14 مهر 1404
شماره خبر: 332293

«بخوانیم» چون وطن در مطالعه زنده می‌ماند

سپیدار‌آنلاین: گروه گفتگو



در هر کتاب، چیزی هست که به ما می‌گوید «تو تنها نیستی». کسی پیش از تو این واژه را نوشته، این جمله را زمزمه کرده و این درد را فهمیده است؛ و همین حس و همین پیوند، مولفه‌ای است که وطن را زنده نگه می‌دارد.
حسن نیکبخت؛ شاعر، پژوهشگر و مستندساز در گفت‌وگو با ستاد خبری سی‌وسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، درباره اهمیت شعار این رویداد اشاره کرد: بعضی واژه‌ها مثل رودخانه‌اند. آرام می‌گذرند، اما چیزی را در دل خود حمل می‌کنند که اگر گوش بدهی، صدایش را می‌شنوی. شعار امسال هفته کتاب برای من مثل همین رودخانه است. «بخوانیم برای ایران» یعنی در روشنای واژه‌ها سکونت کنیم، یعنی در دل این خاک، با زبان زندگی کنیم. نه برای اینکه چیزی را فتح کنیم، بلکه برای اینکه چیزی را حفظ کنیم؛ چیزی لطیف و انسانی. «بخوانیم» چون وطن در مطالعه زنده می‌ماند؛ در سکوت کتابخانه‌ها، در نور کم اتاق‌های مطالعه، در واژه‌هایی که آرام خوانده می‌شوند، وطن نفس می‌کشد.نویسنده کتاب «دل به دریا زدن: کوله‌باری از یک عمر خاطرات میلاد کیایی» درباره اهمیت «مطالعه» گفت: ایران، برای من فقط یک سرزمین نیست؛ جایی ا‌ست که واژه‌ها در آن معنا پیدا می‌کنند. وقتی مطالعه می‌کنم، حس می‌کنم که دارم در خاک قدم می‌زنم، در باد نفس می‌کشم، در نور راه می‌روم. «خواندن» نوعی بازگشت است؛ بازگشت به جایی که شاید از آن دور شده‌ایم، اما هنوز می‌توانیم به آن نزدیک شویم. این شعار، دعوتی ا‌ست به همین بازگشت: بازگشت به حضور، به پیوند، به سکونت شاعرانه در جهان. مطالعه راهی ا‌ست برای ماندن در وطن، حتی وقتی فاصله‌ها زیاد شده‌اند.نیکبخت اضافه کرد: گاهی فکر می‌کنم کتاب‌ها مثل درخت‌اند و ریشه، تنه و سایه دارند. وقتی کسی کتابی را می‌خواند، انگار زیر سایه‌ درختی نشسته که پیش از او کسی آن را کاشته است؛ و اگر خودش هم کتابی بنویسد، سایه‌ای برای دیگری خواهد بود. «بخوانیم برای ایران» یعنی این چرخه را زنده نگه داریم؛ چرخه‌ای از کاشتن، خواندن، نوشتن و دوباره کاشتن. یعنی ایران را نه فقط با سازه‌ها، بلکه با سایه‌ها بسازیم. وطن در سایه واژه‌ها دوام می‌آورد.
این مستندساز در بخش دیگری از این گفت‌وگو به معناهای مستتر در دل شعار «بخوانیم برای ایران» اشاره کرد و ادامه داد: در روزگاری که صداها بلندند، اما معناها کم‌رنگ شده‌اند، خواندن شاید تنها راهی باشد برای شنیدنِ آنچه گفته نشده، برای لمس آنچه پنهان مانده و برای دیدن آنچه در سکوت رشد کرده است. این شعار برای من مثل زمزمه‌ای ا‌ست در دل کوه: آرام، اما ماندگار. خواندن، یعنی گوش دادن به این زمزمه‌ها، یعنی پذیرفتنِ سکوت به‌عنوان بخشی از گفت‌وگو. به طور کل اما مطالعه شکلی‌ است از حضور در وطن؛ حضوری بی‌ادعا، اما عمیق.وی ادامه داد: گاهی فکر می‌کنم آنچه ما از گذشته داریم، نه فقط خاطره‌، بلکه واژه‌هایی‌ است که در دل شب زمزمه شده‌اند. کتاب‌هایی که در خانه‌های کوچک خوانده شده‌اند، جمله‌هایی که در حاشیه دفترها نوشته شده‌اند، قصه‌هایی که مادران برای فرزندانشان گفته‌اند. این‌ها رشته‌هایی‌ است که ما را به هم وصل می‌کند. اگر این رشته‌ها پاره شوند، اگر خواندن متوقف شود، آن پیوند آرام میان نسل‌ها هم آرام‌آرام محو می‌شود.
نیکبخت همچنین به توضیح بیشتر معنای «خواندن» پرداخت و گفت: هر کتابی که خوانده می‌شود، مثل چراغی‌ است که در یک اتاق روشن می‌شود و اگر چراغ‌ها خاموش شوند، نه فقط تاریکی می‌آید که راه‌ها نیز گم می‌شوند. خواندن یعنی روشن نگه داشتن مسیرهایی که پیش از ما کسی در آن قدم زده است. یعنی حفظ نشانه‌هایی که اگر نباشند، دیگر نمی‌دانیم از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟ این شعار، دعوتی ا‌ست به روشن نگه داشتن آن چراغ‌ها؛ به حفظ نشانه‌ها و به نگه‌داشتن رد پاها.وی افزود: در هر کتاب، چیزی هست که به ما می‌گوید «تو تنها نیستی». کسی پیش از تو این واژه را نوشته، این جمله را زمزمه کرده و این درد را فهمیده است؛ و همین حس و همین پیوند، مولفه‌ای است که وطن را زنده نگه می‌دارد. وطن، فقط خاک نیست؛ وطن، آن واژه‌ای ا‌ست که در دل شب، کسی برای خودش زمزمه کرده و دیگری آن را سال‌ها بعد خوانده و فهم کرده است.نیکبخت همچنین با توصیه به مخاطبان این گفت‌وگو برای دقیق شدن در معانی نهفته در دل شعار «بخوانیم برای ایران» ادامه داد: واژه‌هایی که در تنهایی خوانده شدند، جمله‌هایی که در دل شب‌ها به نگارش درآمدند و کتاب‌هایی که در سکوت ورق خوردند، همگی حافظه‌ لطیف یک ملت‌اند. اگر ایران بخواهد در جهان بدرخشد، باید در دل واژه‌ها سکونت کند. فراموش نکنیم که روشنایی همیشه از زبان آغاز می‌شود و وطن در مطالعه زنده می‌ماند.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود