پایگاه خبری و تحلیلی سپیدار آنلاین

در طی دفاع دوازده روز کشور در مقابل حملات ناجوانمردانه و وحشیانه دشمن صهیونیستی، اعضای کادر بهداشت درمان و سلامت ایران و تک‌تک نفرات تیم ملی سلامت بر سر قول و قرار خود با مردم ایران ایستادند و به انجام وظیفه در سنگرهای سلامت پرداختند.
احساس مسئولیت، همراهی، همدلی و ایثار اعضای تیم سلامت هزاران قصه و روایت در خود دارد. دراین‌میان برخی افراد با شجاعت، مدیریت، خلاقیت، نوع دوستی یا همدلی خود داستان‌هایی متفاوت و تاثیرگذار را رقم زدند که باید ماندگار شوند. مجموعه گفتگوهای «تاریخ شفاهی سلامت در دفاع ملی» تلاشی است برای روایت قطره‌ای از دریای بی‌پایان حماسه‌های خلق شده در طی این دوازده روز توسط اعضای رده‌های مختلف و رسته های شغلی متفاوت در ساختار نظام سلامت ایران.
روایتی از ابوذر سعیدی ، معاون خدمات پشتیبانی اورژانس استان البرز
همه مسلمانان جهان نسبت به جبهه استکبار و رژین صهیونیستی انزجار وجود دارد و همان قدر که تنفر داریم همان قدر ایستادگی و مقابله با این جبهه برای ما مقدس است . جبهه امروز من و همکارانم در بخش سلامت و درمان است خاطرم هست در همان لحظات اولیه که حمله رژیم صهیونیستی به مواضع ایران اتفاق افتاد اولین کاری که انجام دادم وضو گرفتم و نیت کردم در سنگر نجات جان مردم و در راه کمک رسانی به هم نوعانم مبارزه کنم .من علاوه بر اینکه یک نیروی اورژانس هستم در سمت معاونت اجرایی مدیریت اورژانس فعالیت می کنم ولی در شرایط نیاز و اظطراری همه ی ما به کمک نیروهای عملیاتی و به میدان می رویمخاطرم هست آن روزی که ساختمان سپاه استان مورد حمله قرار گرفت با توجه به حجم حادثه بدون اینکه از کسی و یا جایی اطلاعی داده شود از ستاد تیم های واکنش سریع اعزام و تیم های ارزیابی نیز در محل مستقر شدند و من به همراه پنج نفر از تکنسین های اورژانس با تجهیزات لازم با اتوبوس آمبولانسی که در همین ستاد اورژانس مستقر بود به سمت محل حادثه اعزام شدیم. وقتی در مسیر بودیم اتفاق جالبی افتاد که واقعا در خاطرم مانده و دوست دارم این موضوع رو بازگو کنم داخل شهر بودیم و به دلیل حادثه اذحام و ترافیک زیادی در مسیر ایجاد شده بود و یک موتور سوار که همسرش نیز بر ترک آن سوار برود از جلوی اتوبوس در حال حرکت بود و مدام تلاش می کرد مسیر رو برای اتوبوس باز کنه ، من با بلندگو از موتور سوار می خواستم تقاطع جلوتر رو ببنده تا مسیر برای حرکت اتوبوس باز بشه و این موتور سوار بدون اینکه کسی ازش خواسته باشه خود جوش در باز کردن مسیر به ما کمک می کرد دیدن این همدلی از مردم در اون شرایطی که شاید هر کسی به فکر خودش باید باشه برای من خیلی زیبا بود .وقتی به صحنه حادثه رسیدیم همه نیروهای امدادی و نیروهای هلال احمر بودند. وقتی رسیدم به طبقه اول رفتم مصدومانی که زیر آوار گرفتار شده بودند یک مصدوم تا سینه زیر آوار گیر کرده بود از سقف بتون ها و آوار هایی آویزان بود که هر لحظه ممکن بود دوباره بر سر مصدومان و امدادگران سقوط کنه اما غیرت ایرانی که در رگ امدادگران ما بود با از خود گذشتگی همه مصدومان را از زیر آوار خارج کردند. بعد از اقدامات اولیه برای اون مصدوم رگ گیری و به دستش سرم وصل کردم و به یکی از نیروهای هلال احمر دادم و تاکید کردم که این سرم برای بیمار حیاتیه. همین طور مصدومان که تعداد زیادی هم بود تریاژ و رسیدگی کردیم و مصدومان را به دفعات به بیمارستان شهید مدنی انتقال دادیم و دوباره برای کمک به بیمارستان برگشتیم و حدود 23 نفر را داخل اتوبوس تریاژ و تعیین تکلیف کردیم. در بیمارستان که بودم ناخودگاه چشمم به دست مصدومی افتاد و برام آشنا بود متوجه شدم این سرم رو من وصل کردم مصدوم یکم هوشیاری داشت کنار تخش رفتم حالشو پرسیدم و او نیز خوب من رو به یاد داشت خیلی حس خوبی بود که دیدم از اون شرایط نجات یافته و سالم و سلامت هست
دوست دارم صحبتی را با مردم و هم وطنانم داشته باشم که برای این عزیزان تسلی خاطر باشد . در شرایط بحرانی دستگاه ها هر یک وظایف خاصی دارند و آموزش ها و تدابیر لازم را در این شرایط سنجیده اند خوشبختانه در اورژانس 115 البرز اقدامات زیرساختی و آموزشی بسیار خوبی انجام شده است و همه ی کارشناسان آموزش دیده و کاربلد هستند و با آن تعصبی که همه کادر درمان دارند و هر ایرانی وظیفه خود می داند پای کار و در میدان برای کمک رسانی هستند و برای شرایط بحرانی آمادگی دارند و بر اساس سناریو ها در حوادث مختلف مانور های متعدد و عملیات های آموزشی مختلفی انجام شده و مردم نگرانی از این بابت نداشته باشند. ما برای این روزها و شرایط سخت پرورش یافته ایم و با ایمان راسخ و به پشتوانه مدد الهی در مقابل دشمنان پیروز خواهیم شد و ایران عزیز اسلامی همواره سرافراز خواهد ماند.