4 تیر 1394
شماره خبر: 144469

زندگی نامه شهید سید مهدی یحیوی اعزامی از کرج به جبهه های جنگ تحمیلی

سپیدار‌آنلاین: گروه یادداشت

زندگی نامه شهید سید مهدی یحیوی اعزامی از کرج به جبهه های جنگ تحمیلی


در سال 1341 پا به دنيا گذاشت،او سومين پسر و پنجمين فرزند خانواده بود.از كودكي در دامان پر مهر مادر و توجهات پدر كه همراه با آموزش‏هاي مذهبي بود، بزرگ شد.
زندگی نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است:
نام و نام خانوادگی: سيد مهدي يحيوي
نام پدر: عبد الحسین
تاریخ تولد: 1341/1/12
محل تولد: البرز - کرج
دسته بندی شهید: پاسداران و سربازان، سرداران و امیران
تاریخ شهادت: 1362/1/23
محل شهادت: فکه - شرهانی
یگان: لشکر 27 محمد رسول (ص) - گردان یاسر
منبع: برادر شهید و سایت ساجد البرز
زندگي‌نامه سردار شهيد سيدمهدي يحيوي
در سال 1341 پا به دنيا گذاشت، او سومين پسر و پنجمين فرزند خانواده بود. از كودكي در دامان پر مهر مادر و توجهات پدر كه همراه با آموزش‏هاي مذهبي بود، بزرگ شد. از همان سنين كودكي با جلسات مذهبي و مسجد اُنس گرفت. اولين باري كه پا به كلاس گذاشت، در سن 6 سالگي بود. كه همراه با مادرش در كلاس‏هاي پيكار با بي‏سوادي شركت مي‏ كرد. بعد از سن 7 سالگي در دبستان مسلم بن عقيل (نورالحكما سابق) مشغول درس شد و تا كلاس پنجم در اين مدرسه درس خواند. پس از اتمام دوره راهنمايي به هنرستان صنعتي كرج رفت. اما به علت ضعف‏ هايي كه در اين دبيرستان بود راهي اصفهان شد و در يكي از هنرستان‏هاي صنعتي اصفهان مشغول به درس شد. بعد از دوره دوم هنرستان به علت برخي مشكلات مجدداً به كرج برگشت. بازگشت او مصادف بود با شروع انقلاب در ايران، اين دوران با قبل فرق مي‏كرد. چون دوراني نبود كه فقط به درس فكر كند. او به همراه دوستانش هنرستان را سنگر مبارزه عليه رژيم كردند و به هر نحوي كه بود با توزيع اعلاميه‏ هاي امام (ره)، پخش كتاب و عكس و نوار امام ايجاد بي‏ نظمي در شهر، رفتن به تظاهرات چه در تهران و چه در كرج، روزها پشت سرهم مي‏ گذشت. در اين ايام با ايجاد درگيري‏ هايي بين مردم و رژيم و نابودي‏ها به دست رژيم، حال ديگر زمان سازندگي بود. با فرمان امام (ره) با تشكيل جهاد سازندگي در آن مشغول به كار شد و به روستاها مي‏ رفت. در اين زمان بود كه دشمنان در غرب كشورمان با آهنگ خودمختاري كُرد شورش كردند. او با عده ‏اي از دوستان خود بدانجا رفت و براي دفاع از اسلام و انقلاب مشغول به نبرد شد. مدت 4 ماه در تكاب ديگر برادران با دشمنان جنگيد و بعد به كرج برگشت و به عضويت سپاه پاسداران در آمد. با شروع جنگ تحميلي در آبان سال 59 عازم جبهة جنگ شد و بعد از 2 ماه نبرد در آبادان و خرمشهر به كرج بازگشت. پس از چندي مجدداً عازم جبهه جنگ شد. او بارها دنبال فرصتي بود تا عازم جبهه‏ ها شود. چون خودش بارها گفته بود كه در خواب ائمه را ديده و به او گفته ‏اند به جبهه بيا تا ما را زيارت كني. در همين ايام بود كه به عنوان محافظ و پاسدار بيت امام انتخاب شد. او جزء اولين گروه بود كه عازم لبنان شد. بعد از 4 ماه در لبنان و با تلاش‏هاي بي‏ وقفه خود در راه صدور انقلاب و نابودي كفر و آمرزش رزمندگان لبناني به ايران بازگشت و مجدداً در شهر مشغول فعاليت شد. تا اينكه در اسفند ماه سال 61 بعد از عمليات والفجر مقدماتي مجدداً عازم جبهة جنگ شد. آري مهدي اين بار تصميم خود را گرفته بود. بايد به معبودش و معشوقش مي ‏رسيد و با اين تصميم عازم جبهه‏ هاي جنگ شد. او قبل از حركتش وعدة وصال يار را گرفته بود و قبل از رفتنش وصيت‏ نامة خود را نوشته بود و به روي نوار پياده كرده بود. او خودش به يكي از دوستانش گفته بود من چگونه و در كجا شهيد مي‏ شوم. و بالاخره زمان موعود فرا رسيد و با شروع والفجر (1) او آماده وصال شد و در همين عمليات به ملكوت اعلاء پيوست.
پيام او اين بود:
گزيده ‏اي از وصيت نامه شهيد سيد مهدي يحيوي
بسم رب‏ الشهداء و الصديقين اللهم الجعلني في‏زمره الشهداء
خدايا ميدانم كه مرگ و زندگي به دست قادر و تواناي توست و هر چه را تو مصلحت باشد من خواهان همان هستم (رضاً برضاك) اما آرزوي من حقير اين است و از تو مي خواهم كه مرگ مرا از اين دنياي فاني با شهادت در مسيرت به انجام برساني. آري اگر قطعه قطعه شوم و دوباره زنده شوم دست از خدا و اسلام و انبياء و ائمه اطهار دست برنخواهم داشت. بگذار براي رضاي خدا در خون خود بغلطم خوني كه مرا به هدفم تنها فاصله است. بگذار اين هرچه زودتر صورت گيرد. بگذار بدانند اين دلبستگان به اين دنياي فاني اين سلاطيم ظلم و جور اين ظالين‏ها و مغضوبين اين شياطين جاني و خيانت پيشگان پست، آري بدانند كه ما شيعه علي )ع) و از تبار حسينيم و كربلاها بپا خواهيم كرد و اين سخن را با ريختن خونمان و قطعه شدن بدنمان در روز عاشوراي مان به اثبات خواهيم رساند (كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا) و شاهد من شهداي عصرمان است، شهدايي كه براي رسيدن به لقاء‏الله ثانيه شماري مي‏ كردند و هميشه براي اين تحول بزرگ و آزادي از اين زندان و اين عروج والاي معنوي آماده بودند. و از شما اي مادر و خواهر و برادر تقاضا مي‏كنم به اسلام و قرآن و ولايت اهميت و ارزش قائل شويد و بيش از هر چيز به فكر آنها باشيد. مبادا روح شهداء را بيازاريد كه خشم خدا شامل تان مي‏ شود .با دوستان خدا دوست و با دشمنانش دشمن باشيد. خود جدا كننده صفت حق و باطل باشيد، نه انسان‏هاي بي ‏تفاوت.
والسلام عليكم و رحمه‏ الله و بركاتهسيد مهدي يحيوي

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود