آیندهای بدون آب، آیندهای بدون زندگی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت

شاید تصورش سخت باشد که روزی در خانههایمان شیر آب را باز کنیم و قطرهای نیاید، اما این سناریو نه تخیل علمی است و نه داستانی آخرالزمانی؛ واقعیتی است که اگر امروز جدی گرفته نشود، فردای ما را رقم خواهد زد.
فتانه محمودخانی- آب، این مایع بیرنگ و بیبو، ستون فقرات زندگی بر زمین است. بدون آن، نه کشاورزی معنا دارد، نه صنعت، نه سلامت و نه حیات. اما ما، آگاهانه یا ناآگاهانه، گویی در حال از دست دادن آن هستیم.ایران، سرزمینی کهن و دیرینه، همواره با کمآبی دست به گریبان بوده است. اما آنچه امروز با آن روبرو هستیم، چیزی فراتر از خشکسالیهای طبیعی است. ما در میانهی یک بحران تمامعیار زیستمحیطی ایستادهایم؛ بحرانی که اگر اکنون با آن مقابله نکنیم، فردا شاید دیگر فرصت مقابلهای نباشد.بر اساس گزارشهای رسمی، بیش از ۹۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر کشور مصرف شدهاند. سفرههای آب زیرزمینی یکی پس از دیگری در حال خشک شدناند. سدهایی که زمانی نماد آبادانی بودند، امروز به دریاچههایی بیآب شباهت دارند. در برخی مناطق کشور، مردم با تانکرهای سیار روزگار میگذرانند و در برخی دیگر، نزاعهای محلی بر سر دسترسی به آب، آرامش روستاها را بر هم زده است.چه شد که به اینجا رسیدیم؟ پاسخ ساده نیست، اما قابل شناسایی است. توسعهی بیضابطهی کشاورزی سنتی با الگوهای غلط آبیاری، شهرنشینی افسارگسیخته، مصرف غیرمسئولانهی آب در بخش خانگی و نبود سیاستهای جامع و بلندمدت در مدیریت منابع آبی، همه دست به دست هم دادهاند تا این سرمایهی گرانبها را تا مرز نابودی پیش ببرند.اما در کنار این خطاهای ساختاری، یک واقعیت تلختر نیز وجود دارد: بیتفاوتی عمومی. بسیاری از ما هنوز بحران آب را جدی نگرفتهایم. هنوز با خیال راحت شیر آب را باز میگذاریم، در شستن خودرو و حیاط زیادهروی میکنیم، و نقش خود را در این زنجیرهی هدررفت نمیبینیم. غافل از اینکه قطرهقطرههای امروز، سرنوشت سالهای آینده را میسازند.اگر اکنون نجنبیم، آیندهای خشک و خالی در انتظار ماست. مهاجرتهای گسترده از مناطق بیآب، نابودی زمینهای کشاورزی، افزایش فقر و بیکاری، و حتی بروز تنشهای اجتماعی و امنیتی، همگی پیامدهای محتمل کمآبی هستند. آیندهای که در آن، آب نه یک حق همگانی، بلکه یک امتیاز نایاب خواهد بود؛ کالایی که تنها برخی به آن دسترسی دارند و بسیاری دیگر در حسرت آن خواهند ماند.اما هنوز دیر نشده است. هنوز میتوان با بازنگری در الگوهای مصرف، اصلاح شیوههای مدیریت منابع، و آموزش عمومی، روند بحران را کند کرد و حتی تغییر داد. دولت باید با شفافیت و قاطعیت وارد عمل شود، اما مردم نیز باید مسئولیتپذیر باشند. فرهنگ مصرف آب باید از خانهها آغاز شود، از مدرسهها، از رسانهها، از هرجایی که میتواند ذهن و رفتار جامعه را شکل دهد.ما باید یاد بگیریم که آب، تنها یک منبع طبیعی نیست؛ یک امانت است. امانتی در دستان ما برای نسلهای آینده. اگر این امانت را به درستی حفظ نکنیم، آیندگان ما را نه بهخاطر کمبود آب، بلکه بهخاطر بیتفاوتیمان نخواهند بخشید.بیایید از همین امروز، از همین لحظه، سهم خود را در نجات آب ایفا کنیم. آیندهای بدون آب، آیندهای بدون زندگی است. و زندگی، چیزی نیست که بتوان به بهای غفلت، از دستش داد.