جامعه روحانیت باید در جایگاه رهبری گفتمان انقلاب قرار بگیرد
سپیدارآنلاین: گروه گفتگو
یک فعال سیاسی اصولگرا میگوید: دوستان ما در جریان اصولگرا در مقاطع انتخابات به هم نزدیک میشوند و گفتگو میکنند، اما زمانی که باید پیگیر کارها باشند، از هم پراکنده میشوند.
محمدحسین شریعتمدار: حضور جامعه روحانیت مبارز در شورای ائتلاف اصولگرایان پس از آن رقم خورد که برخی تشکلهای اصولگرا شرط شرکتشان در شورا را حضور و محوریت جامعه روحانیت مبارز اعلام کردند. پس از آن بود که شورای ائتلاف سعی کرد تا با دادن نقش داوری به این تشکل روحانی، اصولگرایان را برای نشستن دور یک میز قانع کند، البته نقشی که از نظر خیلی از گروههای اصولگرا باید نقش محوری میبود نه فقط نقش مشورتی. با این وجود همین نقش داوری آنقدر مبهم است که با گلایه هایی از سوی چهره های شاخص جامعه روحانیت هم روبرو شد.مرتضی طلایی درباره حضور جامعه روحانیت مبارز در شورای ائتلاف میگوید: ایده رهبری جامعه روحانیت در شورای ائتلاف به سرانجام نرسید و در نهایت جامعه روحانیت مبارز هم عنوان یکی از تشکیلات مرتبط با گفتمان اصولگرایی به جمع اضافه شد و در نتیجه جایگاهش به سطح داوری تقلیل یافت.او همچنین درباره شورای ائتلاف میگوید: دوستان ما در مقاطع انتخابات به هم نزدیک میشوند و گفتگو میکنند، اما زمانی که باید پیگیر کارها باشند، از هم پراکنده میشوند.
*آقای طلایی! جامعه روحانیت ابتدای امر در جلسات شورای ائتلاف حضور نداشت و پس از آنکه برخی گروههای اصولگرا بر حضور جامعه روحانیت تاکید داشتند و میخواستند جامعه روحانیت نقش محوری داشته باشد، برهمین اساس قرار شد این تشکل نقش داوری را در شورا ایفا کند. اما اخیرا در نشستی که جامعه روحانیت داشت؛ آیتالله موحدی کرمانی و آقای پورمحمدی از نادیده گرفته شدن نقش داوری جامعه روحانیت انتقاد کرده بودند و از مبهم بودن نقش جامعه روحانیت در شورای ائتلاف گلایهمند بودند. نقش جامعه روحانیت در شورا قرار است چگونه تعریف شود؟
به نظر میرسد ما در دو سطح به داوری نیاز داریم، اینکه شما فرمودید -جمع شدن جامعه روحانیت مبارز و دیگر گروههای اصولگرایی دور یک میز- از نظر من کار خوبی است، اما هنوز اینکه میخواهند نمایندگی جبهه انقلاب را پی بگیرند یا به عنوان یک تشکل سیاسی در زمان انتخابات دور هم جمع شوند یا برای اینکه جبهه انقلاب و جریانهای انقلاب در انتخابات پیروز شوند، کنار هم قرار بگیرند، این موارد بحثهایی است که متاسفانه در چند دهه گذشته هم دچار ابهام بوده است. به این معنا که دوستان ما در مقاطع انتخابات به هم نزدیک میشوند و گفتگو میکنند، اما زمانی که باید پیگیر کارها باشند، از هم پراکنده میشوند.
هیات داوری شورای ائتلاف باید در لیست نهایی نقش تعیین کننده داشته باشدبه نظر من هیئت داوری، زمانی که در موردی بین اعضای شورای ائتلاف اختلافی ایجاد شود، طبیعی است که باید به آن ارجاع دهند، در دور قبل هم این را داشتیم. به نظر میرسد که در این دوره یک سطح دیگر هم به آن اضافه شده است و برای رسیدن به ۳۰ نفر نهایی هیئت داوری باید نقش تعیین کننده داشته باشد. البته هیئت داوری با مدلی که دوستان شورای ائتلاف به دنبالش هستند، هم اکنون الزاما از جامعه روحانیت نیستند، این جمع از پایین به بالا شکل گرفته است و حتی ۱۰ نفر از لایههای گوناگون و اقشار مختلف مردم در هیئت داوری شرکت میکنند یعنی از مناطق مختلف و اصناف در این جمع هستند.
