مهندسی فرهنگی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
شورای عالی انقلاب فرهنگی در انجام دادن وظیفه و مأموریت خاص خود، که مهندسی فرهنگی کشور است، مشخص میکند که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درونزا، صیرورتبخش و کیفیتبخشی که به عنوان فرهنگ در درون انسانها و در جامعه لازم است وجود داشته باشد، چگونه باید باشد.
اشکالات و نقایصی که در وضعیت موجود دارد چیست و چگونه باید رفع شود (فرمایشات مقام معظم رهبری در سال 1381(مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی کشور، وظیفه و مأموریتی است که از عمق و پیچیدگی بالایی در حوزه مدیریت راهبردی کشور برخوردار است. لازمه اجرای چنین وظیفهای بهرهگیری از نتایج تلاشهای علمی، پژوهشی و مطالعاتی در موضوع فرهنگ و توسعه فرهنگی و در اختیار داشتن اطلاعات استراتژیک فرهنگی با رصد مستمر فرهنگی کشور و جهان میباشد. امکان تجزیه و تحلیل و بهرهگیری از نتایج پژوهشهای فرهنگی انجامشده و اطلاعات استراتژیک فرهنگی برای انجامدادن تصمیمگیریهای استراتژیک و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی کشور زمانی فراهم خواهد بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارای عقبه علمی ــ فکری مناسب و اتاقهای فکر برای تأمین دانش و بصیرت مدیریت راهبردی فرهنگی کشور باشد (فرمایشات مقام معظم رهبری در سال 1383( باید انسان از خود بیگانه شده را به خود آورد و نظام مفاهیمی را که منطق استعماری در وجدان او بهوجود آورده است نابود ساخت، اعتبار نظامهای نمادی قبل از تسلط استعماری را تجدید کرد و به جامعه، فریادها، سرودها و تصاویری را که استعمارگران دزدیدهاند، بازگرداند. [16] اینها عملی نخواهد شد مگر با فرهنگ ملی که تنها وسیله رهایی از استعمار است. با برنامهریزی دقیق و کار و تلاش بیشتر باید فرهنگ ملی را تقویت و به جامعه معرفی کرد؛ یعنی آنچه را که دارند. فرهنگ ایرانی-اسلامی از قدرت و غنای کافی برخوردار است و این را در طی تاریخ طولانی خود ثابت کرده و با وجود تمام حملات توانسته است خود را حفظ کند. به طور مثال رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از ایرانشناسان و استادان زبان و ادبیات فارسی در مورد زبان فارسی فرمود: «زبان فارسی یک زبان زنده، شیرین، گسترده و برخوردار از خصوصیات برجسته زبانشناسی است که هیچ محدودیتی ندارد و تمامی مفاهیم مهم، ظریف، دقیق و جدید را میتوان با آن بیان کرد. این باور حقیقی وجود دارد که در میراثهای فرهنگی ملتها آنچه که به زبان فارسی در دسترس انسانها وجود دارد از بسیاری از زبانهای دیگر بیشتر است و زبان فارسی رایج حدود 1200 سال ذخیره فرهنگی برجسته دارد که میتوان از آن برای پیشبرد فرهنگ بشری استفاده کرد و به آن غنا بخشید.» در نتیجه برای تحقق چنین هدفی، برنامهریزی و داشتن برنامه از ضروریات است و در این برنامه باید به الگوهای ملی اندیشید و با ایمان به خود و قدرت دگرگونی و سازندگی خود آن را ممکن ساخت. نکته شایان یادآوری در اینجا این است که باید بین تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی فرق قائل شد و نباید این دو را با هم خلط کرد؛ زیرا تبادل فرهنگی همیشه وجود داشته است، به این ترتیب که فرهنگها، در عین حال که اختصاصی هستند، از هم تأثیر میپذیرند و این مسأله با زیر سلطه قرار دادن فرهنگی دیگر -یا از خود بیگانه شدن آن- فرق دارد. با درک حساسیت تحولات فرهنگی برای حفظ انسجام درونی جامعه است که اهمیت و ضرورت تحول همهجانبه در شیوه مدیریت فرهنگی جامعه روشن میگردد و گام اول آن این است که به مدد فرهنگسازی برای مفهومی تحت عنوان «مهندسی فرهنگی»، برای همه مدیران و افراد ذینفوذ جامعه در تمامی عرصههای اقتصادی، سیاسی، قضایی، پزشکی، انتظامی و... این باور ایجاد شود که ایجاد تغییرات آگاهانه و مستمر در فرهنگ جامعه، در گرو اصلاح کارکرد فرهنگی همه بخشهای کشور است تا ضمن پیگیری تحقق اهداف سازمانی خویش، داده و ستاده