16 اردیبهشت 1402
شماره خبر: 284127

حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی است

سپیدار‌آنلاین: گروه یادداشت

حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی است


حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. به پرده حائل میان قفسه سینه و شکم، «حجاب حاجز» می‌گویند. امروزه واژه حجاب در زبان عامه مردم و متون فقهی، به معنای پوشش شرعی زنان به کار می‌رود.
زری اسفندفر - سپیدار نیوز /بنابر متونی که در برخی از منابع تاریخی آمده است، در بیشتر ملت ها و ادیان، حجاب در بین زنان وجود داشته است. هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است. مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل از تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند، کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می‌نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود.پوشش بانوان در گذر تاریخ ، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدنی است. با مطالعه تاریخ در می‌یابیم که زنان در مشرق زمین، پوششی محکم‌تر و کامل‌تر از زنان غربی داشته و دارند و همین نشانگر این است که نگاه مردمان نسبت به زن در سرزمینی چون ایران متفاوت از دیدگاه سرزمین های غربی به مقوله «زن» بوده است. پوشش زنان در ایران باستان نشان می‌دهد که حجاب زنان ایرانی، حتی قبل از ورود اسلام به ایران، حجابی کامل و در جهان باستان منحصر به فرد بود.بانوانی که از سلامت روحی و روانی برخوردارند در خود کمبودی احساس نمی‌کنند و در نتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی زنانی که دارای عقده حقارت هستند با نمایش زینتها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس های رنگارنگ و جذاب در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم می‌کوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند. چون همان گونه که انسان زبان دارد، لباس او نیز زبان دارد و زبان لباس خسته نمی شود. اندازه لباس گویای سن و سال پوشنده آن است و شکل آن معرف شغل و مقام و رنگش مرتبط با اخلاق و رفتار طرف و جنسش تعیین کننده احتمالی بنیه های اقتصادی فرد و پاکیزگی و چرکین بودن و مرتب و نامرتبی آن نشان دهنده شخصیت پوشاننده آن است، و بدتر از همه لباسها، لباس شهوت است که زبانی درازتر از همه لباسها دارد و تنها به معرفی نام و فامیل و ظاهر پوشنده و یک صفت غالب باطنی وی که حب مقام است اکتفا نمی‌کند، بلکه زبان گویای بسیاری از صفات و سجایای پوشنده آن است.لباس شهرت یک حالت مخصوص انگشت نما دارد که نیروی اجتماع را که باید به سوی کمال و سعادت پیش رود به سوی خود جلب می‌کند و آن را به هدر می‌دهد و چه لباس شهرتی زبانش درازتر از آن لباس زنی است که چشم‌های بسیاری را به چشم چرانی، که مقدمه فساد و بیماری‌های روحی متعددی است، وا می دارد.روانشناسان منشا و دلیل استفاده از لباس شهرت را عقده حقارت می‌دانند و در این باره می‌گویند: «زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران نقیصه ذاتی کار دیگری نمی‌کنند. افراط در پوشیدن لباس با مدل ها و رنگ‌های متنوع هم نظیر افراط در حرف زدن نوعی مبالغه و زیاده روی است و زیاده روی هم شکل انحرافی از حس حقارت است».آری، انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرایش چهره، مانند رنگ رخسار و چهره از سر ضمیر خبر می دهد. معمولا افرادی که دچار نوعی کمبود شخصیت هستند می‌کوشند که با لباسی که به تن می‌کنند برای خود شخصیتی تصنعی ایجاد کنند. در برخی احادیث به شکل زیبایی به رابطه بین نحوه پوشش و بیماری روحی عقده حقارت اشاره شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است: «کفی بالمره خزیا ان یلبس ثوبا یشهره»، برای حقارت و خواری آدمی همین بس که لباسی به تن کند که او را مشهور نماید. حاصل اینکه حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی احساس حقارت است.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود