24 تیر 1392
شماره خبر: 30747

رنج مردمان تپه مرادآب از بی سامانی

سپیدار‌آنلاین: گروه گزارش

رنج مردمان تپه مرادآب از بی سامانی


ساماندهی تپه مرادآب حدود 20 سال است به کندی به پیش می رود و این درحالی است که مردمان ساده این منطقه که اغلب نیز از قشر کم برخوردار هستند، از وضعیت بلاتکلیف خانه هایشان به عجز آمده اند و خواهان رسیدگی ویژه مسئولان به این وضعیت هستند.
کم زیبا نیست، دیدن این چشمه های نور که از فرق تپه مرادآب به غریب و آشنا خوشامد می گویند. شب هنگام که به کرج نزدیک می شوی از این که شهر را تا ارتفاعات چراغانی کرده اند سرخوش می شوی، که چه لذتی دارد در شادی دیگران سهیم بودن و مگر نه این که شهر با خنده به تو چشمک می زند؟ به رسم دیرین که بندگان برای خوشایند ولی نعمت خویش، خبرهای نیک را مقدمه و پیشکش می بردند، از زیبائی ها گفتیم تا بستری مهیا شود برای بیان نازیبائی ها. از آن چه که حتی گاه، شاید به شمار نیز نیاید. نه از زشتی که هم از خردی! سال هاست اما؛ آن هایی که روز روشن را برای سفر برگزیده اند تا بهره ای از مناظر زیبای جاده چالوس را چاشنی اوقات خویش کنند و در پیچ و خم آن، کشاکش دهر رابه بازی گیرند ، با خروج از اتوبان و نگاهی به چپ، اندک اندک خانه هایی را می بینند که معلوم نیست کدام یک برای قد علم کردن، پا را به روی دیگری نهاده است. غوغایی است از آن چه که شاید نتوان به راحتی آن را خانه نامید ؛ اما ویرانه ؟..... انگار دملی است از چرک روزگار که از تنه شهر با فشار بیرون زده است. اینجا "تپه مرادآب" است که روزی ییلاقی بوده سرسبز و اکنون محله ای به نام اسلام آباد یا همان زورآباد قدیم در دل شهر کرج که بی صبرانه چشم به آبادانی دوخته است.
بخشی از بافت کرج با قدمت30 ساله، وسعت 165هکتار و خانه هایی کوچک و به هم فشرده که به تپه مرادآب، واقع در شمال شرقی شهر، محدود می شود آن گونه که بافت مسکونی سراسر تپه را تا قله جز قسمتی از جبهه شمالی که به صورت پارک جنگلی باقی مانده ، فرش کرده است. این تپه که بلندترین قله آن ارتفاعی حدود1500 متر دارد، با مرزهای مشخصی چون 3 خیابان از خیابان های اصلی کرج : 45 متری کاج، چالوس و برغان، در بطن محدوده قانونی شهر قرار دارد. محله ای شامل 6 منطقه که از هر نقطه مرزهای آن به سمت سربالایی تپه درنوردیده شود، بافت خیابان ها، کوچه ها، خانه ها، مغازه ها، حتی شیوه رفتار مردم همه و همه به نحو ملموسی تغییر کرده و با ویژگی های خاص از محیط پیرامون و بافت اصلی شهر متمایز می شود. خیابان هایی با عرض کوچه و کوچه هایی با عرض پیاده رو. با طول و عرضی بسیار متغیر، نیمه آسفالت و نیمه خاکی، صاف یا پلکانی، با پله هایی بی هیچ نظم و قائده و اندازه مشخصی، ساخته شده از هر نوع مصالح ممکن، از هیچ نظمی پیروی نکرده و ناگهان شیب زیادی پیدا می کنند و بالا رفتن از آن ها مشکل می شود. هرچه از تپه ها بالاتر می رویم این بی نظمی شدیدتر دیده می شود و کوچه ها تنگ تر، بی قائده تر و پلکانی تر می