از خیابانهای تهران تا ارتفاعات پنجوین؛ روایت زندگی شهید حسن احمدی
سپیدارآنلاین: گروه اجتماعی
در کوچههای ساده تهران، در روزگاری که نوجوانی با رویاهای کوچک و بزرگ همراه بود، کودکی دیده به جهان گشود که سرنوشتش با واژههایی چون ایمان، فداکاری و ایثار گره خورد:
حسن احمدی. او در روز بیست و دوم تیرماه سال ۱۳۴۶، در خانوادهای زحمتکش و پاکسرشت قدم به دنیا گذاشت. پدرش، ابراهیم، کارگر سادهای بود و مادرش ربابه نام داشت؛ مادری که همچون همه مادران ایرانی، بغضها و لبخندهایش را با خاطره فرزندش معنا میکرد.
روزهای کودکی حسن در گوشههای تهران، با سادگی و تلاش گره خورده بود. درسخوان، اما درگیر معاش، او تنها توانست تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کند، اما هرگز با این محدودیتها تسلیم نشد. خیاطی آموخت تا در همان نوجوانی سهمی از بار زندگی خانواده را بر دوش بگیرد. اگرچه او، کودکیاش را در دنیای دوخت و دوز گذراند، اما قلبش همیشه به آرمانهای بزرگتری میاندیشید؛ آرمانهایی شبیه تکه پارچههایی که هر کدامشان رنگی از آینده داشتند.
در بحبوحه سالهای ابتدایی دهه شصت، با شروع جنگ تحمیلی و ورود دشمن بعثی به خاک ایران، ندای دفاع از وطن در کوچه و خیابانهای شهر پیچید. حسن، نوجوانی شانزده ساله و معصوم، نتوانست بیتفاوت از کنار این ندا بگذرد. او به صف بسیجیان پیوست؛ با شوق قلب و بیهیچ چشمداشتی به جبهههای نبرد شتافت تا سهم خود را از سرنوشت این سرزمین ادا کند.
زندگی حسن احمدی، تصویری از صداقت، مسئولیتپذیری و جوانمردی ایرانی بود. او اوج جوانی و شور و شوق نوجوانی را نه در تفریحات معمول، بلکه در تلاش روزانه برای خانواده و ایستادگی در برابر هجمه دشمن جستجو کرد. روایت از اطرافیان او به خوبی نشان میدهد که حسن، همیشه دیگران را بر خود مقدم میدانست و اگرچه جزو طبقه محروم جامعه بود، اما دلش بسیار غنی و وسعتدار بود.
با اعزام به جبهه غرب و قرار گرفتن در صفوف مقدم نبرد، حسن ورق دیگری بر دفتر زندگیاش افزود. او در نبردهای «پنجوین» که یکی از مهمترین مناطق استراتژیک مرزی ایران و عراق بود، شرکت کرد. شهادت او در ۲۸ آبان ۱۳۶۲، نماد رشادت و بیادعایی است؛ نوجوانی که در صحنه نبرد فروتنانه جان سپرد تا خاک میهن آسیبی نبیند. در آن روز خونین، ترکش دشمن راه زندگی را بر حسن بست و او را مهمان ابدی خاکهای داغ غرب کرد.
پیکر پاکش برای سالها در منطقه باقی ماند. خانوادهای که چشمانتظار بازگشت بود و مادری که روزها را در فراق فرزندش با دعا و اشک سپری کرد. سالها بعد، تنها با تلاش گروههای تفحص، پیکر مطهر شهید شناسایی شد و به آغوش وطن برگشت؛ و امروز مزار او در گلزار شهدای امامزاده اسماعیل شهریار، مأمن عاشقان راه حق است.
زندگی کوتاه اما با برکت حسن احمدی، از او الگویی ساخته که هر نوجوان ایرانی میتواند در آینه رفتار و صفاتش، خود را بیابد. تلاش بیادعای او برای کمک به خانواده، درسخواندن در شرایط دشوار و ورود داوطلبانه به جبهه، معنایی دوباره به مسئولیتپذیری و گذشت میبخشد. سادهزیستی و ایمان، خصوصیت بارز او بود؛ خصوصیتی که اگرچه امروزها کمتر دربارهاش میشنویم، اما همچنان نیاز مهم جامعه ماست.
در مراسم تدفین و یادبود حسن احمدی، نسلهای مختلف گرد هم آمدند. از همرزمان دیروز تا نوجوانان امروز، همه یک پیام مشترک را مرور کردند: راه شهدا، راه تعالی ایران و ایرانی است. یاد و خاطره حسن احمدی همچنان الهامبخش جوانانی است که میخواهند موثر باشند، مهر بورزند و صداقت، ایثار و ایمان را در عمل به نمایش بگذارند.
از خیابانهای تهران تا ارتفاعات پنجوین، درس بزرگ زندگی شهید حسن احمدی این است: برای ایرانی ماندن و سرافراز بودن، باید ساده زیست، پرتلاش بود و مهرورزانه جان فدا کرد. در سایه چنین الگوهایی، ایران زنده و سرفراز میماند.