زردی من از تو، سرخی تو از من...
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
میخواهم از هلهله شادی پیر و جوان بگویم که "زردی من از تو، سرخی تو از من" میخواندند ... از آنهایی که آجیل مشکلگشا پخش میکردند ... و دخترهایی که برای شنیدن یک حرف دلگرم کننده فالگوش ایستاده بودند...
احسان فلاحت پیشه -سپیدار نیوز/وقتی کتابهای تاریخی را ورق میزنی در سطر سطر آن میتوانی فرهنگ کهن و غنی ساکنان فلات ایران را با تمام وجود حس کنی.احساسی که ما را به تکاپو وا میدارد تا بیشتر فکر کنیم و بیشتر بدانیم و ببینیم، جز داشتههایی مکتوب در پیکره فرهنگ و تمدن باستان، اکنون بعد از گذشت چندین سده در شریان حیات صنعتی در کالبد افسون شده امروزی چه در دست داریم.ساکنان ایران زمین مردمانی شاد و پرنعمت بودند، تقویمی داشتند که در آن هر سال دوازده ماه و هر ماه سی روز تمام داشت.سی روز ماه هر یک نامی داشت که به آن نام خوانده میشد، هرمزد روز، و همن روز، اردوهشت روز، شهرور روز، خرداد روز، سروش روز، مهر روز، زامیاد روز و...هر دوازده ماه هم نامی داشت که در نامهای سی گانه روزها تکرار میشد.آریاییهای ساکن در فلات ایران، هرگاه که نام روز و ماه یکی میشد آن روز را جشن میگرفتند.در این دوره آریاییها هند و ایرانی بنابر آیین اوستایی برای روشنی و آتش، نور و خورشید احترام و تقدس زیادی قائل بودند.آنها نور را مظهر زندگی و رویش، پاکی و تجلی وجودی خداوند میدانستند.پرستشگاههای آریاییهای کهن و قبله ایرانیان باستان رو به سوی نور و روشنایی داشت.نمازگزاران در عبادتگاهها رو به سوی آتش فروزان میایستادند و در خارج از عبادتگاه رو به سوی خورشید دستها را به سوی معبود یگانه دراز میکردند.امروزه از میان تمام جشنهای آتش مثل، «آذرگان» در نهم آذر ماه و «شهریورگان» یا «آذرجشن» تنها «جشن سوری» معروف به «چهارشنبه سوری» و نیز «جشن سده» برایمان به یادگار مانده است.چهارشنبه آخر سال نزد ایرانیان، سنتی كهن است كه ایرانیان كهن براین باور بوده اند كه فروهر ( دلاور حفاظت كننده) در آغاز این روز به زمین می آید وبركت و نیك روزی را برای خاندان خود به ارمغان می آورد. ایرانیان باستان برای راهنمایی فروهر بر سردر خانه های خود آتش می افروختند و شعله های این آتش را از آتشدان خانه فراهم می ساختند تا بتوانند خاندان خویش را بیابند .چون در ایران كهن روزهای هفته رایج نبوده است از این رو آتش افروزی پیش از نوروز و در سه شنبه شب آخر سال انجام نمی گرفته است بلكه پیش از 360 امین روز سال انجام می شد كه بعدها این سنت در سه شنبه های آخر سال به عنوان چهارشنبه سوری برجا مانده است .ایرانیان گاه این آتش را بر روی بام وگاه در كوچه و گاه درمعابر برپا می كردند كه تعداد گله های آتش باید به شمار عدد مقدس سه و هفت می رسید و به معنای روشنایی و سمبل گفتار نیك، رفتارنیك و پندار نیك بوده است. آیین هایی كه امروز از چهارشنبه سوری به یادگار مانده دچار تحول ساختاری شده و جای خود را به برخی رفتارهای پرخطر چون استفاده از مواد محترقه و آتش زا داده است.این آیین در ایران باستان مظهر آرامش، عشق ورزی و زندگی بوده و مردم در این گردهمایی روزهای پایانی سال فرصتی می یافتند تا با نمادهای این جشن پالایش درون كنند و پیوندهای انسانی را تقویت كنند.این مراسم امروز بدون درك مناسبی از محتوا با مواد محترقه، سلب آسایش مردم و رفتارهای نادرستی گره خورده كه با خرده فرهنگ های اخلاقی جامعه همخوانی ندارد.مفهوم سرور و جشن در ایران باستان به معنای همایش انسانی هدفمند با تقویت نیروهای همراستا برای پیگرد مسایل و موضوعات روز بوده و از اینكه ایران در قرن ها قبل تفكر مترقی بهره وری حداكثری از توان فكری و یدی انسانی داشته باید برخود بالید.آنچه مسلم است نسل جوان امروز نیز نیازمند اجتماعات شاد و هدفگرا است، محافلی كه ایده های نو را به افراد منتقل كرده و در قبال آن تخلیه هیجانی و احساسی را نیز از طریق روش های منطقی در پی داشته باشد.می طلبد كه نخبگان فكری و فرهنگی جامعه با بازنگری مجدد بر فرصت های ملی و فرهنگی با برنامه های كارآمد ضمن مهار آسیب های احتمالی و اصلاح رفتارهای پرخطر در چهارشنبه پایانی سال با برنامه ای هدفمند تهدیدهای موجود را به سمت فرصت سازی در این مناسبت ها پیش ببرند.