*یعنی اینها در کنار جامعه روحانیت داوری میکنند؟
این افراد قرار است در یک مکانیزم افراد را انتخاب کنند و سرانجام یک تیم ۱۰ نفره به ۱۰ نفر دیگری که شورای ائتلاف برای داوری تعیین کرده است، اضافه شوند. کارکرد این هیئت داوری در همان مقطعی است که اشاره کردم. به عبارت دیگر افراد داوطلب را به یک لیست ۳۰ نفره برسانند. اگر در موردی اختلاف دیده شد، این هیئت نظر میدهد و نظر آنها ملاک عمل میشود.
*یعنی جامعه روحانیت فقط در این مکانیزم قرار است نقش ایفاء کند؟
من اطلاع جزئی ندارم که بتوانم صحبت کنم.جامعه روحانیت باید در جایگاه رهبری گفتمان انقلاب قرار بگیرد
*با توجه به انتقادی که آقای موحدی کرمانی بیان کردند این داوری مبهم است و ...
موردی که شما اشاره فرمودید، اول دوستان ما اصلا صحبت نکرده بودند و الان هم که صحبت شد، من شنیدهام جامعه روحانیت مبارز حرفی را بیان کرد به این معنا که اجازه دهید جامعه روحانیت مبارز که در انتخابات ذینفع نیست، نقش رهبری جریانهای انقلابی را برعهده بگیرد. از نگاه من این ایده کار خوبی است، اینکه جامعه روحانیت مبارز سهم و نقشی در انتخابات نداشته باشد، اما در جایگاه رهبری گفتمان انقلابی قرار بگیرد.چرا جایگاه جامعه روحانیت باید به سطح داوری تقلیل پیدا کند
*خب چرا این پذیرفته نشد؟
من که در ائتلاف نیستم و نمیدانم که چرا پذیرفته نشد. من به واسطه ارتباطاتم و انگیزهای که دارم، این نکات را عرض میکنم و میخواهم بگویم که این ایده به سرانجام نرسید و در نهایت جامعه روحانیت مبارز هم عنوان یکی از تشکیلات مرتبط با گفتمان اصولگرایی به جمع اضافه شد و در نتیجه جایگاهش به سطح رسیدن در حد داوری تقلیل یافت.جبهه پایداری ساز همراه نبودن را می زنداین یک اشکال اساسی است که جریانهای انقلابی اصولگراها برای این موضوع یک ساز و کاری پیدا نمیکنند تا برای همیشه این موضوع را حل کنند. ما میبینیم که آنطرف (اصلاح طلبان) یک لیدر و رهبری دارند و سرانجام هم آن رهبر حرف نهایی را میزند و همه چشم میگویند، اما متاسفانه ما نگران این هستیم و اتفاقا شواهد و قرائنی هم وجود دارد که جبهههای مدعی اصولگرایی از جمله جبهه پایداری ساز همراه نبودن را میزند و خواهان جدایی میشود.