شوند و اوضاع رفاهی ساکنان نیز روبه وخامت می گذارد. هر قدر بالاتر برویم باز هم کوچه و پس کوچه و درمی بینیم پشت هر دیواری، کنار هر پله ای، ته همه پس کوچه های پلکانی، پیوسته در دیده می شود. یکی بالا، یکی پائین، یکی کوچکتر، یکی بزرگتر. وسط همه کوچه ها، جوی هایی است که فاضلاب خانه ها را با خود حمل می کند و بوی آزار دهنده ای از آن در جای جای محله، حتی در اتاق های تا حد امکان آراسته ساکنان منطقه به مشام می رسد و کودکان در میان این همه، به بازی و وقت گذرانی و خرج کردن شور و نشاط کودکی خود مشغولند. اینجا براساس تقسیم بندی های جامعه شناختی، یک روستای درون شهر نامیده می شود که توسط شریان اصلی ارتباط خود، خیابان شریعتی، به دو بخش پائین و بالا تقسیم شده است. مناطق پائین امکانات بیشتری را از قبیل: مطب پزشکان، مغازه ها، مراکز تفریحی - ورزشی و بهداشتی - درمانی به خود اختصاص داده اند. همچنین اقشار مرفه تر و پردرآمد تر منطقه نیز در این بخش ساکنند. مرکز این محله به چارراه معروف است که جایی است برای خرید و تفریح و تفرج اهالی و ساکنانی که اغلب یا از 30- 25 سال پیش، روستای خود را رها کرده و به دنبال زندگی بهتر به شهر آمده و در این منطقه ساکن شده اند یا جوانانی که در آن به دنیا آمده و همه معانی زندگی و خاطرات کودکی، دوستی، عشق و ..... را تجربه کرده اند و به این محله احساس تعلق و دلبستگی می کنند و علی رغم مشقت های درونی و تعارض هایی که با محیط بیرون دارند محله ای یکپارچه، منسجم و مستقل ساخته اند وبه آن عشق می ورزند و برای بهتر شدنش در حد امکان - گرچه اندک است - می کوشند. با وجود تنوع و گوناگونی قومی و فرهنگی که ترک، لر، کرد، فارس و حتی عرب را نیز شامل می شود ما شاهد نوعی یکنواختی و هماهنگی فرهنگی در این محله هستیم که درعبور از کوچه ها و خیابان ها مشاهده می شود. نظر به اهمیت این موضوع، ستاد طرح ساماندهی تپه مرادآب، محلی که می توانست با یک برنامه ریزی صحیح به یک قطب جذاب گردشگری و تفریحی تبدیل شود اما به دلیل ترفندهای عده ای سودجو از سال 1347 به عنوان منطقه ای مسکونی، آن هم فقط با وجود 50 - 40 خانوار، رفته رفته به صورت قطعات کوچک و بزرگ از طریق قولنامه هایی غیر رسمی به اشخاص واگذار شد (به طوری که با هجوم جمعیت تا سال های پایانی دهه 50 ظرفیت خانه سازی در آن تکمیل شد)، تصمیم گرفت تا با قیمت عادلانه و کارشناسی شده، ساختمان های فرسوده و کهنه قسمت بالای خیابان شریعتی را از صاحبان آن ها خریداری و اقدام به تغییر کاربری در جهت ساختن فضای سبز منطقه کند. ساختمان هایی که به دلیل غیرقانونی بودن ساخت وساز در این منطقه تا قبل از انقلاب، به طور مخفیانه، شبانه و با حداقل امکانات، صرفا به عنوان یک سرپناه در زمین هایی بسیار کوچک و به صورتی غیر استاندارد ساخته شده بود. بنابراین انتظار می رفت این ستاد در اجرای طرح خود با توفیقی بسیار روبرو شود و طی چند سال با همکاری مردم به مقصود خود نائل آید اما چنان که از وضعیت کنونی منطقه هویداست از هرچند خانه تا به حال، یکی خریداری و ویران شده که خود مکانی برای تجمع حیوانات موذی و نیز افراد شرور گشته و علاوه بر ایجاد نابسامانی های زیست محیطی، نارضایتی اهالی منطقه را به دنبال داشته است.