خود را با فرهنگ بهبود بخشند. [18] به هرحال مبانی و اصول فرهنگی جامعه اسلامی ایران استحکام لازم را برای در امان ماندن از آسیبهای اجتماعی و فرهنگی برآمده از هجوم تفکر و فرهنگ غربی دارد و با ایمان به همین استحکام مبانی فکری و فرهنگی میتوان امیدوار بود که به اصل و جوهره فرهنگ عمومی و ملی خدشهای وارد نمیگردد. با تقویت باور به داشتههای فرهنگی، سرمایههای اجتماعی و سرمایهگذاری بر پتانسیلهای موجود فرهنگی، گسترش مشارکت اجتماعی و ارج نهادن به بُعد فرهنگی در توسعه و ارتقای هویت ملی و فرهنگی به منظور کاهش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی میتوان گامهای بسیار مؤثری بر اساس الگوی نهایی مهندسی کشور برداشت. در زمینه توسعه فرهنگی جامعه، تحقق مهندسی فرهنگیای که منبعث از اصول و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی باشد میتواند ما را در راه رفع معضلات فرهنگی و آسیبهای اجتماعی یاری دهد. [19] نکته آخر این است که رسالت اصلی نظام مهندسی فرهنگی ایجاد جامعه ایدهآل با الهام از آیات الهی میباشد. تحقق این نظام مستلزم تدوین و تحقیق مراحل و مقدماتی است که باید به نحو مناسب و با اتقان و تأمل انجام شود. سامانهای که بتواند متولی مهندسی جامعه الهی باشد، باید اولاً از ظرفیت تمامی مجموعههای موجود استفاده نماید، ثانیاً آنها را به نحو مناسبی به هم پیوند دهد تا در سیری چندمرحلهای و در سطوح مختلف با هدف مشترک و با هماهنگی فعالیت نمایند، ثالثاً طرحها و برنامهها باید با نظام هوشمندانه و توسعهپذیری مدیریت و کنترل گردد. در خصوص موقعیت ویژه فرهنگی جامعه ایران میتوان گفت فرهنگ ایرانی-اسلامی به لحاظ داشتن ماهیتی دینی و اخلاقی از جمله فرهنگهای پویا و متعالی است که مدار و محور اساسی آن توجه به بُعد مادی و معنوی بشر به صورت توأمان میباشد. البته در اینجا نباید از مسألهای مهم غفلت ورزید و آن اینکه هجوم فرهنگ غربی در بخشهایی از جامعه تأثیر هرچند اندک به جا گذاشته است که بیشک باید با شناخت صحیح و دقیق عوامل آن به منظور پیرایش فرهنگ جامعه از این آسیبها، به ویژه رسوخ تفکر و فرهنگ غربی، تلاش نماییم.
در بخش مهندسی فرهنگی نقایص کار باید مشخص گردد. باید بدانیم این فرهنگ اصیلی که همگی به آن اعتقاد داریم و میخواهیم آن را اجرا کنیم، در کجا و کدام زمین ایجاد شود که ضعیف نباشد؛ زیرا اگر زمین ضعیف باشد، نمیتواند مهندسی فرهنگی را برتابد؛ بنابراین آنجا باید تقویت شود. نقاط ضعف را باید پیدا کنیم. نقاط ضعفهای بسیاری هم در بحثهای فرهنگی وجود دارد. این بخش همان اتاق فکری است که باید مهندسی فرهنگی را کمک کند. با استفاده از نخبگان جامعه و صاحبنظران باید نقاط ضعف در جایی کاملاً ردهبندی شوند و اولویتهای آن هم باید مشخص شود. این قطعاً یکی از وظایف مهندسی فرهنگی است. مهندسی فرهنگی، در حقیقت تلاش در جهت تقویت اجزای اصلی فرهنگ اسلامی و ملی کشور و پاسداشت آن در برابر نفوذ و تأثیر فرهنگ مخرب غربی در پرتو چینش مناسب و تعیین جایگاه صحیح تمامی ابعاد و ویژگیهای فرهنگی جامعه ماست و دستیابی به نتیجه در خور این تلاشها، نیازمند طرح مهندسی فرهنگی میباشد.گفتمان فرهنگ نزد مقام معظم رهبری، برترین گفتمان تلقی میشود. مهندسی فرهنگی در حقیقت بیانگر تلاش رهبر معظم انقلاب و نهادهای مسئول به منظور ارتقای فرهنگ اسلامی-ملی در کشور، جلوگیری از ایجاد بحرانهای فرهنگی و هویتی، ممانعت از نفوذ فرهنگ غربی به ایران، تحقق آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی، رشد کیفی شاخصهای فرهنگی در کشور و نوسازی فرهنگی کشور میباشد. در حقیقت دستیابی به این اهداف نیازمند مهندسی فرهنگی و مدیریت راهبردی فرهنگی است. مهندسی فرهنگی عبارت است از طراحی، نوسازی و بازسازی سیستم فرهنگ. مهندسی فرهنگی کشور به مفهوم مهندسی کلان کشور، نظامها، سازمانها، سیاستها، قوانین و سازوکارها به معنای اهداف فرهنگی میباشد. با توجه به اینکه مهندسی فرهنگی، با انسانها و پیچیدگیهای