شهروند 26 ساله در محاصره گل ولای
سپیدارآنلاین: گروه حوادث ایران و جهان
جوان 26 ساله کرجی که حین قدم زدن در خیابانهای شهر در افکار و رویاهایش غرق شده بود، لحظاتی بعد خود را در محاصره انبوهی از گل و لای یافت و با توجه به عمق باتلاق، هر ثانیه احتمال غرق شدن و خفگی زیر آواری از لجن وجود داشت؛ آیا آونگ مرگ برای او نواخته شده بود؟!
این جوان کرجی که پیاده روی زمستانه اش به این حادثه پیچیده و مرگبار ختم شده بود، با داد و فریاد به دنبال یافتن کسی برای کمک گرفتن بود اما ظاهرا تا چند صد متری محل حادثه عابری وجود نداشت و اضطراب خفگی و غرق شدن نیز امانش را بریده بود. جوان 26 ساله که حالا گونه هایش سرخ شده بود و با دست هایش خود را به سمت بالا می کشید، متوجه صدایی شد که منبع آن جیب شلوارش بود؛ او آنقدر هول شده بود که اصلا حواسش به گوشی همراه نبود... پروردگار جهان روزنه ای جدید به روی او گشوده بود و مرگ، تقدیرِ نوشته شده او نبود... اولین چیزی به ذهن جوان خطور کرد، تماس با آتش نشانی کرج بزرگ بود... با دستانی لرزان 125 را شماره گیری کرد و پس از برقراری ارتباط با اپراتور آتش نشانی، با صدایی آمیخته به خوشحالی