*آقای طلایی! خود این اتفاق و انتقادها یک شائبهای را ایجاد کرده است که جامعه روحانیت فقط به این عنوان پذیرفته شده است که گروههایی برای حضور در ائتلاف، شرط حضور جامعه روحانیت را گذاشته بودند، به شورای ائتلاف بیایند. در واقع از این طریق یک سری را برای آمدن به شورای ائتلاف راضی کنند، ولی بعدش به جامعه روحانیت نقش مهمی ندهند و کارهای خودشان را پیگیری کنند.من فکر نمیکنم، چون دوستانی که در شورای ائتلاف هستند، از نظر ماهیتی یکی هستند و دغدغه انقلاب و نظام را دارند. عرض کردم! زمانی ما میخواهیم آسیب شناسی بکنیم و زمانی هم خواهان ارزیابی هستیم. شخصیتی مانند آقای حدادعادل و دوستانی که در شورای ائتلاف هستند، کسانی نبودند که به جامعه روحانیت اعتقادی نداشته باشند و حالا به خاطر مصلحت پذیرفته باشند.باید یک مقدار به عقبتر برگردیم، بعد از انتخابات ۹۶ ، زمانی که دیدند آقای رئیسی رای نیاوردند و دیگر نامزدهای ریاست جمهوری مانند آقای قالیباف و جلیلی و دیگران را دور هم جمع کردند و سلسله جلساتی را برگزار کردند. سرانجام وقتی دیدند که آقای رئیسی به ریاست قوه برگزیده شدند، ایشان آمدند و این کاری که انجام داده بودند را به آقای حدادعادل محول کردند تا این نقش و رهبری برای ایجاد تعامل و همکاری میان نیروها و جبهه انقلاب افزایش پیدا کند.این خوب است و من نمیگویم خوب نیست اما کافی نیست. زمانی میتوانیم بگوییم که کافی است که اگر قرار است احزاب، جریانها، تشکلها و اعضای حقیقی جبهه انقلاب در انتخابات به یک لیست واحد برسند، دو کار را انجام دهند. اول اینکه به یک رهبری دست پیدا کنیم و این رهبری میتواند فرد یا نهاد باشد، دوم اینکه به صورت پیوسته در طول زمان این تشکیلات با هم ارتباط داشته باشند و گفتگو کنند و به یک ائتلافی از همه نیروها و جریانهای حاضر در انتخابات باشد. یک فضایی هم ایجاد کنند که همه جذب شوند، الان خیلی از دوستان هستند که جذب نشدند یا حتی دعوت نشدند.شورای ائتلاف خوب است اما کامل و جامع نیست
*مثلا چه کسانی دعوت نشدند؟
به نظرم خیلیها میتوانند باشند، خود ما به عنوان یک تشکیلات که در شهر تهران عقبه محلهای و منطقهای داریم و در مجموعه معتمدین شهر تهران گسترده هستیم و باید بگویم تنها مجموعهای هستیم که به صورت مویرگی در جامعه شبکه دارد. البته این حرف های من در مقام گلایه نیست. ما دعوا که نداریم.
*شما خودتان با شورای ائتلاف مذاکرهای نداشتید؟
با بعضی از دوستان صحبت کردیم، اما در نهایت فایدهای نداشت و در حدی که تکلیف داشته باشیم کار انجام دادیم. دوستان ما دنبال خدمت هستند و دنبال قدرت که نیستند. یک اشکالی که عموما به شکلگیری این مجموعه برای مدیریت انتخابات بود، این است که این افراد خودشان ذینفع هستند و این موجب آسیب پذیری و فروپاشی مجموعه میشود.
*شما نکتهای اشاره کردید که در واقع این ائتلافها در زمان انتخابات است و بعد این تشکیلات حفظ نمیشود. این تجربه قبلا هم در مورد جمنا و دیگر سازوکارهای انتخاباتی اصولگرا رخ داده است، فکر میکنید شورای ائتلاف بعد از انتخابات این نظم را داشته باشد تا بتواند جریان اصولگرایی را هدایت کند یا این شورا هم بعد از انتخابات، تمام میشود؟
ما آرزو میکنیم که این چنین باشد و بتوانند به یک جامعیتی دست پیدا کنند. شورای ائتلاف خوب است اما جامع و کامل نیست. ما معقتدیم که شورای ائتلاف باید سازوکاری پیدا کند تا رهبری نیروهای انقلابی اصولگرا ممکن شود. اگر ما چرایی فروپاشی جمنا را بررسی کنیم، متوجه میشویم که اشکالاتی در کار است که جمنا فرو میریزد. باید مواظب باشیم که این گونه نشود و خوب نیست که جبهه انقلاب در هر مقطعی تشکیلاتی را راهاندازی کند و بعد از مدتی این تشکیلات از بین برود.
منبع خبرآنلاین