انسانی و جوامع سروکار دارد، باید با روش آکادمیک با مبانی دینی، رفتاری، زبانی، ملی، فرهنگ کلان، خردهفرهنگها، مقتضیات داخلی و بینالمللی مواجه گردد. این مسأله نیازمند پیمودن مراحل مختلفی در زمینه مهندسی فرهنگی میباشد. این مراحل عبارتند از: شناخت عمیق مبانی، تواناییها و پتانسیلها، پاتولوژی فرهنگی و تعریف مفاهیم اصلی و اصول مدیریتی شامل شناخت دستگاههای فرهنگی، لزوم تغییر و تحول در این دستگاهها و افزایش بودجه آنها. در این خصوص به بعضی از دیدگاههای مقام معظم رهبری اشاره میشود: ضرورت مهندسی فرهنگی کشور: کارکرد راهبردی مهندسی فرهنگی، ایجاد انسجام و نظم در مسائل فرهنگی، تأکید بر طراحی مهندسی فرهنگی و ممکن بودن آن و اینکه مهندسی فرهنگی ابزار اصلی تحقق آرمانها و اهداف انقلاب است؛ توجه به تمام لایههای فرهنگی کشور همچون لایههای دینی، ملی و جهانی و تمایل سطوح فرهنگی کشور یعنی سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ارزشی و اولویت دادن لایه دینی بر دیگر لایههای فرهنگی کشور؛ توجه به رابطه الزاموار و انگیزشی بین عرصههای مختلف یک اجتماع؛ به این معنی که قدرتمندی فرهنگی تقویت اقتصاد و مدیریت را سبب میگردد و در نتیجه باعث میشود توانایی فرهنگی افزایش یابد؛ طراحی لازم است، اما به تنهایی کافی نیست و لزوم تحقق آن در جامعه مستلزم پذیرش آن از سوی مردم و عمل بر طبق آن میباشد؛ تفکیک بین نهاد طراحی مهندسی فرهنگی و اجرای آن؛ مشارکت فعال در مسائل جهانی و افزایش تواناییها و پتانسیلهای فرهنگی خود در سطوح مختلف؛ تأثیر بهسزای رسانه ملی در تحقق مهندسی فرهنگی؛ تأکید بر ابعاد جهانیسازی فرهنگ در سده بیستویکم؛ لزوم مهندسی فرهنگی برای جلوگیری از آشفتگی فرهنگی و افزایش ظرفیت فرهنگی کشور؛ فرهنگ تنها عامل حفظ استقلال و توانمندسازی کشور در عرصه جهانیسازی. در این طرح توجه به چند نکته ضروری است: - در صحنه مهندسی فرهنگی با چند سطح روبرو هستیم که در بالاترین سطح، آرمانها و اهداف قرار دارند که کاملاً براساس بینش و انسانشناسی اسلامی و غایتمندی زندگی این جهان تعریف و تبیین شدهاند و بالاتر از طرح مهندسی فرهنگی قرار میگیرند. طرح مهندسی فرهنگی براساس این آرمانها و اهداف ترسیم میشود. آنها مطلوبهای ما هستند که طراحان مهندسی فرهنگی کوشش مینمایند با روشهای گوناگون و با تنظیم سیاستهای مناسب به آنها دست یابند. اما در سطح اول طرح مهندسی فرهنگی، سیاستهای کلی فرهنگی جای میگیرند که ناظر به آن آرمانها و اهداف هستند و دستیابی به آنها زمانی ممکن میگردد که هم در سیاستهای کلی سایر حوزههای جامعه و هم در سطوح پایینتر، قوانین، آییننامهها، بخشنامهها در قالب برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت طراحی گردند. مجموعه این طرح که از بالاترین سطح تا پایینترین سطح را شامل میشود نقشه مهندسی فرهنگی کشور را فراهم میسازد. - دستیابی به اهداف مهندسی فرهنگی به عنوان پیشزمینه و مقدمه، نیازمند رصد فرهنگی و شناخت صحیح از تمامی ابعاد، ویژگیها، مسائل و مشکلات فرهنگ ملی و همچنین جهتگیریهای فرهنگی روز در سطح جهان و ارزیابی تأثیر آنها بر فرهنگ ملی است. در کنار این شناخت دقیق، ارزیابی جهتگیریهای فرهنگی در سطوح ملی و بینالمللی در حداقل سه دهه آینده و لحاظ نمودن آنها در طرح مهندسی فرهنگی از الزامات اصلی بحث مهندسی فرهنگی است. - درک درست از میزان جمعیت کشور، ترکیب جمعیتی، هرم سنی، میزان جمعیت شاغل و نوع اشتغال آنها در بخشهای مختلف، سطوح تحصیلات، تعداد مراکز فرهنگی خارج از حیطه و نفوذ دولت، میزان صنعتی شدن کشور و... در دستیابی به اهداف ترسیمشده کمک شایانی مینماید. - شورای عالی انقلاب فرهنگی به مثابه مغز متفکر و مرکز اصلی مهندسی فرهنگی باید با تعیین یک ساختار مناسب و شاخصهای دقیق، ضمن فراهم کردن زمینه اجرای طرح مهندسی فرهنگی، از سیر اجرای آن ارزیابی مستمری نماید و با اعمال مهندسی همزمان دستیابی به اهداف متعالی را تحقق بخشد.
گردرآورنده مصطفی جعفری