14 مهر 1404
شماره خبر: 332267

فرهنگ بی‌صدا اما زنده

سپیدار‌آنلاین: گروه یادداشت

فرهنگ  بی‌صدا اما زنده


فرهنگ، ریشه و روح یک جامعه است؛ عاملی که به حیات اجتماعی معنا می‌بخشد و مسیر حرکت ملت‌ها را تعیین می‌کند.
سید محمد حسینی/ جامعه‌ای که فرهنگ را در اولویت برنامه‌ریزی خود قرار دهد، از آسیب‌های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی در امان‌تر است؛ اما زمانی که نهادهای فرهنگی از بطن جامعه فاصله بگیرند، تصمیم‌ها رنگ واقعیت به خود نمی‌گیرد و به گزارش‌ها و مصوبات بی‌اثر محدود می‌شود.در این میان، شورای فرهنگ عمومی یکی از مهم‌ترین ساختارهایی است که می‌تواند نقش پیشران در هماهنگی و سیاست‌گذاری فرهنگی ایفا کند. فلسفه‌ وجودی شورا، هم‌اندیشی نخبگان و متخصصان برای رصد و حل چالش‌های فرهنگی جامعه است؛ اما واقعیت میدانی نشان می‌دهد که این شورا در بسیاری از شهرها از مأموریت اصلی خود فاصله گرفته است. جلسات آن اغلب به گزارش عملکرد دستگاه‌ها محدود می‌شود و از گفت‌وگوی خلاقانه و مردمی تهی است.غیبت فرهنگیان، هنرمندان و اصحاب رسانه در ترکیب شورا، خلأیی جدی در مسیر تصمیم‌سازی فرهنگی پدید آورده است. این گروه‌ها، نمایندگان واقعی مردم در میدان فرهنگ‌اند؛ کسانی که با زبان هنر و رسانه، می‌توانند پیام شورا را به جامعه منتقل و بازخورد مردم را به تصمیم‌گیران بازگردانند. حذف یا نادیده‌گرفتن آنان، شورا را از پویایی تهی می‌کند و موجب می‌شود فاصله‌ی میان سیاست‌های فرهنگی و واقعیت‌های اجتماعی هر روز بیشتر شود.با این حال، هنوز می‌توان امیدوار بود. شوراهای فرهنگ عمومی، اگر به رسالت خود بازگردند و از ظرفیت‌های مردمی بهره بگیرند، قادر خواهند بود نقش تعیین‌کننده‌ای در ترمیم بافت فرهنگی جامعه ایفا کنند. این بازگشت، در گرو چند اصلاح اساسی است:نخست آنکه شورا باید از حالت اداری خارج شود و به «محفل اندیشه‌ورزان فرهنگ» تبدیل گردد؛ جایی برای تضارب آراء و شنیدن صداهای گوناگون. حضور فرهنگیان، دانشگاهیان، هنرمندان و فعالان رسانه‌ای نه تنها به غنای تصمیم‌ها می‌افزاید، بلکه اعتماد عمومی را نیز تقویت می‌کند.دوم، شورا باید به میدان جامعه بازگردد. نشست‌ها و مصوبات نباید پشت درهای بسته بماند. ارتباط مستقیم با مردم، تشکل‌های فرهنگی و گروه‌های مردمی، به تصمیم‌ها عمق و مشروعیت می‌بخشد. شورا می‌تواند با برگزاری نشست‌های تخصصی در مدارس، دانشگاه‌ها و فرهنگسراها، نبض فرهنگی جامعه را در دست بگیرد.سومین نکته، پاسخ‌گویی و شفافیت است. شورای فرهنگ عمومی زمانی اثرگذار خواهد بود که خروجی جلساتش برای مردم ملموس باشد. ارائه گزارش‌های شفاف، پیگیری اجرای مصوبات و سنجش اثرگذاری آنها، نه‌تنها اعتماد عمومی را تقویت می‌کند بلکه نهاد شورا را از حالت نمادین به کارکردی واقعی تبدیل می‌سازد.فرهنگ یک پدیده زنده و پویاست و با دستور و ابلاغ رشد نمی‌کند. همان‌گونه که یک نهال برای رشد نیازمند نور و آب و مراقبت است، فرهنگ نیز بدون حضور و مشارکت فعال مردم به ثمر نمی‌رسد. شورای فرهنگ عمومی می‌تواند بذر این مشارکت را در خاک جامعه بکارد؛ مشروط بر آنکه باور کند فرهنگ در میدان زندگی جریان دارد، نه در صورت‌جلسات.در پایان باید گفت، اصلی‌ترین سرمایه شورا، انسان‌های اهل فرهنگ‌اند؛ آنان که در مدرسه، مسجد، رسانه، تئاتر، کتابخانه و حتی کوچه و بازار، چراغ فرهنگ را روشن نگاه داشته‌اند. اگر صدای آنان در شورا شنیده شود، می‌توان به آینده‌ای امیدوار بود که در آن تصمیم‌های فرهنگی نه روی کاغذ، بلکه در متن زندگی مردم اثر بگذارد.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود