داستان آنها که نورچشمی نیستند
سپیدارآنلاین: گروه مردم و مسئولین
سال هاست مخالفت مسئولان کرجی با رعایت اصل صداقت به امری رایج تبدیل شده و بند پ اولویت همه تصمیم گیری ها شده است. آنها در ارائه عملکرد ضعیف یکدیگر را مقصر می دانند و اتحاد مستحکمی در انجام امور میان آنها مشاهده نمی شود،
این در حالی است که برای تبدیل وضعیت چند نفر از پرسنل شهرداری کرج که به قانون متوسل شدند دارای وحدتی هستند که نظیر این وحدت در خدمت رسانی به مردم مشاهده نشده است! این افراد کسانی هستند که پس از شش سال انتظار برای رسیدن به حقوق خود ناخواسته بازیگر دست این مسئول و آن مسئول شده اند. نامه ای که پس از رسیدن به هر مسئول با "چی کارش کنم بده بغلی" مواجه می شود و در آخر نیز آنقدر زیرکانه نامه ابطال می شود که نمی توان در این معادله چند مجهولی x و y ها را پیدا کرد! به راستی صورت این مسئله چگونه پاک شد؟! اگر مسئولان ذره ای از این توانمندی ها را در خدمت رسانی به کار گیری می کردند شاید هم اکنون شهری قانونمند و فرهنگ مدار داشتیم. به نظر می رسد همه مسئولانی که آمده اند و رفته اند، بازی گردانانی خوب هستند؛ معابر را برای رابطه دارها باز می کنند و آنها که دستشان به جایی بند نیست، حیران و سرگردان از این سو به آن سو، تاب می خورند! آری؛ موضوع داغ این روزها موضوع پژمان جمشیدی ها وعلی کریمی هاست، موضوع توپ چرخان و بازی کردن است! مسئولان این شهر را می توان نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش اول فیلمی به نام "صداقت، دروغی بزرگ" است کنیم؛ فیلمی که این روزها همه شاهد آنیم و مدت هاست از پرده سینمای شهر و استان پایین نمی آید! برادران دینی من، در دین اسلام رعایت انصاف و عدالت به شدت تاکید شده. حتی اگر اعتقاد به دین اسلام و ارزش های اسلامی دارید از روی این بند به آدمها نظر کنید. کوه را به کوه می رسانید تا آدم به آدم نرسد ولی ما به جمله "و خدایی که به شدت کافی است" ایمان دارم!"گفتید صبر کنید درست می شود."صبر کردیم و نشد. آری، با صبر ز غوره حلوا ساخته خواهد شد، اما نه حلوایی که شیرینی اش دل همه را بزند!
️نامه وارده