وقتی ورزش به کالای لوکس تبدیل میشود
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت

هفته تربیت بدنی و ورزش، فرصتی است برای بازاندیشی در جایگاه ورزش در زندگی امروز ما؛ جایی که تحرک جسمی و نشاط اجتماعی، قربانی شتاب زندگی مدرن و دغدغههای معیشتی شده است.
دکتر مهدی جعفری/ ورزش در ذات خود نه یک تفریح لوکس است و نه امری فرعی، بلکه بخشی از سبک زندگی سالم و لازمه زیست اجتماعی پویا و متعادل به شمار میرود. با این حال، واقعیت امروز جامعه نشان میدهد که ورزش در نگاه بسیاری از مردم، به کالایی تجملی و پرهزینه تبدیل شده است؛ امری که تنها طبقهای خاص توان بهرهمندی واقعی از آن را دارند.در سالهای اخیر، گسترش باشگاههای خصوصی و تجاریسازی ورزش، موجب شده است تا بسیاری از شهروندان، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، از حداقل امکانات ورزشی نیز بیبهره بمانند. افزایش هزینههای ثبتنام در سالنها، کمبود فضاهای عمومی برای ورزش همگانی، و نبود حمایتهای سازمانیافته از فعالیتهای بدنی، ورزش را از ماهیت مردمیاش دور کرده است. در حالی که ورزش باید حق همگانی باشد، نه امتیازی طبقاتی؛ باید به عنوان بخشی از خدمات عمومی در دسترس همه اقشار جامعه قرار گیرد.امروز بیش از هر زمان دیگری، جامعه ما به نشاط اجتماعی نیاز دارد. بحرانهای اقتصادی، فشارهای روانی، و کمرنگ شدن روابط انسانی، همه و همه ضرورت بازگشت به ورزش را دوچندان کرده است. ورزش میتواند دریچهای به سوی امید، همبستگی و اعتماد اجتماعی باشد. مطالعات نشان میدهد که حتی فعالیت بدنی سبک، در کاهش اضطراب، افزایش بهرهوری کاری و بهبود سلامت روان مؤثر است. از این رو، ترویج ورزش همگانی نه یک اقدام حاشیهای، بلکه سرمایهگذاری بر سلامت ملی و رفاه عمومی است.نقش مدیریت شهری در این میان بسیار مهم است. شهرداریها و شوراهای شهر باید ورزش را در کنار خدماتی چون حملونقل و فضای سبز، جزو اولویتهای توسعه شهری بدانند. احداث پیادهراهها، مسیرهای دوچرخهسواری، پارکهای مجهز به وسایل ورزشی، و برگزاری برنامههای عمومی مانند «جمعههای ورزش»، اقداماتی است که میتواند ورزش را از چهاردیواری باشگاهها بیرون آورد و به میدان زندگی مردم بازگرداند.از سوی دیگر، رسانهها و نهادهای فرهنگی نیز باید در اصلاح نگاه جامعه به ورزش نقشآفرین باشند. تا زمانی که ورزش صرفاً به مدالآوری و رقابتهای قهرمانی تقلیل یابد، نمیتوان انتظار داشت مردم آن را جزئی از زندگی روزمره خود بدانند. ورزش قهرمانی ارزشمند است، اما بدون پایهای از ورزش همگانی و تربیت بدنی در مدارس، ثمرهای پایدار نخواهد داشت.تربیت بدنی در نظام آموزشی نیز باید از حالت نمادین خارج شود. مدارس، نخستین پایگاه پرورش فرهنگ ورزش در جامعهاند. هرچقدر در این مرحله، دانشآموزان به تحرک و بازیهای گروهی ترغیب شوند، در آینده جامعهای سالمتر و بانشاطتر خواهیم داشت. متأسفانه در بسیاری از مدارس، ساعت تربیت بدنی به فراموشی سپرده شده یا به دلیل کمبود فضا و امکانات، به شکلی صوری برگزار میشود. این در حالی است که تربیت بدنی نه فقط برای سلامت جسمی، بلکه برای رشد مهارتهای اجتماعی و روحیه همکاری میان نسل جوان ضروری است.ورزش اگر در دسترس باشد، به فرهنگی پایدار تبدیل میشود؛ اما اگر با تبعیض طبقاتی یا هزینههای سنگین همراه گردد، از هدف اصلی خود فاصله میگیرد. جامعهای که ورزش را تجمل بداند، دیر یا زود درگیر فرسودگی جسمی و روانی خواهد شد. در مقابل، جامعهای که ورزش را حق همگانی بشمارد، میتواند نشاط را به خیابانها، ادارات و خانوادهها بازگرداند.هفته تربیت بدنی فرصتی است برای یادآوری این حقیقت ساده: ورزش نه برای قهرمان شدن، بلکه برای بهتر زیستن است. اگر هر نهاد، از مدرسه تا شهرداری، سهم خود را در گسترش این فرهنگ بپذیرد، آنگاه ورزش از مرز سالنها فراتر میرود و به عادت روزانه مردم تبدیل میشود؛ عادتی که جسم را سالم، روح را امیدوار و جامعه را زنده نگه میدارد.