج صنعت خودرو.سعید مدنی مدیرعامل گروه صنعتی سایپا در گفتوگویی با «دنیای اقتصاد» از فضای کسبوکار کشور گلهمند است و معتقد است که خودروسازان در این روزهای سخت رها شدهاند دارند.
به عنوان اولین سوال بهترهاست کمی به عقب برگردیم و قضاوتی داشته باشیم در مورد عملکرد مدیرانی که در شرکتهای خودروساز به طور عام فعالیت میکردند از مدیران سیاسی گرفته تا تکنوکراتها. در این زمینه کسانی که مدیریت سیاسیون را در راس شرکتهای خودروساز توجیه میکنند، بر این باور هستند که صنعت خودروسازی ما یک صنعت سیاسی است و هیچگاه مسوولان به آن هم طراز با دیگر صنایع نگاه نکردند بر همین اساس است که فعالیت مدیران سیاسی توجیهپذیر است. حال با توجه به اظهارنظرهای مذکور میخواهم قضاوت شما را در مورد تاثیر فعالیت مدیران تکنوکرات یا سیاسیون در روند استراتژیک شرکت سایپا جویا شوم.
نقشی که مدیران در روند توسعه و تعالی شرکتهای خودروساز داشتهاند نقشی غیرقابلانکار است من روند و کارخودروسازی را معمولا به سه دوره تقسیم میکنم. بعد از انقلاب و در دهه شصت، وزارت صنایع سنگین وقت سیاستش این بود که با سه رویکرد، صنعت خودروسازی را توسعه بدهد افزایش تولید، بهبود کیفیت و خودکفایی که به خاطر موقعیت جنگ این سه رویکرد کارنامه خیلی موفقی نداشت. زیرساختهای لازم در دهه 70 ایجاد شد و شرکتها آماده جهش افزایش تولید، خودکفایی و کیفیت بودند. در نیمه اول دهه 80 با آمدن مدیران تکنوکرات این جهش انجام شد و نیمه اول دهه 80 دوران خیلی خوب صنعت خودروسازی ما بود. به تدریج با افزایش تولید فازهای دیگری در دستور کار قرار گرفت به این ترتیب با افزایش تولید مردم باید توان خرید میداشتند بر همین اساس موسسات لیزینگی و فروش اقساطی بوجود آمد به این ترتیب دیگر داشتن خودرو آرزوی مردم نبود با معجزهای که در تیراژ به وجود آمد قیمتها هم در این دهه (80) افزایش پیدا نکرد. قیمتها پایین بود و درآمدها درحال افزایش بود به موازات آن هر چه قدرت خرید مردم افزایش پیدا میکرد تنوع طلبی نیز در مردم شکل میگرفت. فاز بعدی که فاز پنجم است بعد از تولید، خودکفایی، کیفیت و بالا بردن قدرت خرید مردم، عرضه محصولات متنوع باید در دستور کار قرار میگرفت که فیس لیفت کردن خودروهای موجود در دستور کار قرار گرفت. برنامه خودروسازی این بود که توسعه محصول را آغاز کند و به سمت تولید ناب پیش برود؛ یعنی تولید خودرو بر اساس نیاز مشتریان و با قیمت کمتر که شرایط خاص حاکم بر جامعه مثل تحریمها سرعت کار را چالشی تر و سخت کرده بود، اما همچنان ادامه دارد. دهه80 فضای مناسبی برای سرمایهگذاریهای زیربنایی ایجاد شد؛ اما عمده سود شرکتهای خودروسازی بین سهامداران توزیع شد به همین دلیل سرمایهگذاری زیادی صرف زیرساختها نشد (توسعه محصول) و این فشار در حال حاضر متوجه صنعت خودروسازی شده که بهرغم درآمد کم ناشی از کنترل قیمتها، باید روی توسعه محصول خودشان نیز سرمایهگذاری کنند که این موضوع کار را مشکل کرده اما قابلاجرا است و ما خودمان با قراردادهای خارجی برای توسعه محصول کارمان را شروع کردیم.
آقای مهندس هنوز پاسخ شفافی برای سوالم نگرفتم، سوال من مشخصا این بود که مدیران تکنوکرات یا سیاسیون که وارد حیطه مدیریتی شرکت سایپا شدند چه تاثیری در روند استراتژیک این شرکت داشتند؟ برخی بر این عقیدهاند که مدیران سیاسی از پشتوانه خوبی برای پیشبرد اهداف این شرکتها برخوردارند و برخی دیگر آنها را به غیر صنعتی بودن متهم میکنند حال سوال من این است که آیا این سیاسیون در برنامه شرکتهای خودروساز مانع ایجاد کردند یا نه بعضی از مسیرها را حتی تسهیل هم کردهاند، به اعتقاد شما این شرکتها را باید به دست چه کسانی داد، تکنوکراتها