8 مهر 1393
شماره خبر: 130285

دین مشکل اساسی بشر را می‌داند

سپیدار‌آنلاین: گروه اجتماعی

دین مشکل اساسی بشر را می‌داند


یک استاد فلسفه گفت: دین مشکل اساسی بشر را می‌داند و برای حق‌طلبی انسان‌ها آمده است و باید گفت که مشکل انسان امروزی جهل نیست بلکه غفلت است و اگر کسی به سمت خدا حرکت کند این هدف دست‌یافتنی است.
رسول رسولی‌پور، عضو هیات علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی در اولین نشست از سلسله نشست‌های «معرفت و معنویت»، گفت: ‌اساس تعلیم یادگیری نیست بلکه یادآوری است؛ چنانچه ادیان نیز برای یادآوری و آگاهی‌بخشی انسان‌ها آمده‌اند نه برای شناسایی و معرفت‌بخشی. وی با بیان این‌که «هدف فلسفه، معرفت‌بخشی است» خاطرنشان کرد:‌ فلسفه در قبال شناخت موضوعات به ما کمک می‌کند و تکنیک‌هایی برای دیدن درست محیط و شناسایی آن به ما می‌آموزد. رسولی‌پور افزود:‌ هدف‌گذاری دین، بیداری انسان‌ها و دوری از غفلت و خواب است که اصطلاحاً به آن «یقظه» می‌گویند و دین انسان را زنده می‌کند و به او حیات می‌دهد. رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی با اشاره به تفسیر صدرالمتألهین از سوره‌ نور گفت: ‌اگر کسی اراده حکمت‌آموزی دارد و به دنبال حکمت است باید فطرت اولیه موجود را تقویت کند و به رشد برساند و فطرت ثانویه را به وجود آورد؛ که این بیانگر تفاوت جدی بین فلسفه و حکمت الهی (دین) است؛ چراکه فلسفه متکفل شناسایی و شناخت خدا، محیط، انسان و همه موضوعات اطراف است اما هدف اصلی دین، این شناساندن نیست. رسولی‌پور با اشاره به این‌که ‌«افلاطون و ارسطو برای تعلیم بشریت کافی هستند» تصریح کرد: دین یک تشخیص و یک تجویز درست است و پیامبران کاری می‌کنند که از عهده‌ی این‌ها (فلاسفه) بر نمی‌آید. وی اظهار کرد: دین مشکل اساسی بشر را می‌داند و ادیان، انبیاء را برای برطرف نمودن این مشکل فرستاده‌اند ولی مشکل ما جهل نیست بلکه غفلت است وعلم در برابر جهل نیست بلکه در برابر عناد و لجاجت و در برابر کوری است. رسولی‌پور ادامه داد: جهل مقدس است و نادانی چیزی است که سقراط به آن افتخار می‌کند و می‌گوید «من می‌دانم که نمی‌دانم» و نخواستن به دانستن عیب است، نخواستن از غفلت می‌آید و ادیان برای حق‌طلب شدن انسان‌ها آمده‌اند و اگر کسی به سمت خدا حرکت کند، خود این مسیر راهی نیست؛ بلکه مشکل ما اساساً این است که بنا نداریم حرکت کنیم. عضو هیات علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی خاطرنشان کرد: ‌ادیان به دنبال معنویت‌بخشی و یک معرفت انضمامی هستند نه یک معرفت انتزاعی ولی فلسفه یک معرفت انتزاعی است که از طریق آن یک‌سری مفاهیم کلی تبیین می‌شود، اما دین به دنبال معرفت انضمامی است که معنویت ملزم به این معرفت است و خود معنویت یعنی سفر.
وی با بیان این‌که «دو سیر آفاقی و انفسی وجود دارد» گفت: سیر در آفاق یعنی سیر بیرونی و سیر در انفس یعنی سیر درونی، حرکت درون و محیط هر دو لازم است؛ چراکه حرکت درونی صورت نمی‌گیرد مگر این‌که حرکت محیط صورت گیرد و نقش «دیگری» اینجا اهمیت پیدا می‌کند که من خودم را در چهره‌ دیگری می‌بینم و این دیگری هم خودِ من را به من نشان می‌دهد و با دیدن دیگری حس می‌کنیم که باید حرف بزنیم و حرکت کنیم. رسولی‌پور خاطرنشان کرد: معرفت مساوی با فضیلت نیست بلکه معرفت مقدمه‌ فضیلت است و انسانیت انسان به سفر و حرکت است و به قول مرحوم شریعتی در کتاب «فلسفه بودن و شدن»، به شدن است. وی اظهار کرد: انسان در حال حرکت دارای دغدغه و اضطراب و بی‌قراری است، انسان اعتنا و توجه دارد و به تعبیر ملاصدرا انسان باید به چیزی غیر از فطرت اولیه تغییر کند؛ چراکه اگر بتوان به فطرت اولیه بازگشت کنیم به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی در طبقه هم‌کف بهشت قرار می‌گیری اما آنهایی که به معرفت انضمامی می‌رسند و حرکت دیگری را آغاز می‌کنند در پروژه‌ نصر الهی مشارکت می‌کنند. رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی با قرائت آیه‌ی « إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم »سوره محمد آیه 7 ‌تصریح کرد:‌ باید در این خلقت و آفرینش نقشی ایفا کنیم و گوشه‌ای از کار را بگیریم و همان‌طور که از نقش خاک در می‌آییم، باید از نقش تماشاگری فیلسوفان نیز در بیائیم و به نقش بازیگری برسیم وفیلسوفان تماشاگران این عالم هستند و خوب نگاه می‌کنند؛ تماشاگری کافی نیست؛ آنچه که دین و خدا از ما می‌خواهد بازیگری است. رسولی‌پور افزود: انسان مسافر طبق آیه « إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَی رَبِّی » انسانی است که دائماً در حال حرکت است و در مسافر بودن، نقش حرکت، فطرت ثانی و مشارکت در پروژه‌ نصر،‌ رفتن آن مهم است مقصد مشخص نیست؛ چون اصلاً مقصد نهایت ندارد و حرکت‌های مکانی مقصد دارد و این مسیر مقصد نهایی ندارد و حیات ما به این حرکت وابسته است و دغدغه اصلی و نهایی ما خداست. وی با بیان این‌که «معنویت بدون معرفت حاصل نمی‌شود ولی توقف در معنویت مراد خالق ما نبوده است» گفت: به تعبیر من معرفت انضمامی یعنی « إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ » بقره سوره 156، یعنی زندگی ما ملزم شده به «دیگری» که این دیگری، شما (جلوه‌های آن دیگریِ بزرگ) هستید؛ چون شما هدیه مقدس از جانب خدا دارید که آن نفخه الهی است. عضو هیات علمی گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: ادیان الهی جعل معنا نمی‌کنند انبیاء آمدند که آن معنای گمشده را نشان دهند، یعنی جریان ادیان ابراهیم، جریان معنایابی است و جریانات نوظهور معنوی جعل معنا می‌کنند و معناسازی می‌کنند. وی ادامه داد: جریانات نوظهور معنوی در سالم‌ترین شکل، انسان را به فطرت اولیه خود برمی‌گردانند ولی تأثیر مدیتیشن، یوگا، مراقبه و این‌که چطور از این شلوغی رها می‌شوی و به ٱن زلالی و پاکی می‌رسی کافی نیست و دریافتن و رسیدن به فطرت اولیه خیلی خوب است اما ما نیامده‌ایم همان چیزی که بودیم، بمانیم. رسولی‌پور در پایان گفت: خدا ما را با فطرت اولیه خلق کرده که با تقویت این فطرت، فطرت ثانوی خلق کنیم و ممکن است که جریانات نوظهور معنوی ما را به فطرت اولیه خود برگردانند اما وظیفه‌ انبیای الهی فراتر است که جمله‌ ملاصدرا بیانگر این مطلب است که ما را به حرکت، شدن و فعلیت بیندازند و نقش آفرینشگری و بازیگری را ایفاء کنیم.

منبع ایسنا

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود