هویت جوان در آیینه مجازی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت

تحولات پرشتاب فناوری ارتباطات در دو دهه اخیر، ساختار فرهنگی جوامع را بهگونهای دگرگون کرده که دیگر نمیتوان مرز روشنی میان فرهنگ بومی و فرهنگ جهانی ترسیم کرد.
فتانه محمودخانی / در این میان، شبکههای اجتماعی به یکی از مؤثرترین بسترهای شکلگیری و بازتعریف هویت فردی و جمعی، بهویژه در میان نسل جوان، تبدیل شدهاند. هویتی که پیشتر در بستر خانواده، آموزش و جامعه محلی شکل میگرفت، امروز در تعامل دائم با فضای مجازی و در معرض جریانهای فرهنگی متکثر جهانی قرار دارد.از منظر جامعهشناسی فرهنگی، هویت نسل جوان در دوران کنونی بیش از هر زمان دیگر سیال و رسانهمحور شده است. شبکههایی چون اینستاگرام، تلگرام، تیکتاک و ایکس (توییتر سابق) فقط ابزار ارتباط نیستند؛ بلکه به محیطی برای بازنمایی خود، نمایش سبک زندگی و ساختن «تصویر ذهنی از خویش» بدل شدهاند. جوانان در این فضا با انتخاب آگاهانه یا ناخودآگاه از میان نمادها و کدهای فرهنگی جهانی، به بازسازی هویت خود میپردازند؛ فرآیندی که هم فرصتآفرین است و هم تهدیدزا.از یکسو، شبکههای اجتماعی امکان دیدهشدن، تعامل و دسترسی برابر به منابع فرهنگی را برای جوانان فراهم کردهاند. در جامعهای که ساختارهای رسمی فرهنگی کمتر به نیازهای نسل جدید پاسخ دادهاند، این فضا نقش «میدان فرهنگی آزاد» را ایفا میکند؛ جایی که جوانان با زبان و بیان خود تولید محتوا میکنند، اندیشههای متفاوت را به اشتراک میگذارند و حتی جنبشهای فرهنگی تازهای را شکل میدهند. از این منظر، میتوان گفت شبکههای اجتماعی تا حدی به «دموکراتیزه شدن فرهنگ» کمک کردهاند.در مقابل، همین بستر میتواند تهدیدی برای انسجام فرهنگی و هویت ملی باشد. فرهنگ مصرفی، الگوهای زیستی بیگانه، تضعیف زبان مادری و رواج معیارهای زیبایی و موفقیت برگرفته از رسانههای جهانی، از جمله آسیبهایی است که در فضای مجازی بازتولید میشود. بسیاری از کاربران جوان، مرز میان واقعیت و بازنمایی را از دست دادهاند و درگیر نوعی «هویت مجازی» شدهاند که گاه با واقعیت شخصی و فرهنگی آنان در تضاد است. این شکاف میان هویت واقعی و مجازی، زمینهساز نوعی بیثباتی فرهنگی و سردرگمی ارزشی است.از بُعدی دیگر، شبکههای اجتماعی با گسترش فرهنگ شهرت لحظهای، ارزشهای سنتی را به چالش کشیدهاند. معیارهای اخلاقی مبتنی بر فروتنی و اصالت جای خود را به شاخصهایی چون تعداد دنبالکننده و میزان بازدید دادهاند. این جابهجایی ارزشها، بحران معنا در هویت جوانان را تقویت میکند؛ نسلی که میان جذابیت مدرنیت و فشار سنت، در جستوجوی توازنی تازه است.با این حال، شبکههای اجتماعی را نباید صرفاً عامل تضعیف فرهنگ دانست. ظرفیت فرهنگی این فضا در صورت ارتقای سواد رسانهای میتواند به ابزاری برای تقویت هویت ملی تبدیل شود. آموزش مهارتهای تفکر انتقادی، درک پیامهای رسانهای و آشنایی با سازوکار الگوسازی در فضای مجازی، از جوانان کاربران آگاه و مسئول میسازد. در چنین شرایطی، هویت فرهنگی نه در تقابل با رسانه، بلکه در تعامل خلاق با آن بازتعریف میشود. نهادهای فرهنگی و آموزشی نیز باید درک تازهای از زیست رسانهای نسل جدید پیدا کنند. مدارس، دانشگاهها و رسانههای ملی باید از رویکرد سلبی به فضای مجازی فاصله بگیرند و بهجای محدودسازی، بر توانمندسازی تمرکز کنند. تولید محتوای جذاب، بومی و در عین حال جهانیپسند میتواند زمینه را برای حضور فعال و خلاق جوانان در این فضا فراهم آورد. نسل امروز، مخاطب منفعل نیست؛ اگر ابزار و اعتماد لازم را در اختیار داشته باشد، خود به مروج ارزشهای فرهنگی بدل خواهد شد.در نهایت، شبکههای اجتماعی همانقدر که میتوانند هویت فرهنگی نسل جوان را دچار چالش کنند، ظرفیت بازآفرینی آن را نیز دارند. مسئله اصلی، نحوه حضور آگاهانه و هدفمند در این فضاست. آینده فرهنگ هر جامعه در گرو توانایی آن در ایجاد توازن میان اصالت سنتی و نوآوری دیجیتال است. اگر این تعامل هوشمندانه شکل گیرد، نسل جوان نه تنها از فرهنگ جهانی تأثیر میپذیرد، بلکه میتواند در بازآفرینی و جهانیسازی فرهنگ بومی نقشآفرین باشد.