18 خرداد 1404
شماره خبر: 325861

روح‌الله اجلالی؛ پرچم‌دار مقاومت جوانان در میدان‌های مین

سپیدار‌آنلاین: گروه اجتماعی



واژه‌ها گاهی ناتوان می‌شوند در بیان عمق اندوه و بزرگی ایثار. چگونه می‌توان از جوانی نوشت که در آستانه بیست سالگی، در راهی قدم نهاد که پایانش شهادت بود؟ چگونه می‌توان روایتی تمام و کمال از روح‌الله اجلالی ترزنق داشت که زندگی کوتاهش، سرشار از درس‌هایی برای تمام نسل‌هاست؟
او از خلخال برخاست، از دیار مردان و زنان سخت‌کوش و بی ادعا، از جایی که طبیعت با صلابت خود، روح‌های بزرگ را می‌پروراند. دهم اسفندماه ۱۳۵۸، آغاز مسیری بود که روح‌الله در آن، سادگی و پاکی را با مسئولیت‌پذیری و شجاعت درآمیخت.
زندگی روح‌الله، شبیه زندگی بسیاری از جوانان آن دوره بود. تحصیل تا مقطعی مشخص، همراهی با خانواده در امور زندگی و سپس، رسیدن به سن سربازی؛ نقطه‌ای که بسیاری از جوانان ایرانی، با احساس مسئولیت نسبت به میهن، رخت سربازی بر تن کرده و آماده دفاع از مرزها و ارزش‌های کشور می‌شوند. روح‌الله نیز از این قاعده مستثنی نبود. او به عنوان سرباز ارتش، لباس مقدس خدمت پوشید، بی‌آنکه شاید بداند چه سرنوشتی در انتظار اوست.اعزام روح‌الله به دهلران، در سال ۱۳۷۸، سال‌ها پس از پایان رسمی جنگ، شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد. جنگ تمام شده بود، اما میدان‌های مین باقی مانده بودند. میراث تلخ هشت سال دفاع مقدس، در دل خاک مناطق مرزی، همچنان جان می‌گرفت. مین‌ها، این هیولاهای پنهان، بدون صدا و بی‌رحمانه، قربانی می‌گرفتند و امنیت را از مردمان این مناطق سلب می‌کردند. دهلران، یکی از کانون‌های این خطر بود؛ دشتی وسیع که هر وجبش می‌توانست حاوی مینی باشد که سال‌ها منتظر یک گام خطا نشسته بود.
روح‌الله در چنین محیطی خدمت می‌کرد. وظیفه او شاید پاکسازی مستقیم مین‌ها نبوده باشد، اما حضور در منطقه عملیاتی آلوده به مین، گشت‌زنی، نگهبانی و یا هر مأموریت دیگری در این مناطق، به خودی خود، یک نبرد روزمره با خطر بود. سربازان وظیفه در آن زمان، با کمترین امکانات و با اتکا به آموزش‌های اولیه و شجاعت ذاتی خود، در این مناطق پرخطر خدمت می‌کردند. آن‌ها قهرمانان گمنام پس از جنگ بودند که جان خود را در راهی فدا می‌کردند که شاید کمتر به چشم می‌آمد، اما اهمیتش کمتر از جبهه‌های خط مقدم دوران جنگ نبود.
دوازدهم آبان‌ماه ۱۳۷۸، روز موعود بود. روزی که روح‌الله، در منطقه دهلران، گام بر روی مینی نهاد که سال‌ها در انتظار او و امثال او کمین کرده بود. انفجار، ناگهانی و مهیب بود. صدای آن شاید در آن دشت وسیع محو شد، اما پژواک آن در دل خانواده و دوستان روح‌الله برای همیشه باقی ماند. ترکش‌ها، بی‌رحمانه جسم جوان او را در هم کوبیدند و روح پاکش، از قفس تن رها شد و به سوی معبود شتافت. روح‌الله در آستانه بیست سالگی، به شهادت رسید؛ شهادتی که گواهی بود بر ایثار و فداکاری او در راه حفظ امنیت و پاکسازی سرزمین مادری.
شهادت روح‌الله اجلالی، نباید تنها یک خبر یا یک نام در فهرست بلندبالای شهیدان این مرز و بوم باشد. شهادت او، یک پیام است. پیامی برای نسل جوان امروز که شاید دوران جنگ را تجربه نکرده‌اند. پیامی درباره مسئولیت‌پذیری، درباره از خودگذشتگی و درباره اینکه دفاع از وطن، تنها محدود به میدان‌های نبرد پر سر و صدا نیست. گاهی، دفاع از وطن در سکوت و مظلومیت پاکسازی مین‌هایی است که سال‌ها پس از جنگ، جان می‌گیرند.روح‌الله، با انتخاب مسیر سربازی و خدمت در مناطق مرزی، نشان داد که جوانی و شور زندگی، مانعی برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگ نیست. او پرچم‌دار مقاومت جوانانی بود که در میدان‌های مین، با خطراتی نامرئی دست و پنجه نرم می‌کردند. او نمادی از سربازان وظیفه‌ای است که در دوران پس از جنگ، در راه پاکسازی و تأمین امنیت کشور جان باختند و یادشان کمتر گرامی داشته شده است.
امروز، یاد و خاطره روح‌الله اجلالی ترزنق، در گلزار شهدای امامزاده عقیل اسلامشهر، آرامگاه ابدی او، زنده است. هر کس که قدم بر آن خاک مقدس می‌گذارد، باید بداند که هر سنگ قبری، داستان یک زندگی است؛ داستانی از ایثار، از خودگذشتگی و از عشقی عمیق به وطن. یادداشت برای روح‌الله، بیش از کلمات روی کاغذ است؛ فریادی است برای یادآوری اینکه امنیت امروز ما، به بهای خون جوانانی چون او به دست آمده است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود