16 بهمن 1392
شماره خبر: 115673

فلورا سام از دنیای بازیگری می‌گوید

سپیدار‌آنلاین: گروه گفتگو

فلورا سام از دنیای بازیگری می‌گوید


فلورا سام از جمله زنان موفق در عرصه بازیگری است که اولین بازی او در فیلم «مشق عشق» و کارگردانی اخیر سریال های «بی قرار» و «باغ سرهنگ» نشانگر پیشرفت او در هدفش است.
فلورا سام متولد شیراز است و در خانواده ای متولد شده که پدر و مادر هر دو فرهنگی هستند. علاقه به بازیگری از همان روزهای نوجوانی با او همراه بود. در رشته نمایش، کارگردانی و بازیگری درس خواند و پس از اتمام تحصیلات در مقطع کارشناسی به عنوان گریمور در شبکه دوم مشغول به کار شد. اولین کار جدی او بازی در فیلم «مشق عشق» بود و نقش او در سریال «توطئه فامیلی» با آن لهجه شیرین شیرازی از خاطر بینندگان نمی رود. فلورا سام از جمله زنان موفق در عرصه بازیگری است که اولین بازی او در فیلم «مشق عشق» و کارگردانی اخیر سریال های «بی قرار» و «باغ سرهنگ» نشانگر پیشرفت او در هدفش است.
خانم سام شما ابتدا به عنوان بازیگر وارد عرصه هنر شدید، اما به عنوان نویسنده و کارگردان هم موفق عمل کرده اید، خودتان کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
من به بازیگری بیشتر علاقه دارم، چون می توانم شخصیت های مختلفی را تجربه کنم، اما این روزها برای اینکه بیشتر به نویسندگی و کارگردانی مشغولم و لازم است تمرکز بیشتری داشته باشم، کمتر به بازیگری پرداخته ام.
کدام یک از اینها مشکل تر است؟
کارگردانی سخت تر است، چرا که نقش مدیریت در مجموعه سکانس ها و صحنه ها باید به خوبی اجرا شود. یک کارگردان با مجموعه ای از انسان های مختلف در ارتباط است که باید آنها را با برنامه ریزی دقیق به هدف نهایی نزدیک کند. با همه این تفاسیر نویسندگی از بازیگری و کارگردانی دشوارتر است، چرا که بیشترین مسئولیت برعهده نویسنده است و اوست که به بازیگران و کارگردان، خط کلی را نشان می دهد.
هدف نهایی شما چیست؟
به نظر من هر کسی دوست دارد در هر کاری که انجام می دهد موفق باشد و هر روز نسبت به دیروز پیشرفت کند و یک گام به جلوتر بردارد. من هم دلم می خواهد کارهای ماندگاری انجام دهم و حرف تازه ای داشته باشم.
به نظر شما چطور یک اثر ماندگار می شود؟
شرط اول این است که متن خوب داشته باشد و به طور کلی داستانش به دل مردم بنشیند. شخصیت پردازی به گونه ای باشد که بیننده خودش را جای بازیگر حس کند. ما در گذشته یکی ـ دو کانال بیشتر نداشتیم، اما حالا شبکه های داخلی ما به حدود بیست و یک کانال می رسد. بنابراین رقابت شدیدتر می شود، بخصوص اینکه بخواهیم با شبکه های خارجی هم رقابت کنیم. پس باید تلاش کنیم که با قصه های زیبا و جذاب بیننده را جذب کنیم، طوری که داستان فیلم و نقش آفرینی افراد در ذهنش بماند.
اگر کسی به بازیگری علاقه دارد چه کاری باید انجام دهد؟
فقط علاقه کافی نیست، در واقع در تمام کارها همین است. بعضی افراد از بیرون به مقوله بازیگری نگاه می کنند و فقط محبوبیت و معروفیت را می بینند، اما مثلاً اگر من به نجاری علاقه داشته باشم می توانم بدون آموزش و کار عملی یک میز و صندلی بسازم؟ بازیگری هم مثل سایر مشاغل باید عملی باشد. آموزش و شرکت در کلاس های بازیگری معتبر راه خوبی است، البته بین بازیگران موفق، محبوب و معروف افرادی هم هستند که بدون شرکت در کلاس و آموزش به این مرحله رسیده اند، اما این افراد استثنا هستند.
شما کدام یک از نقش آفرینی هایتان را بیشتر دوست دارید؟
همه کارهایم را خیلی دوست دارم، چون هر کدام از آنها برایم تجربه ای جدید و متفاوت بوده است. بازی ام در سریال «همسایه ها» را خیلی می پسندم یا بازی در سریال «توطئه فامیلی» با لهجه شیرازی خیلی به دلم نشست.
ایده و طرح فیلمنامه هایتان را چگونه پیدا می کنید؟
در اغلب فیلمنامه ها مثل «بی قرار» طرح از خوئدم بوده و متن فیلمنامه را هم خودم نوشته ام.
تا به حال به این فکر کرده اید که فیلمنامه هایتان به صورت کتاب چاپ شود؟
به من پیشنهاد شده، اما در این مورد خیلی با احتیاط پیش می روم، چرا که من تجربه این کار را ندارم. در حال حاضر هم فرصت تجربه ندارم، اگر زمانی قرار باشد این اتفاق بیفتد، اول باید یکی ـ دو رمان برای دل خودم بنویسم و خودم را محک بزنم.
چرا بعضی از هنرمندان و بازیگران به مرور زمان فراموش می شوند؟
گاهی این موضوع به روابط بر می گردد. یعنی کسانی که نمی توانند روابط خوب هنری برقرار کنند به مرور کنار گذاشته می شوند. بعضی از افراد هم در کارشان در جا می زنند. کسانی پیشرفت می کنند که پشتوانه علمی و تجربه خوبی دارند و همیشه تلاش می کنند در کار جدیدشان بهتر از قبل عمل کنند، اما به نظر من روابط داشتن یا عدم روابط خوب دلیل محکمی برای این موضوع است.
چطور برنامه ریزی می کنید که هم در کارخانه و هم در انجام کار فرهنگی موفق می شوید؟
من همیشه در تمام کارهایم خانواده را در اولویت قرار می دهم، وقتی شغل کارمندی را انتخاب کردم، یک دلیلش این بود که ساعت اداری داشت و زمانی که دخترم «فریال» کوچک بود گاهی خیلی از کارها را نمی پذیرفتم، چون کوچک بود و نیاز به مراقبت بیشتری داشت. تقریباً از سال ۸۰ـ۷۹ وقتی «فریال» از راهنمایی به دبیرستان رفت فعالیتم بیشتر شد، چون دیگر او می توانست بسیاری از کارهایش را خودش انجام دهد. در حال حاضر هم گاهی فکر می کنم که شاید کم کار کرده باشم، اما از این بابت پشیمان نیستم، چون هر کاری انجام داده ام با برنامه ریزی بوده و برای حفظ خانواده ام از پذیرفتن بعضی از کارها که دوری از خانواده را در پی داشته، خودداری کرده ام.
دخترتان هم به بازیگری علاقه دارد؟
به بازیگری علاقه ندارد، اما تقریباً در بیشتر کارهای من و پدرش آقای اوجی به عنوان عکاس حضور دارد. در خیلی مواقع ما هر سه با هم در یک پروژه کار می کنیم، با هم می رویم و هر سه با

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود