شهیدی که رؤیاهای همسرش را قیچی میکرد
سپیدارآنلاین: گروه اجتماعی
شهید دکتر عبدالحمید قاضی میرسعید همیشه میدانست که مسافر است، برای همین هیچوقت همسرش را به آیندهای که خودش در آن نبود دلخوش نمیکرد. با نگاهی پر از عشق و سکوتی مهربان رؤیاهای همسرش را قیچی میکرد، نه با حرف، با نگاه…
همسرش میگفت با من مثل یک ملکه رفتار میکرد، با احترام، با محبت. اما وقتی از آرزوها و فرداها حرف میزدم، آرام و بیصدا همهچیز را به امروز برمیگرداند؛ چون میدانست رفتنی است و نمیخواست من و حسین را به امید فردای نیامده دلخوش کند.خانهمان پر بود از صدای خندههای حسین کوچولو.😍 هر بار که حسین شیر میخورد و بازیگوشی میکرد، حمید کارهایش را کنار میگذاشت، مینشست و او را تماشا میکرد، دستهای کوچکش را میبوسید و قربانصدقهاش میرفت.در سفر به کردستان، وقتی دیدم مردم چطور او را دوست دارند و برادر حمید صدایش میزنند، فهمیدم عشق واقعی فقط برای ما نبود؛ همه پاوه برایش دل میسپردند.🤍
نامش تا ابد در خاطرههاست…