بدنیست برای اطلاع از میزان رضایت مردم نظری بیافکنیم به گفته تعدادی از ساکنان محل:
ستاد ساماندهی نامتعادل عمل می کند. اوایل خانه ها را خیلی ارزان می خرید. 12 سال پیش یک خانه را 600 هزار تومان هم معامله کرد و حالا قیمت به 15 و درمواردی به 30 میلیون تومان هم رسیده مردم نمی توانند با این پول ها خانه ای در جای دیگر شهر بخرند. همان طور که عده ای به حوالی زندان قزلحصار کوچ کرده اند. ما نمی گوئیم خانه ها را بخرند. مگر نمی گویند که این منطقه شکل شهر را به هم ریخته و بدهیبت کرده است اجازه ساخت بدهند، وام بدهند، بگویند عقب نشینی دارد، در محدوده قانونی خود بسازید. چند خانه را یکی می کنیم و یک آپارتمان با اصول جدید و ضد زلزله می سازیم. هیچ همکاری با ما نمی شود. ستاد می خواهد مردم را عاصی کند و خانه ها را مفت و مجانی از دست آنها در بیاورد از هر 10 تا خانه یکی را خراب کرده ولی حالا نه می آیند رسیدگی کنند و نه بخرند ما مانده ایم معطل. ای کاش وضع به صورت قبل بود. می گویند نمی گذارند کار کنیم. آخر چه کسی نمی گذارد؟ مگر ما عضو این جامعه نیستیم چرا باید از حداقل امکانات برخوردار باشیم؟ این وضع خیابان های ماست. تورا به خدا ببینید بچه ها چه طور باید از این کوچه ها رفت وآمد کنند؟ هر کاری و شغلی را که در مناطق دیگر شهر اجازه انجامش را نمی دهند در این منطقه آزاد گذاشته اند. اینجا پراست از گاری های نان خشکی، انبار و..... . ویرانه ها هم مکانی شده برای تجمع اغیار. در غیر این صورت ما با مردم محله مشکلی نداریم. حتی وقتی به مسافرت می رویم در خانه هایمان را قفل نمی کنیم، اینجا مردمی مهربان دارد هر چند به دلایلی با تبلیغ آن ها را جوری دیگر معرفی کرده اند تا حدی که مردم سایر مناطق برای عبور از این منطقه وحشت دارند. این تبلیغ پولدارهاست که می خواهند اینجا را ویران کنند تا برای ویلاهای خود جا بازکنند. هیچ ارگانی به اینجا رسیدگی نمی کند. برای رسیدگی به یک حادثه حتی شده تا یک یا دو روز معطل آمدن پلیس 110 مانده ایم.
انجام مقدمات اولیه اجرای طرح اسلام آباد
معاون اداری مالی شهرداری کرج از انجام مقدمات اولیه اجرای طرح هفت هکتاری اسلام آباد خبر داد و گفت: هم اکنون طراحی مقدماتی اجرای این سازه مسکونی تجاری توسط مجموعه ای از کارشناسان انجام گرفته است. رضاپور با بیان اینکه، در حال حاضر اجرای پروژه در مرحله تعیین درصد هزینه های اجرایی ساخت پروژه بین شهرداری و سرمایه گذار است، گفت: شهرداری کرج، توجه ویژه ای به امر سرمايه‌گذاري بخش خصوصي در اداره شهر به عنوان یکی از اولويت های اصلی در رونق ساختارهای فیزیکی شهر و اقتصاد شهری دارد.
بازسازی بافتهای فرسوده در

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود